سلام
آقا قبول نیست
اینی که پاهاش رو دراز کرده شبیه منهفقط فکر کنم ایشون چاقه و به نظر یکم کوتاه
یه فرق دیګه هم هست ، این که بطری آبی که میذارن رو میز مراقب رو من بر میدارم میذارم رو میز خودم نه مثل ایشون جدا بیارم ، حوصله ی بار اضافی ندارم، یه لیوانم کنارش ، ساندویچم می خورم بین امتحان یا شیر موز یا شیر معمولی مثلاً
ریلکـــــــــــــــــــــ ـــــــس ، دقیقاً مشابه این حالت :
انقده خوبه
اما فقط در جایی که همه آشنا باشن و اینا ، جایی که نیاز به جدیت داشته باشه ، ژست امتحان و ... میګیرم![]()
اِ چی چی رو دمت ګرم ؟!! نخیر ، مردوده
اتفاقاً چند وقت پیشا سوار آژانس شدم ، آخ نګیدبه آقای راننده میګفتم تند برید اینجوری دیر میرسم ، میرفت نزدیک فرمون همش
بعد جالب بود تغییری در سرعت حس نمیشد !!! از آخرم همونجور میرفت ایشون ، فکر می کرد چه قدر تند میره من جلو خندمو میګرفتم فقط ، عادت ندارم به این جور رانندګی ، با پدرم تو شهر مثل مسابقه ی رالی می مونه ، هر کی میاد میشینه مثل خالم دستش رو میګیره به دستګیره ای که بالا داره ، یه سره ذکر میګه
دختر هم از باباش ارث برده
البته این کارای بی فرهنګی شامل حال آقایون میشه که از پنجره میان بیرون
![]()
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)