امروز آزمون تستی خیلی سختی داشتیم.ولی باهمکاری کل بچه های کلاس بخیر گذشت..........جریان از این قراره:یه معلم خیلی خیلیییییییی خوب(مشنگ)مراقب شد.بچه ها اول با کاغذ تقلب کردن بعدکه صدای اذان شروع شد سعی کردن اروم برسونن
.......بعدش حرفه ای شد که باهم دفترچه های پاسخ نامرو عوض کردن ومنم بهشون پیوستم........اینقدر آزمونه سختی بود که تیز هوشای کلاسم امون نمیدادن.
![]()
بعدشم یه داستن دیگه شروع شد:معلم شیمی قرار بود امروز ازمون درس بپرسه ولی نیومد و بجاش یه معلم شیمیه دیگه که تازه ترم یک تربیت معلم بود اومد.حتی بلد نبود کلاسو ساکت کنه.تازه میخواست از ما درسم بپرسه ولی ما پیچوندیمش و گفتیم قرار بود معلممون امروز درس بده و کار برگ حل کنیم ولی..............کلاسو گذاشتیم رو سرمون.......
بعدشم رفتیم جشن ( تولد امام جعفر صادق).........کلی جیغ زدیم و خودمونو خالی کردیم.
کلا امروز خیلی بیخود بود...........خیلی روز ریلکسی بود.
امروز برای من یه خاطره شد................1391/11/10
فردام که تعتیلههههههههههههههه![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)