در کل چقدر به عقل خود تکیه دارید؟

[عرفان سلیم زاده]

......سلام و عرض ادب خدمت کاربران گرامی سایت. این تاپیک یه نظر سنجی مهمه که همه باید بهش جواب بدن. در واقع من این تاپیک رو می زنم تا واقعا بفهمم چند درصد افراد این سایت واقعا نابغه یا نخبه و باهوش و هر چیزی که خودتون بهش میگید هستند. سوال کلی اینه: چقدر هنگام جواب دادن به سوالات و نظر دادن به عقل و درک و منطق خودتون تکیه می کنین؟ اعداد نظر سنجی از 1 تا 10 هست که عدد 1 به معنای تکیه کم به منطق ذاتی و بیشتر نقل قول کردن از منابع معتبر و عدد 10 هم یعنی تکیه و اکتفای کامل شما به منطق این طور افراد کلا هرچی که به فکرشون برسه میگن و درست یا غلط بودن حرف آنها در همان لحظه براشون مهم نیست. تو جواب دادن صادق باشید و بدونین هدف من از ایجاد این نظرسنجی خدایی نکرده زیر سوال بردن توانایی های شما نیست. اتفاقا این نظر سنجی قراره عکس این موضوع رو ثابت کنه.این که واقعا توانایی های شما چه ویژگی هایی داره و کجا ها به درد میخوره؟ همین رو میتونم بگم که افرادی که بیشتر به نقل قول و رجوع به منابع معتبر اکتفا می کنند افراد دقیق تر،با اعتماد به نفس بالاتر و در جامعه موفق ترند. اما افرادی که به عقل و منطق خود تکیه و اکتفا می کنند افرادی به مراتب خلاق تر،نوآور تر هستند. ویژگی افراد دسته اول اینه که برای کمک کردن در خط مقدم هستند و دسته دوم عین یک چشمه جوشان علم، درس ها و نکاتی دارند که برای همه ما آموزنده است. افرادی که در میان این دو قرار دارند رو میشه به فرشتگان و منجی ها تشبیه کرد و افراد واقعی که دنیا رو تکان خواهند داد همین افراد اند. سعی کنین به سوال اصلی پاسخ بدید: در کل چقدر به عقل خود تکیه می کنین و چقدر به نقل قول و رجوع به منابع معتبر اصرار دارید؟

[سونای]

چه سوالی!!!!!!!!!!!!!! خیلی جا خوردم!!!!
چون سوالتون اینه:
چقدر هنگام جواب دادن به سوالات و نظر دادن در تاپیک های سایت علمی نخبگان جوان به عقل و درک و منطق خودتون تکیه می کنین؟
پس من هم نوع جواب دادن توی سایت رو میگم!
صادقانه اینکه یجوارایی با هم مخلوط هم نه!محلول هستن! یا با هم واکنش میدن! تا چیزی بوجود بیاد که تاثیر گزار باشه

شاید بهترین تعبیر این باشه که مث مبحث ایمونولوژی میمونه!!! یسری عوامل دخیل اند تا یسری داده با هم مچ شن و قوی ترین احتمال باعث فعال شدن گیرنده و اتصال شونده و در نهایت کمپلکسی که تشکیل میشه میره واسه تاثیر نهایی .. و درگیر این واکنش برگشت پذیر و دوطرفه هستیم!

با توجه به اینکه توو بخش پزشکی جواب میدم! قطعا با توجه به آموخته هایی که یروزی از یه منبعی مثل کتاب و درس و دانشگاه و استادو مقاله و .... یاد گرفتم باید جواب بدم! اونقدر هم حساس هست که اگر شک داشته باشیم هم نمیتونیم پاسخگو باشیم! پس نمیتونم بگم از درک و منطق خودمه!! چون اینا چیزایی هست که قبلا از یه منبعی یاد گرفتم!

شاید در اون لحظه ی پاسخ دادن، به منبع رجوع نکنم! چون اونقدر خوندیم که حفظ کردیم! اما خلاصه این اطلاعات رو از یه منبعی یاد گرفتم!

زیادی نمیشه به چشمه جوشان اکتفا کرد! جایگاه عقل و منطق و این چشمه ی جوشان توو جواب دادنِ من! تنها اینه که پازل درست کنم!!! یا داده ها رو جمع کنم و به جواب برسم!
با توجه به قطعه ها یا داده ها یی که توی سوال پرسش کننده هست! نزدیک ترین شکلی رو که میشه میسازم و کنار هم قرار دادن اینها باعث خوندن رمز میشه! رمز رو بدونی پاسخ رو میدی! یا داده ها رو جمع میکنم به یه جواب میرسم! این از عقل و منطق

اما حالا همین هم به نوعی باز همون کمک گرفتن از منبع میشه! چون اگر منبع نبود من نمیتونستم نوع ِ کنار هم قرار دادنشون رو بدونم و سوادِ خوندنِ رمز رو نداشتم! یا اگر منبع نبودو من یروزی یاد نمیگرفتم! حالا نمیدونستم دو + دو میشه 4!!

و یه نکته ای هم که توی این درک و منطقی که پس از یاد گرفتن هست هم بگم! استاد ما یه دوستی داشتن خودشون متخصص و جراح بودن! کمر درد داشتن این جراح با توجه به تخصصی که داشتن نوع درد خودشون رو بعد از عکس برداری و .... تشخیص دادن و نیاز دونستن که عمل شن! چون همه علائم این رو نشون میداد که به عمل نیاز هست...و یکی از همکارانشون این عمل رو براشون انجام دادن اما بعد از اون هم خوب نشدن!!!!!!!!!!!!!!!! که تصادفا این ماجرا رو برا استاد ما تعریف میکنن و ایشون میگن که واسه چی اول عمل کردین! میتونه عفونت با باکتری یا قارچ باشه!!! باید این رو بررسی کنی!

هر کدومشون این داده های مشترک رو با توجه به تخصصشون به جوابی متفاوت رسوندن!! که این هم مشکل ِ زیادی جزئی شدنِ هر کس توی علم ِ امروزه!!

پس همین درک و منطق و نگاه ابعادی من به قضیه هم، محدود میشه به همون دانسته ها و داده هایی که یروزی از یه منبعی به ذهنم دادم!!!

هرکاری میکنم نمیتونم این دوتا رو از هم جدا کنم!

[sr hesabi]

......سلام و عرض ادب خدمت کاربران گرامی سایت.

سلام عرفان خان ممنون از نظرسنجی جالبت
جواب دادن به این سوال یکم مشکله چون تو زمانی که داری به یه سوال جواب میدی حتی اگه صریح نقل قول نکنی غیر مستقیم داری این کارو میکنی
چون تو داری به اموخته هات رجوع میکنی که این اموخته ها رو از روی همون منابع بدست اوردی
ولی در کل من خودم به شخصه زیاد ادم ی نیستم که واسه همه چیز بخوام منبع و... بیارم
البته برای بعضی چیزا لازم هست.

[عرفان سلیم زاده]

چه سوالی!!!!!!!!!!!!!! خیلی جا خوردم!!!!
چون سوالتون اینه:
چقدر هنگام جواب دادن به سوالات و نظر دادن در تاپیک های سایت علمی نخبگان جوان به عقل و درک و منطق خودتون تکیه می کنین؟
پس من هم نوع جواب دادن توی سایت رو میگم!
صادقانه اینکه یجوارایی با هم مخلوط هم نه!محلول هستن! یا با هم واکنش میدن! تا چیزی بوجود بیاد که تاثیر گزار باشه

شاید بهترین تعبیر این باشه که مث مبحث ایمونولوژی میمونه!!! یسری عوامل دخیل اند تا یسری داده با هم مچ شن و قوی ترین احتمال باعث فعال شدن گیرنده و اتصال شونده و در نهایت کمپلکسی که تشکیل میشه میره واسه تاثیر نهایی .. و درگیر این واکنش برگشت پذیر و دوطرفه هستیم!

با توجه به اینکه توو بخش پزشکی جواب میدم! قطعا با توجه به آموخته هایی که یروزی از یه منبعی مثل کتاب و درس و دانشگاه و استادو مقاله و .... یاد گرفتم باید جواب بدم! اونقدر هم حساس هست که اگر شک داشته باشیم هم نمیتونیم پاسخگو باشیم! پس نمیتونم بگم از درک و منطق خودمه!! چون اینا چیزایی هست که قبلا از یه منبعی یاد گرفتم!

شاید در اون لحظه ی پاسخ دادن، به منبع رجوع نکنم! چون اونقدر خوندیم که حفظ کردیم! اما خلاصه این اطلاعات رو از یه منبعی یاد گرفتم!

زیادی نمیشه به چشمه جوشان اکتفا کرد! جایگاه عقل و منطق و این چشمه ی جوشان توو جواب دادنِ من! تنها اینه که پازل درست کنم!!! یا داده ها رو جمع کنم و به جواب برسم!
با توجه به قطعه ها یا داده ها یی که توی سوال پرسش کننده هست! نزدیک ترین شکلی رو که میشه میسازم و کنار هم قرار دادن اینها باعث خوندن رمز میشه! رمز رو بدونی پاسخ رو میدی! یا داده ها رو جمع میکنم به یه جواب میرسم! این از عقل و منطق

اما حالا همین هم به نوعی باز همون کمک گرفتن از منبع میشه! چون اگر منبع نبود من نمیتونستم نوع ِ کنار هم قرار دادنشون رو بدونم و سوادِ خوندنِ رمز رو نداشتم! یا اگر منبع نبودو من یروزی یاد نمیگرفتم! حالا نمیدونستم دو + دو میشه 4!!

و یه نکته ای هم که توی این درک و منطقی که پس از یاد گرفتن هست هم بگم! استاد ما یه دوستی داشتن خودشون متخصص و جراح بودن! کمر درد داشتن این جراح با توجه به تخصصی که داشتن نوع درد خودشون رو بعد از عکس برداری و .... تشخیص دادن و نیاز دونستن که عمل شن! چون همه علائم این رو نشون میداد که به عمل نیاز هست...و یکی از همکارانشون این عمل رو براشون انجام دادن اما بعد از اون هم خوب نشدن!!!!!!!!!!!!!!!! که تصادفا این ماجرا رو برا استاد ما تعریف میکنن و ایشون میگن که واسه چی اول عمل کردین! میتونه عفونت با باکتری یا قارچ باشه!!! باید این رو بررسی کنی!

هر کدومشون این داده های مشترک رو با توجه به تخصصشون به جوابی متفاوت رسوندن!! که این هم مشکل ِ زیادی جزئی شدنِ هر کس توی علم ِ امروزه!!

پس همین درک و منطق و نگاه ابعادی من به قضیه هم، محدود میشه به همون دانسته ها و داده هایی که یروزی از یه منبعی به ذهنم دادم!!!

هرکاری میکنم نمیتونم این دوتا رو از هم جدا کنم!

سلام آبجی خوبی؟ممنونم از پست.
درد جامعه علمی امروز اینه که واقعا برای اطلاعات ورودی ارزشی قائل نیست.
مشکل جامعه امروز سریع شدن کاذبه.
من برای امثال شما هم یه دسته بندی گذاشتم "منجی" اگه واقعا متن رو با دقت کامل می خوندین گزینه 5 رو انتخاب می کردید.
ببخشید رک صحبت کردم خیلی ممنونم که شرکت کردید.

[عرفان سلیم زاده]

سلام عرفان خان ممنون از نظرسنجی جالبت جواب دادن به این سوال یکم مشکله چون تو زمانی که داری به یه سوال جواب میدی حتی اگه صریح نقل قول نکنی غیر مستقیم داری این کارو میکنی چون تو داری به اموخته هات رجوع میکنی که این اموخته ها رو از روی همون منابع بدست اوردی ولی در کل من خودم به شخصه زیاد ادم ی نیستم که واسه همه چیز بخوام منبع و... بیارم البته برای بعضی چیزا لازم هست.

سلام یه توضیح کوچیک بدم. عدد 1 به این معنیه که شما اصلا زحمت فکر کردن به خودتون نمیدید و عدد 10 هم به این معنیه که زحمت مطالعه و آوردن نقل قول رو به خودتون نمیدید. از 2 تا 9 هم درجات مختلفه که بسته به شخصیت شما هست این که بیشتر کدوم طرفی باشید. عدد 5 قوی ترین عدده چون نشانه میانه روی کامل به حساب میاد. موفق باشید.

[عرفان سلیم زاده]

عزیزان توجه کنین اخم و عصبانی بودن من بیشتر جنبه انتقادی داره.به خدا همه شما عین داداش و آبجی هام برام عزیزین.امیدوارم به دل نگیرین و سعی کنین حرفی رو که میخوام بزنم رو درست بگیرید.هدف ام همینه.ممنون.

[Almas Parsi]

سلام یه توضیح کوچیک بدم. عدد 1 به این معنیه که شما اصلا زحمت فکر کردن به خودتون نمیدید و عدد 10 هم به این معنیه که زحمت مطالعه و آوردن نقل قول رو به خودتون نمیدید. از 2 تا 9 هم درجات مختلفه که بسته به شخصیت شما هست این که بیشتر کدوم طرفی باشید. عدد 5 قوی ترین عدده چون نشانه میانه روی کامل به حساب میاد. موفق باشید.

سلام آقا عرفان با سپاس از تاپیک پربارتون
ولی کاشکی درجه بندی رو در انتهای نظر سنجی اعلام میفر مودید چرا که از لحاظ انتخاب گزینه با فرموده شما رسیدن به نتیجه مطلوب خیلی واقعی در نخواهد اومد چرا که وقتی هر فردی تصمیم به قضاوت خودش میگیره طبعا به سمت بهتر بودن و متمایز بودن گرایش پیدا میکنه و سعی میکنه بخاطر غریزه انسانی برتریت های فردی گزینه مطلوب تر رو بدون قضاوت عادلانه در مورد خودش انتخاب کنه
این تاپیک یه جورایی تست و محک زدن رو برای هر فرد در خصوص دیدگاه و تفکرش ایجاد میکنه به شرطی که انتخاب گزینه مطلوب به دور از هر عامل محیطی از جمله رقابت باشه
در کل از زحمات شما نهایت سپاس رو دارم

[SaSaMc2]

سلام...

من عموما تا جايي كه بتونم از عقلم استفاده ميكنم...

ممكنه نتيجه مناسب هم نگيرم و شكست بخورم...

ولي اينجوري برام لذت بخش تره...

به قول معروف چيزي رو كه خودم متوجه نشم ميخوام سر سگ توش بجوشه...

امكان نداره فيلمي رو كه يكي گفته تهش چي ميشه رو نيگاه كنم...

غير از فيلم خودم كه خيلي وقته سوخته و تهش از اولش مشحص تره...

ولي اين بحث ربطي به مطالعه نداره...

توي مطالعه اگر اصل مطلب رو متوجه نشم برام شكسته تا اينكه كلا مطالعه نكنم و فقز خودم روش فكر كنم...

توي نوشته هام بيشترين مراجعه من به گوگل و بابيلون هست واسه غلط املايي كه كلا هميشه مشكل دارم باهاش...

توي شعر گفتن هم هر وقت به بن بست ميرسم ميرم شعر ميخونم تا فكرم آزاد شه...

هميشه هم روي حرفم پافشاري ميكنم تا وقتي خلافش بهم ثابت نشده...

[سونای]

سلام آبجی خوبی؟ممنونم از پست.
درد جامعه علمی امروز اینه که واقعا برای اطلاعات ورودی ارزشی قائل نیست.
مشکل جامعه امروز سریع شدن کاذبه.
من برای امثال شما هم یه دسته بندی گذاشتم "منجی" اگه واقعا متن رو با دقت کامل می خوندین گزینه 5 رو انتخاب می کردید.
ببخشید رک صحبت کردم خیلی ممنونم که شرکت کردید.

سلام داداشم ممنون به خوبی شما... خواهش برام جالب بود ....

اینو =» / مشکل جامعه امروز سریع شدن کاذبه. / متوجه نشدم تقریبا منظورتون به کدوم بخش از گفته هام بود!!

در خصوص این که گفتین اگه متن رو با دقت میخوندین.... باید بگم که آقا داداش پستهایی رو که شما و بعضی های دیگه میزارید جرات ندارم با دقت نخونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! وقتی دچار اعتماد به نفس کاذب شدم و حاضر شدم به سوال شما!!! پاسخ بدم، یعنی بسیییییییییییییار با دقت خوندم! اونقد با دقت خوندم و از بعد های مختلف بهش نگاه کردم که هنگ کردم و توو جواب دادنش موندم( اینم یه بیماریه بهش میگن وسواس فکری)

اولش میخواستم بگم 50 . 50 ! اما وقتی تعریفتون رو از 50 50 خوندم! دیدم منصفانه نیست که به خودم نسبت بدم!!!!!!! و وقتی بیشتر دقت کردم دیدم خداییش نمیشه بگم نصف نصف! بسته به نوع سوال متفاوت هست!!
گاهی یه سوال اونقدر ساده هست که به محض روبرو شدن باهاش نیازی به تحلیل نیست و همون به ذهن سپرده ها رو فقط به زبون میاری ( به انگشت!) خب اینجا نمیتونم بگم 50 درصد از منطق و درک و چشمه استفاده کردم!
یه سوال حد واسط هست و مجبوری هم از تحلیل استفاده کنی هم از منابعی که توی ذهنت هست...
و گاهی هم بالعکس ِ مورد اول، اونقد باید کلنجار بری و از زاویه های مختلف نگاه کنی! تا بتونی تشخیصی مناسب داشته باشی و در نهایت یه جواب یه کلمه ای بدی!
خب اینا برابر نیست!!!! بـَعدش هم گفتم خب از اینا میانگین بگیرم و به یه جواب برسم!!!! دیدم جواب این میانگین اون جوابی نیست که باید به این سوال داد!
چون سوال گفته به پرسش چه نوع پاسخی میدی؟ من میگم پاسخ ِ من بسته به نوع ِ پرسش متغییر هست! پس میانگین گیری این سه نوع پاسخ (و بلکه بیشتر) به نظرم اون جوابی نبود که شما منتظرش بودین! چون تکلیف نوع پرسش برام مشخص نبود!
خلاصه همون کمپلکس و واکنش دوطرفه که اول گفته بودم هست...

ولی اگه نوع پرسش جدا بشه !
مثلا پرسش های ساده( مثل تعریف یه واژه ).....صادقانه میگم تحلیلی نمیکنم فقط چیزی رو که در اثر تکرار حفظ کردم به زبون یا همون در ایینجا به انگشت میارمکه این حفظیجات همون استفاده از منبع هست!
پرسش های حد واسط = 50 50 همون منجی !
پرسش هایی که به تحلیل نیاز داره ....خب بیشتر استفاده از همون چشمه و درک و منطق و تحلیل و نگاه ابعادی و ...... و در نهایت یه پاسخ

که حالا خود این تحلیل ها گاهی فقط وابسته به منبع هست گاهی هم وابسته به منبع هم اون پیچیدگی و توانایی ذهنی!

جواب این نظر سنجی ها چون خیلی مهمه واسه همین نخواستم سر سری جواب بدم! زیادی دقت کردم شد این
البته یه چیزای دیگه هم هست توی ذهنم که نمیاد به زبون!!! دیشب نگهبان شب بودم مغزم دیگه یاری نمیده! 4 نفر کشیک بودیم دونفر تا خود صبح خوابیدن!سه چهار بار پا شدن گفتن همه چی خوبه؟! دونفر موندیم!!!! این شبه هم دست هر چی شب یلداست از پشت بسته بود!!!!!!!!!!!!!!!!!! دیگه تموم نمیشد!!!!!!!!!
نه خواهش میکنم داداش! ما که با هم ازین حرفا نداریم! رک گویی شما باعث رشد ما هست....

[عرفان سلیم زاده]

سلام داداشم ممنون به خوبی شما... خواهش برام جالب بود .... اینو =» / مشکل جامعه امروز سریع شدن کاذبه. / متوجه نشدم تقریبا منظورتون به کدوم بخش از گفته هام بود!! در خصوص این که گفتین اگه متن رو با دقت میخوندین.... باید بگم که آقا داداش پستهایی رو که شما و بعضی های دیگه میزارید جرات ندارم با دقت نخونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! وقتی دچار اعتماد به نفس کاذب شدم و حاضر شدم به سوال شما!!! پاسخ بدم، یعنی بسیییییییییییییار با دقت خوندم! اونقد با دقت خوندم و از بعد های مختلف بهش نگاه کردم که هنگ کردم و توو جواب دادنش موندم( اینم یه بیماریه بهش میگن وسواس فکری) اولش میخواستم بگم 50 . 50 ! اما وقتی تعریفتون رو از 50 50 خوندم! دیدم منصفانه نیست که به خودم نسبت بدم!!!!!!! و وقتی بیشتر دقت کردم دیدم خداییش نمیشه بگم نصف نصف! بسته به نوع سوال متفاوت هست!! گاهی یه سوال اونقدر ساده هست که به محض روبرو شدن باهاش نیازی به تحلیل نیست و همون به ذهن سپرده ها رو فقط به زبون میاری ( به انگشت!) خب اینجا نمیتونم بگم 50 درصد از منطق و درک و چشمه استفاده کردم! یه سوال حد واسط هست و مجبوری هم از تحلیل استفاده کنی هم از منابعی که توی ذهنت هست... و گاهی هم بالعکس ِ مورد اول، اونقد باید کلنجار بری و از زاویه های مختلف نگاه کنی! تا بتونی تشخیصی مناسب داشته باشی و در نهایت یه جواب یه کلمه ای بدی! خب اینا برابر نیست!!!! بـَعدش هم گفتم خب از اینا میانگین بگیرم و به یه جواب برسم!!!! دیدم جواب این میانگین اون جوابی نیست که باید به این سوال داد! چون سوال گفته به پرسش چه نوع پاسخی میدی؟ من میگم پاسخ ِ من بسته به نوع ِ پرسش متغییر هست! پس میانگین گیری این سه نوع پاسخ (و بلکه بیشتر) به نظرم اون جوابی نبود که شما منتظرش بودین! چون تکلیف نوع پرسش برام مشخص نبود! خلاصه همون کمپلکس و واکنش دوطرفه که اول گفته بودم هست... ولی اگه نوع پرسش جدا بشه ! مثلا پرسش های ساده( مثل تعریف یه واژه ).....صادقانه میگم تحلیلی نمیکنم فقط چیزی رو که در اثر تکرار حفظ کردم به زبون یا همون در ایینجا به انگشت میارمکه این حفظیجات همون استفاده از منبع هست! پرسش های حد واسط = 50 50 همون منجی ! پرسش هایی که به تحلیل نیاز داره ....خب بیشتر استفاده از همون چشمه و درک و منطق و تحلیل و نگاه ابعادی و ...... و در نهایت یه پاسخ که حالا خود این تحلیل ها گاهی فقط وابسته به منبع هست گاهی هم وابسته به منبع هم اون پیچیدگی و توانایی ذهنی! جواب این نظر سنجی ها چون خیلی مهمه واسه همین نخواستم سر سری جواب بدم! زیادی دقت کردم شد این البته یه چیزای دیگه هم هست توی ذهنم که نمیاد به زبون!!! دیشب نگهبان شب بودم مغزم دیگه یاری نمیده! 4 نفر کشیک بودیم دونفر تا خود صبح خوابیدن!سه چهار بار پا شدن گفتن همه چی خوبه؟! دونفر موندیم!!!! این شبه هم دست هر چی شب یلداست از پشت بسته بود!!!!!!!!!!!!!!!!!! دیگه تموم نمیشد!!!!!!!!! نه خواهش میکنم داداش! ما که با هم ازین حرفا نداریم! رک گویی شما باعث رشد ما هست....

سلام خب سریع شدن کاذب بر می گرده به تند خوانی و تند تصمیم گیری و تند اجرا کردن. در واقع امروز بیش از هر چیز سریع رد شدن از موضوعات یا مشکلات مد نظره که درست نیست.گاهی اوقات 10 دقیقه فکر کردن میتونه اساس یه قضیه رو زیر سوال ببره. منظور من از با دقت خوندن این نبود که معنی کلمات تو متن جای داده شده. منظور اینه که برداشت درستی از متن داشته باشید. البته ممنونم که برای اطلاعات ورودی تون انقدر ارزش قائلید. درست میگین 50 50 برای من و بقیه هم خیلی دور از دسترس و واقعیته. درس بزرگ اینجاست که نه تکیه کامل به عقل کار درستیه و نه تکیه کامل به منابع و مراجع. اگر ما زیاد به عقل تکیه می کنیم دلیلش اینه که از خوندن مطالب زیاد خوشمون نمیاد که درست نیست و این که بخوایم به منابع و مراجع اکتفا کنیم هم درست نیست چون به هر حال مسئول ماییم و اگه مشکلی پیش بیاد نمیشه انداخت گردن کتاب ها.میشه نتیجه گرفت که یک عالم میانه رو کسه که با تکیه بر عقل خود و کمک گرفتن از مراجع هم مشکلات رو حل بکنه و هم نکات جدید رو یادداشت کنه. این تاپیک درست پیش نرفت هدف این بود که افراد رو به میانه روی دعوت کنیم انشالله تو تاپیک های بعدی بهتر بیان خواهد شد تا سوء تفاهمی پیش نیاد.موفق باشید.