ممنون از پستای خوبتون.
حالا گذشته از همه مشکلات مالی و چیزای دیگه در مورد ازدواج من به یه موردی برخوردم که دوست دارم نظر شما و بقیه دوستانم در موردش بدونم.
راستش این مسئله برای یکی از دوستام پیش اومده،ایشون در محیط کاری با یه بنده خدایی همکاری داشته و باهم کار میکردن تا اینکه طرف به دوستم پیشنهاد ازدواج میده.حالا اینا هم از نظر اخلاقی هم اعتقادی و هم فرهنگ و سایر شرایط باهم جورن و مشکلی ندارن به نظر منم خیلی شرایط ایده ال و خوبی برا دوستم پیش اومده و نباید از دست بده که ممکنه دیگه همچین موردی پیش نیاد.تنها مشکلی که این وسط وجود داره و دوستمو دو دل کرده و به نوعی داره منصرف میشه از فکر به این پیشنهاد؛زبان و گویش دو خانواده هستش.....
حقیقتش پدر و مادر دوستم پا به سن گذاشتن و هم سواد ندارن و آذری زبان هستن ونمیتونن فارسی صحبت کنن و از طرفی پسره و خونوادش فارسی زبانن و آذری بلد نیستن.دوستم بخاطر این مسئله میخواد بی خیال این ازدواج و خواستگاری بشه من اولش بهش گفتم نباید بی خیال شه ولی بعد دیدم بنده خدا حق داره بترسه آخه فردا دو خونواده میخوان بشینن باهم در مورد ازدواج بچه هاشون و مسائل مربوطه صحبت کنن یا اگه وصلتی صورت گرفت این دو خونواده با هم رفت و آمد خواهندداشت و.....
حالا با این مشکلی که هس چه طوری بشینن حرف بزنن؟؟؟!!!!
آیا راهکاری برای این مشکل هس یا دوستم باید بی خیال شه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)