دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16

موضوع: لطفا این متن رو بخونید!

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دوم دبيرستان
    نوشته ها
    252
    ارسال تشکر
    1,901
    دریافت تشکر: 1,570
    قدرت امتیاز دهی
    8152
    Array
    ! (l- l l \-/ \/\/'s: جدید15

    پیش فرض لطفا این متن رو بخونید!

    قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید.
    کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.

    قصاب که تعجب کرده بود
    سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.
    سگ هم کیسه را گرفت و رفت.

    قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد.
    سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید. با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد.
    قصاب به دنبالش راه افتاد.
    سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.
    قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند.

    اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.
    قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
    اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش.

    سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید. گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
    مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد.
    قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.

    مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.

    پائولو کوئلیو

    نتیجه اخلاقی: اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود. و دوم اینکه چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید، بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است. سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهم تر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم
    ویرایش توسط ! (l- l l \-/ \/\/ : 4th August 2013 در ساعت 04:05 PM


  2. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    نوشته ها
    417
    ارسال تشکر
    2,930
    دریافت تشکر: 2,806
    قدرت امتیاز دهی
    12936
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطفا این متن رو بخونید!

    مرسی جالب بود

    مرگ از زندگی پرسید:چرا من تلخم و تو حقیقت؟!
    زندگی در جواب گفت :
    چون من دروغم و تو حقیقت!!





  3. #3
    همکار تالار هنرهای تجسمی
    نوشته ها
    215
    ارسال تشکر
    2,464
    دریافت تشکر: 887
    قدرت امتیاز دهی
    1214
    Array
    حسين17's: جدید66

    پیش فرض پاسخ : لطفا این متن رو بخونید!

    عالي بود ولي هنوزم دهنم از تعجب باز مونده
    يا صاحب الزمان


  4. 6 کاربر از پست مفید حسين17 سپاس کرده اند .


  5. #4
    یار همراه
    نوشته ها
    2,180
    ارسال تشکر
    4,649
    دریافت تشکر: 6,043
    قدرت امتیاز دهی
    7692
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطفا این متن رو بخونید!

    محشر بود
    سپاس
    یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه نه هیزماش زیاد بشه تبر ما آدما هم باورمونه نه آرزوهامون

  6. 4 کاربر از پست مفید *alien* سپاس کرده اند .


  7. #5
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی عمران
    نوشته ها
    436
    ارسال تشکر
    5,516
    دریافت تشکر: 1,986
    قدرت امتیاز دهی
    11091
    Array
    H37's: جدید56

    پیش فرض پاسخ : لطفا این متن رو بخونید!

    ممنون جالب بود.
    ولی فکر کنم تکراری بود
    شبيه كسي شده ام كه پشت دود سيگارش باخود مي گويد:ترك مي كنم....سيگار را..خانه را..زندگي را..و باز پكي ديگر مي زند...!!!

  8. 3 کاربر از پست مفید H37 سپاس کرده اند .


  9. #6
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دوم دبيرستان
    نوشته ها
    252
    ارسال تشکر
    1,901
    دریافت تشکر: 1,570
    قدرت امتیاز دهی
    8152
    Array
    ! (l- l l \-/ \/\/'s: جدید15

    پیش فرض پاسخ : لطفا این متن رو بخونید!

    نقل قول نوشته اصلی توسط H37 نمایش پست ها
    ممنون جالب بود.
    ولی فکر کنم تکراری بود
    اگه تکراری بود ببخشید

  10. 3 کاربر از پست مفید ! (l- l l \-/ \/\/ سپاس کرده اند .


  11. #7
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی عمران
    نوشته ها
    436
    ارسال تشکر
    5,516
    دریافت تشکر: 1,986
    قدرت امتیاز دهی
    11091
    Array
    H37's: جدید56

    پیش فرض پاسخ : لطفا این متن رو بخونید!

    اشکالی نداره
    شبيه كسي شده ام كه پشت دود سيگارش باخود مي گويد:ترك مي كنم....سيگار را..خانه را..زندگي را..و باز پكي ديگر مي زند...!!!

  12. 2 کاربر از پست مفید H37 سپاس کرده اند .


  13. #8
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    میرم ریاضی
    نوشته ها
    518
    ارسال تشکر
    2,794
    دریافت تشکر: 1,757
    قدرت امتیاز دهی
    11844
    Array
    امیر دانته's: جدید118

    پیش فرض پاسخ : لطفا این متن رو بخونید!

    very good

    it takes a minute to have a crush on someone
    an hour to like someone, and an day to love someone
    but it takes a lifetime to forget someone


  14. کاربرانی که از پست مفید امیر دانته سپاس کرده اند.


  15. #9
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    ریاضی و فیزیک
    نوشته ها
    1,331
    ارسال تشکر
    1,417
    دریافت تشکر: 5,704
    قدرت امتیاز دهی
    7241
    Array
    کاساندان's: جدید119

    پیش فرض پاسخ : لطفا این متن رو بخونید!

    این داستان واقی بود؟مگر سگ با خودش کیف داشته؟این داستان روی من زیاد تاثیر نداشت!آخر مثال خوبی نبود!!

  16. 2 کاربر از پست مفید کاساندان سپاس کرده اند .


  17. #10
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دوم دبيرستان
    نوشته ها
    252
    ارسال تشکر
    1,901
    دریافت تشکر: 1,570
    قدرت امتیاز دهی
    8152
    Array
    ! (l- l l \-/ \/\/'s: جدید15

    پیش فرض پاسخ : لطفا این متن رو بخونید!

    نقل قول نوشته اصلی توسط کاساندان نمایش پست ها
    این داستان واقی بود؟مگر سگ با خودش کیف داشته؟این داستان روی من زیاد تاثیر نداشت!آخر مثال خوبی نبود!!
    این داستان یه مثال بود برای این که بدونیم ما هر چیزی رو که داریم قدرش رو نمیدونیم وهی نا شکری می کنیم

  18. 2 کاربر از پست مفید ! (l- l l \-/ \/\/ سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •