دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: انفجار بزرگ . درست یا غلط

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #5
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    فیزیک -گرایش ذرات بنیادی
    نوشته ها
    41
    ارسال تشکر
    115
    دریافت تشکر: 146
    قدرت امتیاز دهی
    792
    Array
    تجلی افکار's: جدید97

    پیش فرض پاسخ : انفجار بزرگ . درست یا غلط

    نقل قول نوشته اصلی توسط عرفان سلیم زاده نمایش پست ها
    سلام برادر خوبی؟
    والا من گرانش نسبیتی رو در فضای چهاربعدی بررسی کردم و به نتایجی دست پیدا کردم که میتونه جواب شما رو بدهد.
    ببین در فضای چهار بعدی یعنی سه بعد فضا و یک بعد زمان دیگه برای فضازمان خمش تعریف نمیشه بلکه غلظت تعریف می شود.
    شما میگی نور بر اثر خمیدگی فضازمان جهتش تغییر می کنه من میگم نور میتونه بر اثر اختلاف غلظت فضازمان تغییر سرعت بده و بشکند.
    این موضوع تو مبحث اپتیک فیزیک کلاسیک هم ذکر شده. حد سرعت نور به غلظت محیطی وابسته است که ازش رد میشود.
    حالا برگردیم به انفجار بزرگ. اگر شما یه نقطه بسیار کوچک داشته باشی طوری که چگالیش بینهایت باشه شما یه نقطه بی نهایت غلیط فضازمان دارید.
    موضوع اینجاست که با فرض کروی بودن این نقظه گرانش تولیدی این فضازمان غلیظ روی دو تا سطح و با دو بردار نیروی کاملا مخالف هم بروز می کند.
    یک نیروی گرانش که روی سطح بیرونی جرم و به همین شکل که داریم تجربه اش می کنیم خودشو نشون میدهد.
    و دومی روی پوسته داخلی جرم و به صورت گرانش معکوس ظاهر می شود.
    بخوام مثال بزنم هسته زمین رو تصور کنین. شما اگه به هسته زمین برید اونجا گرانش معکوسه چون از همه طرف اجرام در حال کشیدن شما هستند.
    پس در هسته زمین شما کاملا معلق خواهید شد و اگر به مرکزی ترین بخش زمین برید شدت گرانش معکوس شمارو تیکه تیکه می کند.
    در بین دو جرم مثل زمین و ماه هم همین امر صادقه و اصولا غلظت فضازمان در بین دو جرم کاهش پیدا می کند.
    دلیل جذب شدن دو جرم در فضای چهاربعدی اختلاف غلظت فضازمان هست که باعث پدیده موج سواری و کشیده شدن دو جرم به همدیگر می شود.
    من بر این اساس یه پوسته درونی برای اجرام تعریف کردم و به صورت بدیهی فرض کردم که در آن مکان به خصوص گرانشی با شدت فوق العاده بالا و البته معکوس وجود دارد.
    من ادعا می کنم که تونل زنی کوانتومی و غلطت فضازمان با هم ارتباط مستقیم دارند.
    این پیش بینی رو هم دارم که اگر شما یک چشمه ذرات آلفا و یک شمارشگر گایگر رو به مرکز زمین ببری آنجا افزایش تابندگی چشمه ذرات آلفا رو شاهد خواهید بود.
    بنابراین این ادعا رو دارم که هرچه غلظت فضازمان کم بشه هسته و ذرات زیر اتمی منبسط تر می شوند. از آنجایی که نیروی هسته ای قوی برد کوتاهی داره اندک انبساط یک هسته تاثیر قابل توجه ای به کاهش آن دارد.
    اگر غلظت فضا زمان از یک حدی کمتر شود که متعاقبا به آن معناست که گرانش در پوسته بیرونی و درونی جرم بیشتر شود، نیروی الکترومغناطیس می تواند به نیروی هسته ای قوی غلبه کند و هسته اتم را منفجر کند.
    من ادعا می کنم که دلیل گرم ماندن هسته زمین، انفجار های ستاره ای و ابر نواختر، تبخیر سیاه چاله ها و خود انفجار بزرگ همین مکانیسم هست که پیش بینی می کند در شرایط قابل ایجاد حجم عظیمی از جرم میتواند به انرژی تبدیل شود.
    در مورد خورشید شما فرض کنین که در هنگام انفجار، در هسته آن جرمی اندازه جرم زمین در یک لحظه به انرژی تبدیل شود.نتایج فاجعه بار خواهد بود و شاهد یک انفجار ابر نو اختر خواهیم شد.
    در مورد انفجار بزرگ هم همین امر صادقه منتها ماده در آن زمان به خصوص، بی نهایت پر انرژی تر از حالا بوده که توانسته چنین انفجاری خلق کنه.
    بنابراین میتوانید ببینید که خود گرانش عامل انفحار بزرگ میتونسته باشه.

    - - - به روز رسانی شده - - -

    سلام برادر خوبی؟
    والا من گرانش نسبیتی رو در فضای چهاربعدی بررسی کردم و به نتایجی دست پیدا کردم که میتونه جواب شما رو بدهد.
    ببین در فضای چهار بعدی یعنی سه بعد فضا و یک بعد زمان دیگه برای فضازمان خمش تعریف نمیشه بلکه غلظت تعریف می شود.
    شما میگی نور بر اثر خمیدگی فضازمان جهتش تغییر می کنه من میگم نور میتونه بر اثر اختلاف غلظت فضازمان تغییر سرعت بده و بشکند.
    این موضوع تو مبحث اپتیک فیزیک کلاسیک هم ذکر شده. حد سرعت نور به غلظت محیطی وابسته است که ازش رد میشود.
    حالا برگردیم به انفجار بزرگ. اگر شما یه نقطه بسیار کوچک داشته باشی طوری که چگالیش بینهایت باشه شما یه نقطه بی نهایت غلیط فضازمان دارید.
    موضوع اینجاست که با فرض کروی بودن این نقظه گرانش تولیدی این فضازمان غلیظ روی دو تا سطح و با دو بردار نیروی کاملا مخالف هم بروز می کند.
    یک نیروی گرانش که روی سطح بیرونی جرم و به همین شکل که داریم تجربه اش می کنیم خودشو نشون میدهد.
    و دومی روی پوسته داخلی جرم و به صورت گرانش معکوس ظاهر می شود.
    بخوام مثال بزنم هسته زمین رو تصور کنین. شما اگه به هسته زمین برید اونجا گرانش معکوسه چون از همه طرف اجرام در حال کشیدن شما هستند.
    پس در هسته زمین شما کاملا معلق خواهید شد و اگر به مرکزی ترین بخش زمین برید شدت گرانش معکوس شمارو تیکه تیکه می کند.
    در بین دو جرم مثل زمین و ماه هم همین امر صادقه و اصولا غلظت فضازمان در بین دو جرم کاهش پیدا می کند.
    دلیل جذب شدن دو جرم در فضای چهاربعدی اختلاف غلظت فضازمان هست که باعث پدیده موج سواری و کشیده شدن دو جرم به همدیگر می شود.
    من بر این اساس یه پوسته درونی برای اجرام تعریف کردم و به صورت بدیهی فرض کردم که در آن مکان به خصوص گرانشی با شدت فوق العاده بالا و البته معکوس وجود دارد.
    من ادعا می کنم که تونل زنی کوانتومی و غلطت فضازمان با هم ارتباط مستقیم دارند.
    این پیش بینی رو هم دارم که اگر شما یک چشمه ذرات آلفا و یک شمارشگر گایگر رو به مرکز زمین ببری آنجا افزایش تابندگی چشمه ذرات آلفا رو شاهد خواهید بود.
    بنابراین این ادعا رو دارم که هرچه غلظت فضازمان کم بشه هسته و ذرات زیر اتمی منبسط تر می شوند. از آنجایی که نیروی هسته ای قوی برد کوتاهی داره اندک انبساط یک هسته تاثیر قابل توجه ای به کاهش آن دارد.
    اگر غلظت فضا زمان از یک حدی کمتر شود که متعاقبا به آن معناست که گرانش در پوسته بیرونی و درونی جرم بیشتر شود، نیروی الکترومغناطیس می تواند به نیروی هسته ای قوی غلبه کند و هسته اتم را منفجر کند.
    من ادعا می کنم که دلیل گرم ماندن هسته زمین، انفجار های ستاره ای و ابر نواختر، تبخیر سیاه چاله ها و خود انفجار بزرگ همین مکانیسم هست که پیش بینی می کند در شرایط قابل ایجاد حجم عظیمی از جرم میتواند به انرژی تبدیل شود.
    در مورد خورشید شما فرض کنین که در هنگام انفجار، در هسته آن جرمی اندازه جرم زمین در یک لحظه به انرژی تبدیل شود.نتایج فاجعه بار خواهد بود و شاهد یک انفجار ابر نو اختر خواهیم شد.
    در مورد انفجار بزرگ هم همین امر صادقه منتها ماده در آن زمان به خصوص، بی نهایت پر انرژی تر از حالا بوده که توانسته چنین انفجاری خلق کنه.
    بنابراین میتوانید ببینید که خود گرانش عامل انفحار بزرگ میتونسته باشه.

    خوب اولین ایرادی که میشه به حرف های شما وارد کرد اینه که تمام حرف های شما بر اساس نظر ها و فرضیات خودتان است .
    و اما بریم سراغ ایراد دوم . شما اومدید فضا-زمان رو یه عامل فرض کردید . مثلا مثل جرم و انرزی شما اومدید فضا زمان رو یه عامل فرض کردید . واقعا فضا-زمان چیه . گرانش چیه .
    فضا زمان یه فرضه . جرم هم عاملش حرکت بوزون هیگز در بین فرمیون هاهست که جرم باعث وجود گرانش میشه . شما میدونید چرا گفتن فضا-زمان خم میشه . تنها برای راحتی بیان موضوع . وقتی که دیدن حرکت بوزون هیگز ها در بین فرمیون ها باعث بوجود اومدن جرم میشه و جرم همهمون گرانش رو بوجود میاره و گرانش هم باعث یه تغیییراتی در مکان و زمان میشه اومدن برای فهم بهتر گفتن که فضا-زمان خم میشه . شما واقعا نباید فکر کنید یه چیزی خم میشه . همین و بس .
    شما اومدید به فضا-زمان فعلیت دادید . شما در واقع اومدید فرض کردید که مکان و زمان بر روی جرم و انرزی تاثیر میذارند . در حالی که کاملا برعکسه . در واقع جرم و انرزی هستن که بر روی مکان و زمان یا همون فضا-زمان تاثیر میذارند . مثلا کشش گرانشی چیزی نیست جز اثر یک جرم بر جرم دیگر . شاید بپرسید پس اگه گرانش چیزی نیست جز تاثیر جرمی بر جرم دیگر پس چرا نور که جرم نداره گرانش میتونه خمش کنه ؟ خوب جواب اینه که چون جرم هم بر روی جرم دیگر هم بر روی مکان و فضا تغییراتی ایجاد میکنه میتونه نور رو خم کنه . مثلا تغییری که جرم بر روی مکان ایجاد میکنه باعث میشه که نور به طرف اون مکان که دچار تغییراتی شده خم بشه .
    شما اومدید فضا-زمان رو یه عامل فرض کردید که بر جرم و انرزی تاثیر میذاره . مثلا شما فضا-زمان رو یه استخر پر از اب فرض کردید که چیز هایی به نام جرم و انرزی تو اون هستن که غلضت اب میتونه رو اون ها تاثیر بذار در حالیکه چنین تصوری غلطه . بله من قبول دارم که جرم و انرزی تو فضا-زمان هستن ولی قبول ندارم که مکان و زمان میتونه رو جرم و انرزی تاثیر بذاره .
    و اما ایراد سوم
    شما گفتید که اگه روی هسته بریم معلق خواهیم شد . در حالی که چنین نیست .
    ما اگه روی هسته بریم تنها به دلیل کشش پوسته و کوشته مثلا اگز جاذبه 10 باشه روی هسته میشه 6 . چون هنوز هسته و نیمکره ی مقابل اون نیمکره جاذبه ایجاد میکنن . و مثلا هر چه به هسته نزدیک تر بشی جاذبه کمتر میشه و فقط در قسمت مرکزی زمین هست که بی وزن میشی و تکه تکه هم نخواهی شد چون جاذبه ی زمین اونقدر نیست که بتونه تکه تکه کنه . و اگر در مرکز ستاره ای چیزی بودی اون موقع تیکه تیکه میشی . و دوباره میگم تنها و تنها اگر در نقطه ی دقیق مرکزی زمین باشی معلق میشی . و به گفته ی شما در انفجار بزرگ اگر با فرض کروی بودن باید جاذبه ی درونی و جاذبه ی بیرونی باعث پاشیدگی بشود در حالی که کاملا غلطه . ممکنه چگال تر بشه ولی هرگز از هم نمی پاشه . مشکل شما اینجاست که فکر میکنید که یه جاذبه از درون و یک جاذبه از بیرون دارن هم دیگه رو می کشن . در حالی که این غلطه . درون و بیرون عضو هم دیگرند . اینگونه نیست که درون بیرون را بکشد و بیرون درون را . نه . در واقع نیمکره ها دارن هم دیگه رو می کشن و در مرکز بردار ها نیروی هم رو حنثی میکنند . تصور شما از درون و بیرون غلطه . درون و بیرون یکی اند . یک مثال شما فرض کنید که یه سیب دارید . و به تصور شما مثلا پوسته ی سیب جاذبه ایجاد میکنه و هسته سیب جاذبه . که به اون میگن جاذبه ی بیرونی و به اون یکی میگن درونی . و البته به گفته ی شمابا این دو تا جاذبه دچار سبب پاشیدگی میشه . خوب این از بن و اساس غلطه . شما نباید که جاذبه ی بیرونی و درونی برای سیب تعریف کنید بلکه باید جاذبه ی نیمکره ای تعریف کنید . شما در واقع نباید فکر کنید پوست سیب و هسته ی سیب با هم کشمکش ایجاد میکنن چون که یقینا تو این مبارزه چون نیمکره ی مقابل و هسته با هم متحد میشن میتونن اون پوسته رو جزوی از سیب کنن . ولی اگر تصور کنید که سیب رو از وسط به چهار قسمت تقسیم کنیم هر چهار قسمت هم جاذبه یکسانی دارن در نتیجه تمام چهار بردار نیرو هاشون در مرکز حنثی میشه و سیب بوجود میاد . به گفته ی شما پس باید هر چیز چگال مثلا ستاره ی نوترونی باید به دلیل جاذبه ی بیرونی و درونی از هم بپاشه در حالی که چنین نمیشه . و ستاره ی نوترونی از درون چگال و چگال تر میشه و سرانجام از درون میریزه و سیاهچاله رو بوجو دمیاره .
    و همه ی اینها به کنار در رد نظر شما همین بس که سیاهچاله ها وجود دارن . طبق نظر شما ستاره ها باید تو همون مرحله ی ابر نواختر به دلیل جاذبه ی درونی و بیرونی از هم بپاشن . در حالی که چنین نمیشه و اونها تبدیل به ستاره ی نوترونی میشن و بعد سیاهچاله .
    نتیجه ای که از نظر شما میتوان گرفت وجود سیاهچاله رو نفی میکنه در حالی که سیاهچاله ها وجود دارن . پس یا سیاهچاله ها نباید باشن یا نظر شما مردوده که فکر کنم گزینه ی دو هست .
    توصیه میکنم با در نظر گرفتن این تایپیک و تایپیک اول اگه جواب قانع کننده ای دارید بدید .
    ولی باز هم از شما تشکر میکنم بعد کلی وقت یکی اومد و تو بحث شرکت کرد .

  2. 4 کاربر از پست مفید تجلی افکار سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 18th July 2014, 04:05 AM
  2. ترفند: راست كليك در سايت هايي كه راست كليك در آن ممنوع است
    توسط SaNbOy در انجمن ترفندهای کامپیوتر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: 28th October 2013, 11:46 PM
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 24th December 2012, 07:08 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th July 2010, 03:57 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd December 2009, 12:53 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •