کاربر اخراج شده
دیشب ساعت 3شب بود که پسر عمه ام زنگ زد و گفت بیا درو باز کن! امتحانا تموم شد!!
آروم رفتم آوردمش! تا 6صبح حرفیدیم
آخرین خاطره امون موقع انتخابات بود من و اون رفتیم و رای دادیم
فرداش انقد استرس داشتیم که این س.ج و سایرین از روحانی جلو نیوفتن که دیوانه میشدیم
اون آخر سر که نتایج رسما اعلام شد!! داشتیم دیوونه میشدیم
خلاصه دیشب از خاطرات بسیار گفتیم
الان دارم اون استرس روز پس از انتخابات رو دوباره تحمل میکنم!! سخته!
کاربر اخراج شده
دوست آشنا
کاربر اخراج شده
کاربر فعال سایت
امروز روز شلوغی بود!!!
منم اصلا تمرکز نداشتم!
فردا به امید خدا دوره آموزشیمون تموم میشه!!! باورم نمیشه که امتحانای یروز درمیون درحال تموم شدنه!!!!!!!!
فردا امتحان جامع داریم! تا حالا که نخوندم! حوصلم نیست! از بس که استرس دارم
از یطرفم این همه کتابو میبینم اوردوز میکنم!!!! نمیدونم از کجا شرع کنم!!!
بخوامم شروع کنم نمیرسم تموم کنمپس فقط باید همون دست نوشته هامو بخونم
نمیدونم چرا تا حرف از خوندن میشه خوابم میاد
به امید خدا فردا ساعت8-10 صبح یه امتحان عملی دارم! و ساعت 11 تا 11و خورده ای هم امتحان کتبی جامع دارم! این دومی خیلی سخته!!!!!!
التماس دعا.....
سه شنبه 29 اَمرداد 1392
ساعت 4:36َ
![]()
ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من
همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای
کـــــــاربر فــــعال
کـــــــاربر فــــعال
همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای
کاربر اخراج شده
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)