_ در خلال سالهای گذشته، هر سال تقریبا یک فلش مموری گم کرده ام (قیمت فعلی یک نمونه 16 گیگابایتی حدود 45000 تومان است)
_ بچه همسایه، گاهی بی خبر ، درب آپارتمانشان را باز کرده و دمپائی یا کفش بزرگسالان را می پوشد و بعد ..... سقوط ناجور از پله ها !
_ نمایشگر عقربه ای سوخت خودرو خطی نیست (از نصف به بالا خیلی یواش میاد پائین و از نصف به پائین، سریعا به انتها نزدیک می شود)طوری که در سفرها، گاهی واقعا انسان را غافلگیر می کند.
_ توی فروشگاههای زنجیره ای، نمیشه سریعا قیمت بعضی کالاها را دانست یا جمع مبلغ آنها را برآورد کرد، بنابراین، تقریبا همیشه باید آماده شوکه شدن در برابر گیشه باشیم!
_ برای رفتن به مطب پزشکان، مراکز رادیولوژی و ...سایتی نیست که بتوان ضمن مشاهده روزها و یا ساعات کاری مطب، اقدام به گرفتن نوبت اینترنتی کرد تا وقت انسان ها کمتر تلف شود. (همچنین است در باجه های بانکها، کارگزاریهای بیمه، مراکز معاینه خودرو، شهرداریها، ادارات ثبت، داروخانه های بزرگ و ...)
_ گاهی در خیابان، بیابان و ... نیاز پیدا می کنم ترجمه لغتی را از زبان اصلی به زبان فارسی (یا بالعکس) بدانم، ولی حتی با گوشی هوشمند امکانش همیشه فراهم نیست. چون نمیشه نوع زبان اصلی واژه را سریع تشخیص داد.
_ به راحتی و با ایمنی اطمینان بخش نمی توان اطفال شیر خوار - با آن بدن لیز و لغزنده - را در حمام یا سینک تمیز کاری کرد.
_ نمیشه بدون خونریزی (!)، قند خون را با دستگاه گلوکومتر اندازه گیری کرد.
_ در مواقع استفاده طولانی مدت از رایانه، گاهی بازوئی که با موس کار می کند، خسته شده و بعد هم مور مور شده و اصطلاحا خواب می رود ( و در واقع با زبان بی زبانی می گوید: بسه، خاک بر سرت کنند ! )
_ وقتی در خیابان گرسنه می شوی و می روی یک فروشگاه مواد غذائی تا تنقلات بگیری، می بینی انواع کیک، بیسکویت، آجیل، شیرینی، آب میوه، نوشابه و ... هست که یا شیرین هستند (مضر برای دیابتیها و دندان) و یا شور (مضر برای مبتلایان به فشار خون و بیماران کلیوی) یا چرب
_ وقتی می خوای تو پارک بدمینتون بازی کنی، کمترین وزش باد، روند بازی را نابود می کند!
_ وسایل بازی که در پارکها نصبند، تابستانها زیر تابش مستقیم آفتاب، به شدت داغ و غیر قابل استفاده هستند و زمستانها هم، به شدت یخ زده و نمور ! کاش دست کم یک سایه بان گسترده بر فراز آنها نصب می شد.
_ چیز دیگری که من را می آزارد، وضعیت بازار طلا فروشان در ایران است. به نظر من یک جور کلاه برداری رسمی و به ظاهر مباح راه انداخته اند. آنها مبالغ زیادی هنگام فروش طلا به عنوان 20 درصدسود فروشگاه، 10 درصد مزد ساخت، 5 درصد مالیات ارزش افزوده و ... از شما دریافت می کنند. اکثرا شبه نگینهای شیشه ای روی زیور آلات را به قیمت طلای 18 عیار به مشتری می فروشند. و 24 ساعت بعد....
وقتی بخواهی همان طلا را به خودشان بفروشی، سود را کم می کنند، آن را طلای کهنه حساب می کنند، نگینها را از آن خارج کردهو بعد وزن می کنند، آن را می سوزانند و هوای بین جدارهای طلا را خارج می کنند و تازه می فهمی قیمت واقعی طلائی که خریده بودی چقدر بوده است!
این روش آن قدر مرسوم و جا افتاده است، که مردم هم نسبت به این روند بی تفاوت شده اند. این کار با برقراری امکان عرضه مستقیم طلا از سوی کارگاههای معتبر طلاسازی و یا با دخالت موثر دولت در فرآیند فروش زیورآلات حل می شود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)