دی شیخ همی گشت دور شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
دی شیخ همی گشت دور شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
تو آن نهای که دل از صحبت تو برگیرند
و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند
شب .شب که میشه تو کوچه ی غم اشک من میشه ستاره
من چشامو به ابرا میدو و اسمون یارون میباره
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل ادم به می بسرشتند و به پیمانه زدند
- - - به روز رسانی شده - - -
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل ادم به می بسرشتند و به پیمانه زدند
در من این عیب قدیمست و به در مینرود
که مرا بی می و معشوق به سر مینرود
دارم ب سر همیشه هوای توس------خواهم ز بخت رضای رضای توس
ویرایش توسط roodgoolid20 : 3rd July 2012 در ساعت 05:24 PM
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
هوا گرفته بود ، باران می بارید ، كودكی آهسته گفت : خدایا گریه نكن درست میشه ...
ای باده فروش من سرمایه ی جوش من
از توست خروش من نایم و تو نایی؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)