دوست آشنا
عمریست به جای آرزو غم دارد
یک "من" که دلش غصه ی عالم دارد
در خاطره های لعنتی دربه در است
هر ثانیه اش حال محرم دارد
از "من"بنویسید،شبش بی سحر است
دنیای "من" این فاجعه را هم دارد
سخت است میان خاطره چرخیدن
وقتی که نگاه عاشقش نم دارد
این فاصله ها می کشدش آخر سر
هر لحظه به تو نیاز مبرم دارد
با سوز جگر نوشت،بر میگردی؟!
دنیای دلش آمدنی کم دارد
با گریه تمام شانه اش می لرزد
یک "من" که دلش حادثه ی بم دارد
پویا جمشیدی
دوست آشنا
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
هندوانه کاشتیم اما کدو برداشتیم
.
.
.
نوشتم حرف دل تا تو بخوانی
که چون دورم ز تو ، دردم بدانی
به غیر از تو کسی را من ندارم
تو را تا بی نهایت دوست دارم
.
.
.
خونه ی اجاره ای داری برای یه آدم تنها ؟
قلبشو پیش میده ، جونشو ماه به ماه
[
کاربر حرفه ای
خدا ...
با خيلى سرت شلوغه كه مرخصى نميدى
يا خيلى دوسمون دارى
يا ...
ميشه حالا كه مرخصى نميدى
يه كارى كنى خستگى به تنمون نمونه
ویرایش توسط *FATIMA* : 19th February 2014 در ساعت 10:06 PM
دوست جدید
دل نوشته...
دل هم می نویسه؟
با مداد می نویسه یا خودکار؟
میشه اشتباهاتش رو پاک کرد؟
اگه اشتباه کنیم، اگه خطا بریم، اگه بعدش پشیمون بشیم و بخوایم برگردیم راهی هست؟
فکرکردن به اشتباهاتم باعث میشه فقط مطمئن بشم که هیچ وقت نباید به دل اعتماد کرد، اونم وقتی عقلت میگه نه...
نباید به ندایی که صدات میزنه و میگه بیا سمتم گوش بدی...
که اگه بدی، اگه دلت خطا بره، اون وقته که پشیمونی واست می مونه...
یه عالمه پشیمونی که اگه شانس باهات یار نباشه و نتونی خودتو یه جوری خالی کنی، می ترکی...دلت میخواد زمین و زمان رو بهم بدوزی اما فقط یکم برگردی عقب تا دیگه اشتباهات رو تکرار نکنی...
اما همیشه یادت باشه که اگه تو هم اشتباه کنی، یکی اون بالا هست که داره اشتباهت رو می بینه، میخواد بهت تذکر بده، بهت هشدار بده که "نه، نرو این راه رو...خطر داره...پشیمونی داره..."
میخواد بهت بگه اگه بری این مسیر رو، و اون وقت اشتباه کنی، از دستت ناراحت میشم...
اما...
اما...
اما...
چیزی که بعد اشتباهاتمون نشونمون میده این نیست...ناراحتیش رو نشونمون نمیده...دلخوریش رو نشونمون نمیده...نمیخواد تلافی کنه...
میخواد کمکمون کنه...که دوباره یاعلی بگیم و بلندشیم از روی زمین و دوباره شروع کنیم...دوباره بریم سمتش...
جالب اینجاست که واقعا کمکش کمکه ها...میتونی رو حرفش حساب کنی...میتونی حس کنی که پشتت قرصه به حمایتش اگه برگردی...
اگه برگردی...
اینهمه حرف زدم، نت سیاه کردم، دکمه های کی برد رو فشار دادم تا بگم من اشتباه کردم...
اشتباه کردم که به حرف دلم گوش کردم...
اما خدا...حالا می بینی که پشیمون شدم...میخوام برگردم پیشت...
کمکم میکنی؟
آره، مطمئنم که کمکم میکنی...نشونه های کمکت رو دارم با تمام وجودم حس میکنم...
واسه همینه که یکی از فرشته هاتو فرستادی واسم؟
واسه همینه که حمایتم میکنی...حمایتم میکنه...
خدا...یه چیز دیگه ازت میخوام...
میخوام بهم یه بار دیگه کمک کنی تا دیگه اون اشتباه رو تکرار نکنم...دیگه تنهایی و بدون عقلم به حرف دلم گوش ندم...
خدایا...تو میدونی منظورم چیه...پس کمکم کن تا بتونم اشتباهم رو جبران کنم...روحیه ام رو ببین...اینه اون کسی که میخوای؟
نه...این نیست...پس کمکم کن...
که اگه کمکت نباشه، اگه حس کنم تنهام، اگه...اگه...اگه...
اون وقته که تازه میفتم توی دردسر...
پس کمکم کن...ازت میخوام بهم اونقدری طاقت بدی تا هم از عذاب این اشتباهم دربیام هم درست و حسابی جبرانش کنم هم بشم یکی که دوست داری...
کمکم کنی ها...خب؟
![]()
کاربر اخراج شده
بهترین مترجم کسی است که:
سکوت دیگران را ترجمه کند!
شاید سکوتی تلخ گویای دوست داشتنی شیرین باشد…
یار همیشگی
دلکم گرفته ...
تا به آن حد که نوشته هایش را هم مچاله کرده است...
یار همراه
پسر:تا حالا سکس داشتی؟ دختر:نه
پسر:چرا هانی؟
دختر:چون نمی خوام
پسر:ولی یه نیازه واسه همه ادما
دختر:ولی واسه من نیست
پسر:اصلا روشنفکر نیستیااااا
دختر:اینارو به خواهرتم گفتی؟
پسر:
دختر:پس خفه شو!
گرمای تنت ارزونی همون لاشخورا. . .
من سرمای تنهاییمو به گرمای هوست ترجیح می دم . . .
من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،
زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.
(لوکوربوزیه)
یار همراه
برگشته ای...
اما برای من برگشت خورده ای...
i'm sorry
اعتراف می کنم...
روزی از اقیلت های هندی بودم...
چون
یه خ ری رو به عنوان عشق می پرستیدم...
من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،
زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.
(لوکوربوزیه)
یار همراه
پسرسرزميـטּ مـــ טּ
![]()
معلوم هست ڪـجايـــــے؟؟؟
خيلــے وقت است تو را گم ڪـرده ايـــ م
בيروز בاشتــے مرבانـﮧ בر میــבاטּ مــے جنگیـבے
امروز בارے توے آرايشگاه ها
ابرو بر ميـבارے ، مو رنگ ميـڪـنــے ، בماغت را سر بالا ميـڪـنــے
اهاے پسرسرزميـטּ مـــ טּ
בختراטּ سرزميـטּ مـטּ نياز بـﮧ مرבے בارنـב
ڪہ محــــــــڪم باشـב ، قوے باشـב בر سختــــــــے ها ،
בرבشوارے ها همراه و هميارشان باشـב
انقـــבر قوےباشـב کـﮧ همـﮧ دنيا בر برابرش کــم بياورב
آهاے پسرسرزميـטּ مـــ טּ ڪـمــے اهستـﮧ ب
رو
بــﮧ ڪـجا چنیـטּ شتابــــاטּ ؟؟؟
من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم،
زیراترسیم کردنسریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.
(لوکوربوزیه)
دوست آشنا
اره جونم ؛ اره جونم ؛ روزگاره ؛ روزگاره ؛ بی وفایی کار یاره ..........درجامعه ای که بجای فکر کار جوانان وازدواج انان فکری برداشته نشه همین می شه اما اینو بدونید دختری که می گه خفه شود خیلی دختر بدیه از اون لحاظ وپسری که این طوری می پرسه ساده ست و اولین بارکه عشقش رو به دختر می گه اما چون مغزش کوچیکه راه وحرف زدنش اشتباست اخه زندگی فقط که سکس نیست زن خصوصا یار جوان در کنار مرد یعنی ارامش یعنی هم نفس یعنی عشق و اما بیاید این نا ملایمت های جامعه امروز رو واین فقر وفحشا رو بگذاریم به دلیل بی کاری و نداشتن شرایط مالی پسرها واسه ازدواج این بهتره دختری که تنهایی رو ترجیح میده حتما یک شکست عشقی خوره و اینکه اگه پسری اومد خواستگاری شما دختر های خوشکل مهربون به خاطر خداهم که شده براش سخت نگیرید مثلا مهریه سنگین وهزار شرطی که پسر رو از ازدواج مایوس می کنه و دلسرد خلاصه اگر پسر خوبی بود تا تنور داغ بود بچسبونید میدونی چرا چون خدا می بینه می گه این دختر خوشکل وجوان به خاطر رضایت من از خیلی چیز ها گذشت ودر اون دنیا من هم از گناهانش می گذرم وچه بسا در این دنیا وفور نعماتش رو بسوی شما زوج جوان هدایت کنه و زندکگی تو بهتر بشه![]()
[
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)