نگووووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووو!!!!!!!!!!!!!! من درجا سکته میزنم!!! یبار سوار اتوبوس شدم دوستم گفت سوسک رو سرته!!! جدی نگرفتم فکر کردم شوخی میکنه اصرار کرد روبه مادرم گفتم راست میگه؟؟ مادرم یه نگاه اندات بعد دستشو محکم آورد سمتم و سوسکو از شیشه پرت کرد بیرونو گفت آره .
یبار دیگه هم چهار پایه بیارم تا پرده هارو واسه عید بیاریم پایین بشوریم وقتی آوردم برادرم گفت خواهر مارمولککککککککک............ گفتم کوووو؟؟ گفت رو سرت جدی نگرفتم باز دوباره رفتم پیش مادرم مادرم دستمو گرفت برد حیاط و با یه تیپاا پرتش کرد.
اما یه خاطره .....
مادرم دبیرن یه روز که داشته از پله ها میرفته بالا یکی از شاگرداشو میبینه که گلوش باد کرده شدید میپرسه چی شده؟؟ شاگردش میگه سوسک وقتی خواب بوده رفته تو گلوش!!!! راست و دروغشو نمیدوننم ولی اگه راست باشه ........................
علاقه مندی ها (Bookmarks)