نقل قول نوشته اصلی توسط almas parsi نمایش پست ها
به عقيده من انسان هر نگرشي نسبت به مسايل پيرامونش داشته باشه دنيا نسبت به اون نگرش براش شكل ميگيره

اگر همه نوجوونا به اين مساله توجه كنند كه نبايستى زياد زندگى رو سخت بگيرند و كمى هم رو صبرشون كار كنند خيلى كيفيت زندگيشون تغيير ميكنه و هر موقع در خصوص اختلاف نظر با والدين احساس بن بست كردند براي مدت كوتاهى روى اين قضيه تمركز كنند كه من چند صباحى بيشتر ميهمان اين خونه نيستم چرا نظرشونو تا حد معقول تامين نكنم ؟؟؟؟ كه هم خودم آرام بگيرم و هم بقيه رو بصورت غير مستقيم دعوت به آرامش كنم!
مطمئنا با اين كار هم شما رو صبرت كار كردى كه هم براى آرامش درونى بهش نياز دارى هم وارد چالشى شدى تا راهكار مناسب براى برخورد با فرزندانت در آينده دوران نوجوونيشون ياد گرفتى چون مطمئنا شما در آينده نميخواهى فرزندت در بن بست اين ماجرا ها قرار بگيره و با فرزندت اختلاف نظر پيدا كنى پس يك پيش نياز مهم كسب تجربه از بزرگتر هاست دوست من ٠
و يقين دارم با اين رويه و كمى صبورى و گذشت زمان شما متوجه تغييرات محسوسى از جانب خانواده تون خواهيد شد
خوب اینی که شما میگی خانم من ظاهرا خیلی خوبه ولی اصل قضیه رو اگه درک کنی اینجوری جواب نمیدی من اگه بخوام صبور باشم و تن به نظرای اونا بدم باید تمام امال جونیمو زیر خاک کنم تا الانشم خیلی از اون چیزایی که 2س داشتمو انجام ندادم
من 2س دارم 3تار یاد بگیرم ولی اجازه ندارم
2س دارم یه بار برم بیرون مدام زنگ نزنن برگرد و کجایی اینا گیر خوباشونه بعضی از خواسته هاشون واقعا بی محتواس
من الان 19 سالمه و هیچ استقلالی از خودم ندارم
شما میگی صبور باشم
چرا من به بهای استقلال داشتنم باید زود ازدواج کنم خیلیا این مشکلو دارن ولی من دیگه به نهایتم رسیده
این قضایا حل شدنی نیست هر نظری هر راهی وا3 من لا اقل شعاری بیش نیس فقط باید ساخت