متاسفانه من با نظر ((مخفی)) مخالفم که ابتدا سیاه چاله درون ستاره شکل می گیرد و سپس آن را می بلعد.به 3دلیل مخالفم:1-خود ستاره با سنگین شدن خود و پاره کردن(در اصطلاح)فضا زمان باعث به وجود آمدن سیاه چاله می شود.یعنی در آن واحد که سیاهچاله تشکیل می شود که مواد در آن که بر اساس تفکر غلط دور به انرجی تبدیل نمی شوند زیرا طبق هم ارزی جرم و انرجی هر جسمی با جرم سکون غیر صفر نمی تواند به سرعت نور برسدکه می گویند:سرعت چرخش مواد درون سیاهچاله است!! (من اعتقاد ندارم)! .2-این تفکر (مخفی) باز هم غیر نسبیتی است.چون برای ستاره مرکز ثقل قایل شدیم که همانند درک نسبیت از مرکز ثقل جسم صلب در چهارچوب لختی و فضای مطلق نیوتون است که اینشتین و مایکلسون و مورلی و ماکسول بر باطل آن قسم می خورند!!.همچنین در مقاله نیز اشکالاتی است که زمان در میادین گرانشی که خود در نسبیت اصطلاح غلطی است،دچار تغییر می شود بلکه سرعت گردش مواد در سیاهچاله باعث انقباض طول و اتساع زمان در حوالی آن می گردد.3-از کجا معلوم باشد که واکنش های متداول هسته ای در سیاهچاله (مکان عجیب و غریب)صدق کند.نمونه ی بارز آن مگنتار هاست.این ستاره ها از نوترون هستند که بار الکتریکی ندارد و بر هم کنش آنچنانی هم با ذرات بار دار ندارد اما یکی از پرسش های اساسی هر فیزیک دان هسته ای این است که چگونه این ستاره ها میدان مغناطیسی چند صد برابر قوی تر از خورشید دارند که در هم آمیختگی آن ها به انفجار مگنتار معروف است؟






پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)