این چندمین بار هس که میام اینجا یه چیزی مینویسم و پاک میکنم و میرم!
اما ایندفعه مینویسم، مینویسم که یه روز شاید اومدم تمام حرفامو زدم و رفتم، اونروز تموم دلتنگی هام، تمام حرفایی که تو این چند وقت نوشتمو پاک کردم رو میگم!
بعضی وقتا از اینکه حرفام به زبون نمیاد تا بنویسم تا بگم تا سبک شم، به شدت اذیت میشم، خیلی وقتا لال میشم، و این بدترین حالتی هس که اکثر مواقع تجربش میکنم!
خیلی وقتا آرزوم چیزای کوچیکی میشه، که ممکنه حتی به ذهن خیلی هام نرسه، ولی همین آرزوها و دلخوشی های کوچیک چه قد میتونه آرومم کنه!
خدایا داشته های هیچ کس رو ازش نگیر، یا اگر گرفتی لااقل تنهاش نذار، تو که از رگ گردن به بنده هات نزدیک تری، پس منم که ازت دور میشم، خدا پس نذار تنهاتر از این شم، تو باش و آرومم کن!
علاقه مندی ها (Bookmarks)