یاد گریه یاد بارون یاد تو
دل من ساده شکست اینجا نمون از پیشم برو
اشک عشق روی گونه هام جاری شده
دست یار تو دست من باعث دل داری شده
غم تو مرگ من بدبختی ما
یاد گریه یاد بارون یاد تو
دل من ساده شکست اینجا نمون از پیشم برو
اشک عشق روی گونه هام جاری شده
دست یار تو دست من باعث دل داری شده
غم تو مرگ من بدبختی ما
شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
روي مه پيكر او سير نديديم و برفت
گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت
در این زمانه که وفا چو کیمیاست نازنین
سراسر وجود تو پر از وفاست نازنین
اگر چه قلبهای ما به عشق هم تپد ولی
ببین چگونه راه ما زهم جداست نازنین
شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
روي مه پيكر او سير نديديم و برفت
گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت
هرچند که عیب های جالب داریم ... از بابت عیب دیگران خندانیم
«جاوید » ولی بدان که ما در همه حال ... بدجور خلاصه عاشق ایرانیم
شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
روي مه پيكر او سير نديديم و برفت
گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت
من بيقرار آمدنت ميشوم ببين
چيزى شبيه قطره ى سيماب ميشوم
شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
روي مه پيكر او سير نديديم و برفت
گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت
از سر عربده مستانه به هم درشكنم
من به خود نامدم اين جا كه به خود باز روم
شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
روي مه پيكر او سير نديديم و برفت
گويي از صحبت ما نيك به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت
من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)