به نظر بنده شما در این ارتباط یه کم زیاده روی کردین برا همین چند تا سوال دارم:
اول اینکه چرا ما ایرانیان درست نمی آموزیم؟
یادگیری مگر برای موجود زنده مفهوم ندارد؟حتی حیوانات هم طبق آموزشهایی یاد میگیرند.
جامعۀ ماها چه چیزهایی دارد که به نظرتون هیچوقت نمی آموزد؟
ما چقدر فرصت داریم که بخواهیم با استفاده از آزمون و خطا راه رو انتخاب کنیم؟
در روابط اجتماعی آزمون و خطا تا چه حد امکان پذیر هست؟
در ارتباط با یک فرد آزمون و خطایی رو انجام بدهیم و در برخورد با یک فرد دیگر از یک راه دیگر برویم این به نظرتون اجتماع رو مختل نمیکنه؟چون افراد بی حس و جان نیستن هر ارتباط ما بر روی روح و روان فرد و بالتبع در روح و روان اجتماع اثر خواهد گذاشت.
ما هر خطایی را در ارتباط با افراد مرتکب میشویم ناخودآگاه ضربه ای را به روح و روان جامعه وارد میکنیم.به نظر بنده یادگیری اجتماعی صرفا بر اساس آزمون و خطا نه امکان پذیر هست و نه با استفاده از این روش می توان جامعۀ سالمی داشت.(البته یک مکتبی داریم که تاکید بر آزمون خطا دارد که بعدها یک مکتبی به نام یادگیری اجتماعی این مکتب را زیرسوال برد که در اینجا زیاد با این مکاتب کاری نداریم و بیشتر ارتباطاتی که ماها در جامعه به کار می بریم بحث می شود)
یعنی ریشه و مبنای ارتباط با افراد جذاب بودنشون هست؟خوده شما این معیار رو در برقراری ارتباط ترجیح میدین؟
شما در ارتباط با فردی که به نظرتون جذاب نیست چه میکنید؟ارتباط را قطع میکنین؟
شما برای ما جامعه ای رو تصویر کنین که جذابیت عامل ارتباطشون باشه. این طبقات اجتماعی رو به وجود نمیاره؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)