سایت علمی نخبگان جوان در ششمین جشنواره و نمایشگاه رسانه های دیجیتال

[وحید 0319]

به من که خیلی چسبید.....به جز پنجشنبه که آقا مصطفی نبود عکس بندازیم.......

در ضمن ، من دوربین دست خودم نیست، به محض اینکه عکس ها به دستم رسید، آپلود می کنم.

سلام گفتن آقا مصطفی و روابط عمومی عزیز که عکس های بچه های سایت فقط خصوصی به خودشون داده میشه هااا....

[SUB-Z3RO]

همه در مورد خوبي ها گفتن . . . من ديگه خوبياش رو نميگم . . .
يه كم بدي ميگم كه اونايي كه نيومدن ، خوش حال شن
اونايي كه نيومدين . . . هوا گرم بود . . . كل سالن دَم كرده بود . . . صداي تركيدن بادكنك ميومد . . . 60متر ميپريدي هوا
يه صدايي همش تو گوشت ميگفت JAM NEWS . IR . . . آبميوه زياد بود ، ولي وقتي تشنت ميشد ، هيچي پيدا نميشد بخوري!!!
غرقه بقليمون . . . يه غول داشت . . . اين ميومد تو غرفه ي ما سرك ميكشيد . . . . . . هيكل داشت 3 برابر غرفه ي ما
مسئولين نمايشگاه هم ، ميومدن يه چيزايي ميگفتن . . . ، آخر نمايشگاه بايد كلي وايميسادي تا سرويس بياد ببرتت

(اينا رو گفتم كه شما ها كه نيومدين ، دلتون نسوزه )

[وحید 0319]

چرا آقا مهدی؟

آخه گفتن آقا مصطفی که فقط خصوصی به خودشون بدین...و عمومی نشه..تاکید هم کردن

[*FATIMA*]

غرقه بقليمون . . . يه غول داشت . . . اين ميومد تو غرفه ي ما سرك ميكشيد . . . . . . هيكل داشت 3 برابر غرفه ي ما
، آخر نمايشگاه بايد كلي وايميسادي تا سرويس بياد ببرتت

(اينا رو گفتم كه شما ها كه نيومدين ، دلتون نسوزه )

آبمیوه که زیاد بود ، اما به جای اینکه غرفه دارن به ماها تعارف کنن ، ما مجبور بودیم تعارف کنیم .
خو ، خودت نخواستی آبمیوه و دلستر بخوری تقصیر ما چیه ؟!
ولی قضیه این غوله چیه ؟! اقلاً برای ما که نبودیم تعریفات بفرمایید !

[zolfa]

سلام به همگی دوستان
منم از اینکه تونستم با بچه ها دیداری داشته باشم خوشحالم
اگه بدی از ما دیدن به بزرگی خودشون ببخشن
به امید دیدار مجدد همگی دوستان

[وحید 0319]

آبمیوه که زیاد بود ، اما به جای اینکه غرفه دارن به ماها تعارف کنن ، ما مجبور بودیم تعارف کنیم .
خو ، خودت نخواستی آبمیوه و دلستر بخوری تقصیر ما چیه ؟!
ولی قضیه این غوله چیه ؟! اقلاً برای ما که نبودیم تعریفات بفرمایید !

بله ...راست میگینا...غول چی بود؟ماکه ندیدیم...

[ریپورتر]

بسی کیف نمودیم زیاد .انشالله سال دیگه دوستان باشن بیشتر شاد بشیم

[*FATIMA*]

راستی یادم رفت بگم که البته همه پاستیلا رو آقای کوهیار خوردند با آقا کامران
آبمیوه و دلسترها هم من و آقا هادی خوردیم ! آخرسری هم یه لیوان دادیم آقا کوهیار نوش جان کردند
دست آقا کامران و داداش عرفان درد نکنه بابت آبمیوه و چایی و نسکافه هایی که زحمت می کشیدن و برای ما می آوردن
دست پوران جون هم درد نکنه بابت آب ها
یه خورده از هر کدوم نوشیدنی هم که فکر کنید روی میز ریخته شد ! خیلی آبروداری کردیم کسی نفهمه البته با پوسترهایی که آقا مصطفی تهیه کرده بودند
آقا کامران و اقا کوهیار هم چند تا بادکنک بغل گوشمون ترکوندن که واقعاً حسابی پریدیم هوا ! گوشمون هم تیر کشید .
منم که خیلی مظلوم نشسته بودم و سربه راه بودن و ساکت ترینشون هم من بودم .
از مورچه صدا درمیومد از من نه !

[hadi elec]

همه در مورد خوبي ها گفتن . . . من ديگه خوبياش رو نميگم . . .
يه كم بدي ميگم كه اونايي كه نيومدن ، خوش حال شن
اونايي كه نيومدين . . . هوا گرم بود . . . كل سالن دَم كرده بود . . . صداي تركيدن بادكنك ميومد . . . 60متر ميپريدي هوا
يه صدايي همش تو گوشت ميگفت JAM NEWS . IR . . . آبميوه زياد بود ، ولي وقتي تشنت ميشد ، هيچي پيدا نميشد بخوري!!!
غرقه بقليمون . . . يه غول داشت . . . اين ميومد تو غرفه ي ما سرك ميكشيد . . . . . . هيكل داشت 3 برابر غرفه ي ما
مسئولين نمايشگاه هم ، ميومدن يه چيزايي ميگفتن . . . ، آخر نمايشگاه بايد كلي وايميسادي تا سرويس بياد ببرتت

(اينا رو گفتم كه شما ها كه نيومدين ، دلتون نسوزه )

در راستای نقض مطالب فوق:
نصف اون بادکنکا رو اوردیم تو غرفمون تا باهاشون بادکنک بازی کنیم جاتون خالی
کلی چایی داشتیم حداقل 45 مدل
هر روز هم 3 4 کیلو شیرنی وارد غرفه میشد
یه همسایه گل داشتیم اخرت صفا و معرفت

در راستای تایید مطالب فوق:
کلا ابمیوه ها همشون ترش بود
یه دفه هم که دلستر اومد تو غرفه مزه انگور ترش میداد که معده رو سوراخ میکرد
روزای اخر هم دیگه دلستر و شربت و اینا همش میریخت رو میز و صندلی
بعد که میشستیم رو صندلی میدیدیم که چسبیدیم بهش
تازه انقدر میخندیدیم و حرف میزدیم فک درد میگیرفتیم
حالا قضیه ناهارا بماندددد

[ریپورتر]

ولی خدایی پوران خانم کلی زحمت کشید تو غرفه واقعا خسته نباشند.

دست اقا کامران هم درد نکنه کلا انرژی غرفه کم مونده بود غرفه رو بترکونه دیگه