من هند رو مثال زدم؛ برای اینکه در اون مورد خاص منظورم رو توضیح بدم.وگرنه هند رو به عنوان یک الگوی برتر در همه زمینه های کشور داری؛ معرفی نکردم.
«چون هر حکومتی در جهان بر طبق آنچه در مصالح خود می بینه قانون و .. تصویب می کنه. جدای از اینکه فضای رقابتی رو در هیچ کشوری بر خلاف قوانین اون کشور نیست. یعنی اگر در کشوری اسلام بخواد رشد کنه و تبلیغ بشه اگر بر خلاف دین رسمی اون کشور باشه براش محدودیت می گذارند و این یک امر طبیعی در امور قوانین اساسی کشورهاست. و ما نمی تونیم قوانین اساسی رو در این بحث نادیده بگیریم چون محور برخوردها و سیاست های کلی هم جامعه ای قانون آن می باشد.»
بحث من دقیقا همین قسمت حرف شماست و به این انتقاد دارم. اولا این کار مصلحت هیچ کشوری نیست و دوما این رفتار طبیعی و قابل قبول هم نیست .
این موضوع رو تجربیات تاریخی کاملا نشون داده. وقتی افراد رو به اونچه معتقد نیستن؛ مجبور کنیم.شرایط رقابت تفکرات رو فراهم نکنیم؛ حجم نارضایتی و نفرت از دین و تفکرات دینی به حدی زیاد خواهد شد که منجر به از هم پاشیدن جامعه و نزول اخلاقیات در اون اجتماع میشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)