اشک بعد از تو جهان آب نما کرده به چشم
دوری از دیده ببینی که چه ها کرده به چشم
(عارف)
شرح حادثه
ادمین! عده ای شاعران را برای مدح خویش دعوت نموده!
درین مراسم نوبت شاعر دربار! علی اکبر! ملقب به هوشنگ چغندر الممالک شاعر مدح گوی دو قرن اخیر! میرسد!
من
سلام اقا (همزمان چند قطره اشک میریزم و اظهار خوشحالی بی حد و حصر میکنم و چند صفحه شعری که گفتم را بر لباس وی(با اجازه وی می مالونم!! و آن را تبرک می نمایم!)
ادمین
سلام و علیکم!! بفرما جوان خوش فکر!
من : آقای ما ای سرور و سالار تمامی مدیران سایت ها (با اشک بسیار!)
با سلام و احترام و درود بر مدیر بزرگ و بی همتای گوگل یاهو و سایرین!
احترام بر تو باد که بسیار نمودی خدمت
خدمتت بس چه بسا بیشتر از استیو جابز بودت!
تو نمودی سایت را برتر از یاهو ها
شده چهره ات بسان آن آهوها
گفت تاپیک ها را نظم نمودی هرچند
گفته ام باد تو را سوی همه چندی پند!
تو سزاوار سنایی! تو همه راس یاهویی!
تو بسی شادی و خرم تو همان قاتل راسو یی
منم آن کاربر ساده! تویی ان مدیر زبده!
منم آن سواد محدود!! تویی آن لیسانس عمده!
بده ان حکم خودت را ، به من حقیر ساده
بده آن مدیریت را! بده آن ناظر** باده! **منظور از ناظر همان ناظر سایت! **
تویی آن رئیس همتا! تویی آن مدیر یکتا!
همه شب به سوی سایتت منم و تقی و بیتا!
ادمین ای رئیس رهبر منم آن علی اکبر!
تو همان بهشت امید! تویی آن دو چشم احمر!!
بده آن دو دست پاکت! بدهم رئیس یاهو
که کند دو دست ادمین همه با دماغ خویش بو!
درین حین من از شدت خوشحلی زار زار گریه نمودم و از هوش برفتم!!
دوستان لطفا مسخره نکنید!!
اشعار از خودم!! بود!!(جز بیت نخست که از عارف بود) وگرنه میشه اشعار کپی پیستی خوب و ادبی رو گذاشت اینجا!








علاقه مندی ها (Bookmarks)