برای مادرم که روی تخت بیمارستان با یک تومور سرطانی خوابیده
دوباره دل هوای باتو بودن کرده **** نگو این دل دوری عشقت رو باور کرده
دل من خسته از این دست به دعا ها بردن**** همه ارزوهام با رفتن تو مردن
توی هفت تا اسمون تو تک ستاره منی**** به خدا تار مو ت رو به کل دنیا نمیدم
حالا من یه ارزو دارم تو سینه **** که دوباره چشم من تو رو ببینه
میم مثل مهربانی
الف مثل ازخود گذشتگی
دال مثل دل رحمی
ر مثل رحمت پروردگار
وقتی دستام رو ول کردی با صدای خیلی ضعیف گفتی : به امید دیدار
اومدم توی حیاط بیمارستان همه گلها خوشحال شدن تا شب با اشکام همشون رو سیراب کردم
علاقه مندی ها (Bookmarks)