دوست من از ت خيلي متشكرم
11 دي ماه 91 .عصر همان روز خاك سپاري عمه م بود . پدر م و من هر دو يك پامون در گور و يك پاي ديگرمون بيرون قبر گذشتيم و ان مرحومه رو از برانكارد برداشتيم باور كنيد
كه آخر دنياي مادي هر انساني همون قبره . خلاصه باور ميكنيد يا نه من برا چند دقيقه فقط صداي گريه خودم و قران خوان باغ رضوان اروميه ميشنيدم . چون لب مرز زندگي و مرگ ايستاده بودم
اونجا نه پولم و نه پدرم و مادرم و نه همسرم و برادرم دادراسم نبودن . و اونجا به معني واقعي فهميدم اعمال انسان چه معنايي داره
علاقه مندی ها (Bookmarks)