اکثر نخبه ها.....

[parnian 80]

به نام خدا
سلام دوستان من یه سوالی داشتم میخواستم بیام اینجا جوابش رو بگیرم
با مطالعه زندگی دانشمندان و نخبگان می بینیم که همشون در مدرسه شاگرد های خوبی نبودن
و اغلب از مدرسه بیزار بودن
به چه علت؟
چرا شاگردان تنیل مدرسه الان به این جاها رسیدن؟
پیشاپیش ممنون

[عرفان سلیم زاده]

سلام
ببینید واقعیت اینجاست که پیشرفت های علمی تنها بر فعالیت محققان متکی هستند نه دانشمندان.
و دانشمند بودن برای یک محقق تنها برای درست هدف گرفتن خوبه.
اینکه چطور اطلاعات ورودی به عقلش رو درست فیلتر کنه.
و در نهایت سوالات درست بپرسه و به دنبال جواب های درستی هم بگرده.
بعضی افراد هستند که بدون فراگیری برخی علوم میتونن در آن زمینه ها سوالات خوبی بپرسند.
خود آلبرت انیشتن هم دانشگاه نرفت اما سوالات خوبی پرسید و به جواب های انقلابی رسید.
اگر میخواید یه چیز جدید کشف کنید (حالا در هر علمی) و دوست ندارید در آن زمینه ها تخصصی علم یاد بگیرید.
کافیه موضوع مورد علاقه خودتون رو انتخاب کنید و در مقالات تحقیقاتی پیشین دنبال سرنخ بگردید.
البته اینم بگم که در آغاز چیز زیادی از مقالات درک نخواهید کرد. و خودتون به این نتیجه میرسید که یادگیری چند چیز به دردتون میخورن.
اول اینکه صبور باشید،پشتکار داشته باشید، اطلاعات خروجی عقل تون رو مورد محک قرار بدید، مشاوره بگیرید.
دوم اینکه اصلاحات اولیه اون علم رو یاد بگیرید تا از ابهام متن ها کاسته بشه و مطالب رو درست بفهمید.
بهترین شروع هم از فیزیک هست و شناخت بهتر ذات طبیعت.فوق العاده لذت بخشه.
موفق باشید

[عرفان سلیم زاده]

کتاب های دوره دبیرستان خیلی در درک مفاهیم اولیه به دردتون میخوره ازاین جا میتونید دانلودش کنید:
پایگاه کتاب های درسی ، اداره کل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی

[D.r who]

راستش من خودم چند سال پیش حدود اول , دوم دبیرستان اینطوری بودم یعنی درس رو ول کرده بودم و فقط کار تحقیقاتی که اکثرش مربوط به فیزیک بود میکردم اما دیدم که نمره هام خیلی کم شدن (که بیشترش برای ندونستن مفاهیم بود) بعدش پیش خودم گفتم حداقل توی ایران نمیشه کار تحقیقاتی کرد و همه به نمره مدرسه نگاه میکنن پس شروع کردم به خوندن کتاب های دبیرستانم همانطور که عرفان اشاره کرد بهترین راهش همینه شاید اکثر دانشمندای بزرگ مثل انیشتن به این موضوع رسیدن که کار تحقیقاتی خیلی بهتر از حفظ کردن یک سری چیز های بی خود است که تنها باعث فرسودگی مغز میشه تا رشدش! من خودم کسایی رو میشناختم (تو دبیرستان) که معلم میترسید نکنه فلانی سوالی بکنه که من نتونم جواب بدم و اکثر معلم ها سعی میکردن کلاس رو یه جوری بپیچونن اما بعد از کنکور به شدت افت کرد و خودش معتقد بود صدمه جدی توی کنکور بهش وارد شده و دلیلش هم حفظ کردن یکسری درس های چرت صرفا برای گرفتن نمره هست

[يمنا]

من رفتم دنبال کار تحقیقاتی خیلی ضربه خوردم....دیدم باید تعادل باشه فقط یکی رو نگیریم اونیکی رو ول کنیم

[D.r who]

من رفتم دنبال کار تحقیقاتی خیلی ضربه خوردم....دیدم باید تعادل باشه فقط یکی رو نگیریم اونیکی رو ول کنیم

ولی من کلا ولش کردم چون وقتی کسی واسش مهم نیست واسه کی کار تحقیقاتی انجام بدم یا مقاله علمی بنویسم؟؟

[يمنا]

ولی من کلا ولش کردم چون وقتی کسی واسش مهم نیست واسه کی کار تحقیقاتی انجام بدم یا مقاله علمی بنویسم؟؟

من برا خودم مهم بود و بعدها تو دانشگاه خیلی خیلی به درد بخوره فقط باید برنامه ریزی و تعادل داشته باشی

[mosighi]

به نظر من چون اون خيلي باهوش هستن اون مباحث به نظرشون خيلي ساده است و خستشون ميكنه

[حسین متقی]

خیلی بحث خوب و جالبیه و من مدت ها روش فکر کردم اینکه چرا من نمیتونم فرمولهای مثلثات رو حفظ کنم ولی میتونم بفهمم
چرا نمیخوام برم مدرسه!؟؟؟
برای خودم فهمیدم من به کلیات - مفاهیم - کاربرد و طراحی و توسعه بیشتر از استفاده - محاسبه - جزئیات-علاقه دارم
و خب خیلی پافشاری میکنم روی اینکه چیزهایی که علاقه دارم رو انجام بدم و نه غیر از اون
البته من نخبه نیستم
و غیر قابل قیاس با افراد بزرگی که مثا زدید
ولی خب علاقم در این سمت هست
شاید بهتره بگم خودخواهم - علاقمند به یادگیری - تحقیق-کاربرد - ساختن و یاددادن-
ولی درسهای دبیرستان و حتی بیشتر کلاسهای بیشتر دانشگاه های کشور بر پایه ی اصو دیگه ای هستند
خب طبیعیه که برای عموم مردم طراحی شده باشند
و ادمهایی که درست یا غلط متفاوت هستند -نمیتونن خودشونو خیلی وفق بدن
مثلا من دوران راهنمایی دایره المعارف میخوندم!!! که واقعا احمقانه به نظر میرسید از دید همه ی اطرافیانم!
ولی من دوستداشتم همه چیز رو بدونم!
درضمن سیستم اموزشی ما مخصوصا اما در همه جا برای اموزش عمومی هست
اما اینجور افراد دوسدارن در بطن کار باشند - طراحی کنند - بسازند و نتیجه رو به فروش بگذارند
اما بقیه باید بدونن که چطور ساخته شده - چطور فرخته شده و چطوری باید این اجناس رو بخرندو استفاده کنند
نهایتا کارگر - یک مهندس محاسب و یا یک فروشنده تاجر یا هرادم دیگه ای نیاز داره یک کار رو درست انجام بده به صورت تکراری
یا یک سری قوانین و اصول رو بشناسه
اما یه مخترع باید همیشه درحال یادگیری باشه - همیشه از هر چیزی بدونه در حدی که بتونه خودش بسازه و همیشه باید به دیگران هم اموزش بده
پس اصولا سیستم اموزشی عمومی سیستمی مناسب برای اقلیتها نیست

[SaSaMc2]

سلام...

چند تا عامل وجود داره...

عامل اول هوش بالاست...

اين موضوع باعث ميشه كه بدون انجام تكليف يا يا درس خوندن زياد بتونن موفق باشن...

ولي خب مگه چقدر باهوش ترن؟

به هر حال مطالب پايه كاملا بدرد نخور ولي ضروري هستند...

عامل دوم سيستم هاي آموزشي معيوب هست...

نمتونن درست استعداد يابي و پرورش بدن و اگر فرد خودش تونست كه تونست و اگرم نه كه هيچ جايي اسمي ازش نيست...

و ميبيني با بهبود سيستم آموزشي اين روند كه ذكر كرديد كمتر از گذشته اتفاق ميوفته...

عامل سوم استعداد هست و فرد فكر ميكنه وقتي من استعداد هنر دارم چرا بايد رياضي پاس كنم...

عامل چهارم و اصلي ادعا هست...

99% اين افراد در مقاطع بلوغ و نوجواني و جواني بسيار مدعي هستند و خودشون رو جدا بافته حتي سيستم آموزشي ميدونن...