برداشتم من از کلمه دیوانگی ،بی قانونی،بی خردی و بی هدفی هست.چون این از ویژگی های افراد دیوانه هست.
ما سر نظر شخصی شما بحث نمیکنیم، چون یه موضوع شخصیه و به من مربوط نمیشه.
با توجه به این گفته، آقای مترلینگ معتقد هست؛ که ما توان پاسخگویی به این سوال رو داریم.چون اگر اعتقاد نداشت ، نمیگفت: باید منتظر باشیم تا بفهمیم.
در این جمله عقل به چه معناست.اگر به معنی قوه تدبر و تصمیم گیریه ما هست.خب عقل ما علت گرمای آتش نیست، بلکه این حس معلول از تاثیر آتش هست.در نتیجه همونجور که قبلا توضیح دادم. اگر قرار بود؛ با بیم نداشتن از سوختن، کسی نمیسوخت؛ آتیش دست هیچ بچه ای رو نمی سوزوند. چون بچه ای که نمیدونه آتیش داغه، ترسی هم از سوختن نداره.
برای اینکه بفهمیم در دنیا قانون حکم میکنه یا دیوانگی ؛ نیاز نیست تمام علوم عالم هستی رو از بَر باشیم.چرا که لازمه باقی بودن جهان، نظم و قانون هست. چون اگر اساس جهان دیوانگی بود ، اعضای بدن شما توانایی همکاری باهم رو نداشتن، چرا که تنها در نظم هست که رفتار هر عضو قابل پیش بینی و با هر بار آزمایش نتیجه ای یکسان بدست میاد،تنهادر نظم هست که هر عضو وظیفه خودش رو درست انجام میده. اگر اعضای یک بدن این توانای ها رو نداشتن ؛ عملا موجود زنده ای شکل نمی گرفت.اگر دیوانه گی حکم میکرد؛ الان جاذبه بود و در لحظه ای دیگر نبود.








پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)