احسنت
منتظر همین پاسختون بودم
من فکر می کنم شرایط رقابت تفکرات با تبعیت از قوانین اجتماعی یک کشور تنافی نداره .
به علت اینکه هر دینی و مذهبی می تونه خیلی مسالمت آمیز از عقائد و استدلالهای خودش بگه. در قالب کتاب سایت و مراکز آموزشی و .. . همچنان که الان در ایران همینطوره. مثلا مسیحیت و اهل تسنن برای خودشون پایگاههای مختلف آموزشی و .. دارند.
این حرفتون رو قبول دارم که اگر قرار باشه یک دین به زور به عنوان دین به طرف مقابل خورانده بشه اثرش همینی هست که شما میگین.
اما اگر نگاه عوض بشه. و با آنچه که هست تطابق داده بشه . یعنی قرار نیست افراد به آنچه معتقد نیستند به زور معتقد باشند. بلکه بحث روی قوانین کشوری هست. مثلا من شاید از چراغ قرمز اصلا خوشم نیاد و با دیدنش ناراحت بشم اما قانون هست و باید بخاطر نظم اجتماعی ازش تبعیت کنم.
برادر عزیز من
شما هیچ وقت , هیچ قانون و جامعه ای رو نمی توانید پیدا کنید که همه در آن جامعه راضی باشند. چرا؟ چون سلایق و عقاید مختلفه. و نمی توان هیچ وقت همه انسانها رو راضی نگه داشت. این رو که قبول دارین؟
پس چیکار باید کرد؟
باید به سمت قانون و دینی رفت که اکثریت رو آروم و راضی نگه داره. درسته؟
و برای مخالفین هم فضای تنگ و بسته و تحت فشاری ایجاد نشه. یعنی اگر بخواد باقانون همراه باشه هم خودش خوب می تونه زندگی کنه هم دیگران.
مثلا اگر یک نفر حکومت یک جامعه رو قبول نداشته باشه آیا نمیتونه در بورس شرکت کنه و سرمایه گذاری کنه؟ مسلما می تونه.
حالا میخوام کمی بنیانی تر بگم:
اگر یک جامعه ای بدون نظر سنجی از مردم یک قانون و آیین و مذهبی رو حاکم کنه و مردم نقشی در ایجاد و تداوم آن نداشته باشند, تمام حرف شما درسته.
اما اگر اکثریت یک جامعه در قانون... آیین ... مذهب .. و .. نقش داشته باشند اقلیتی که می مانند قاعدتا از اکثریت تبعیت می کنند تا در کنار هم زندگی کنند. و جامعه آرامی داشته باشند.
درضمن
خیلی ممنونم که مسالمت آمیز بحث می کنین![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)