سلامی دوباره ...
(سلام بر آبجی گلم)
خب برادر اینجوری گفتین من دلم کباب شد!! دیگه رووم نمیشه سوال بپرسم خب!!!! خلاصه به اصراااااااار بعضی ها![]()
(مشکلی نیست بپرسید حداقل برای حفظ ائتلاف بگید)
دوباره آمدیم... اما زودگذر...
( مرسی از آمدنت ای یار خوش آواز)
خدا قوت برادر
( مرسی از لطفت ای خواهر)
اینو نوش جان کنید تا دلتون خنک شه...
( دل ما بر این صندلی داغ سوخت خاکستر مارا به دریا بریزید)
![]()
![]()
داداش اصلا این طعمی دوست داشتین؟!!!
(شربت بخوریم یا خجالت؟مرسی خانومی)
اول اینکه من ازون سوال قبلی و جواب شما نتیجه گرفتم این غروری که شما ازش میگین اون غروری نیست که توی ذهن من بود!!! واسه همین جا خورده بودم! اشتباه من این بود که غرور رو بیشتر با خودخواهی یجورایی هم خونواده دونستم..در صورتی که این تعریف شما غرور رو بیشتر هم خونواده با اعتماد به نفس یا محکم عمل کردن، برای نشون دادنِ مهارت از هر حیث، روی موضوع مشترک شما و طرف مقابلتون بود... این نتیجه گیری من بود...
(ممنونم که گفتید احتمالا خیلی از بچه ها مثل شما فکر می کنن و بهم نمیگن برای همین تنهام...)
حالا ادامه : 1/ نظرتون درباره اینکه شما و تاپیکتون دلیل ورود من به سایت بود چی هست؟؟؟
( واقعا؟؟؟؟ وای خدا!!!)
2/ داداش اگه یکی ایده داشته باشه و بخواد اون ایده رو به اختراع برسونه.... مراحلشو میشه بگین...( تحقیق، طراحی مفهومی، نمونه اولیه همین. بعد از اون باید استاد دانشگاهی رو راضی کنه تا بهش بودجه پژوهش بده. )
( میخوام جوری باشه که اگه کسی ایده داشته باشه این جواب شما رو پرینت بگیره و یجورایی چارت بدونه و از روش عمل کنه...)
(تو بخش پژوهش های بنیادی یه تاپیک میزنم براش) ببخشیدا !!! میدونم خسته اید ...ولی دیگه آبجی یعنی دردسر
شما سروری اصلا وجود شما خستگی رو از تن من پرت می کنه بیرون. بازم بیاید شما کم سوال دادی ها!!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)