من یکی یکی یادم میاد...
یکیش اینکه یه ساعت تو صف غذا تو سلف دانشگاه وای میسی،انقد که دیگه اثری از گشنگی نیست و تقریبا سیر شدی،بعد وقتی نوبت بهت میرسه که ژتون بزنی،دستگاه یه بوق وحشتناک میزنه و گنده مینویسه "ژتون ندارد"...
آخه این یعنی چی؟؟؟؟خب من تازه شارژ کردم که...چیو ژتون ندارد....بعد باید بری شارژ کنی و دوباره بری آخر صف....خب چ کاریه؟میری یه بیسکوییت میخری میخوری انقد هم دردسر نداره
یکی دیگش این پول خوردای تاکسی هست...اگه پول خورد نداشته باشی،بقیۀ پولتو مثلا یه دیویستی میده بهت که به هرچی شبیهه جز پول...بهش هم بگی عوض کن یه جوری نگات میکنه انگار گفتی بهش اخلاقتو عوض کن...بعد هم میگه من این پولو از خود شما مسافرا گرفتم...دیگه آدم هم نمیتونه که دهن به دهن شه...
یکی دیگه هم تو مترو تقریبا 6 نفر میتونن بشینن روی صندلی های یک سمت ولی اگه یکم کوچولوموچولو باشن شاید یکی دیگه هم جاشه....اونم شــــــــــــــــــــــــ ـــــاید.....ولی نه اینکه طرف میبینه نشستیم و اصلنم جا نیست،خودشم سه برابر منه،بلند میگه"خانوما جمعتر بشینید که منم بتونم بشینم" بعد هم بیاد روسر همه میشینه....
ی چی دیگه اینکه منکه تو مترو نشستم هرکی آدم مسنه میاد بالا سر من....من تا اونجا که بشه پامیشم ولی واقعا بیشتر اوقات از خستگی حال حرف زدن ندارم....ولی یه جوری نگاه میکنن آدم معذب میشه....بابا جرم که نکردم،نشـــستم.....از مسئولین خواهش میکنم به این افراد بابت نگاهاشون تذکر بدن![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)