من یک مرد هستم میشناسیدم؟
نه اشتباه نکنید من از جنس آن نامردهایی که اطراف خود می شناسید نیستم.من یک مرد هستم که هنوز غیرت در رگ هایش جاری است،من یک مرد هستم که هنوز ناموس پرست است، من یک مرد هستم که در گرداب عشق و محبت و علاقه حاضر است هنوز جانبازی کند... ببینید هنوز هم خونم به جوش می آید ، نه من نامرد نیستم!!
روزی گفتند جنگ شده است: باید جلویت بایستم رفتم و قلبم را به خاطرت جلوی گلوله قرار دادم... برای تو ای ناموس من...برای آزادی ات،برای آرامشت،برای خوشبختیت،برای آسایشت،برای اینکه امروز تو و فرزندانت سرزنده وشاداب با هزار مدل عمل زیبایی و چهره آرایش کرده و لباس های اندامی برای نمایش دادن خود و زیبایی هایت به نامردهای روزگار پا به دنیایت بگذاری... انتظارت از من به بهانه آزادی فقط این است دور بایستم و تماشایت کنم تا وقتی که یکی از نامردهای روزگار جلوی پایت بوق زد،متلک گفت،تنه زد؛باتوم بر سرت کوبید،سوار گشت ارشادت کرد یا به هر عنوان خواست به تو تجاوز کند من پشتت باشم تا از تو دفاع کنم،کتک بخورم یا کتک بزنم... آری من مرد هستم ... انتظار داری از صبح تا شب،شب تا صبح برایت کار کنم و پول بسازم تا آنوقت با چهره معصومت به من دروغ تحویل بدهی،آه چرا صداقت را از یاد برده ایم؟خوشا به حال غربی ها،خوشا به حال همان کفار و نامسلمان ها که مثل ما مردمان شرق به هم دروغ نمی گویند، به هم خیانت نمی کنند و روراست تمام رابطه هایشان برای هم مشخص است ...
من یک مرد هستم که کمرم شکسته،من یک مرد هستم که شانه هایم دیگر توان ندارد،من یک مرد هستم که در جامعه ای به قول شما مردسالار میان اینهمه نامرد دارم زجر می کشم،دارم درد می کشم.
دیگر نمی خواهم جلو یا پشت سرت بایستم،فقط میخواهم کنارت بایستم تا آزادانه با برابری کامل کنار هم قدم بزنیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)