
دوست آشنا
ساغر من جنگ اصلا می نبود!سلام ای ارغوان جان
تو را بس است جنگ با این فاطیما
چرا دست بر نمی داری ا ز سر ما
به خدا دعوا نیست شایسته ی ما
کنید صلح بگیرید دست پیش
شوید آسوده بی هیچ ایش وفیش
گهی یاد کنید ازتاریخ
هی ایراد نگیریداز پیچ ومیخ
ز دل تاریخ بودند هخامنشیان
به این حد ایراد نگرفتند هی از این و آن
کنید سر مشق زندگی آنان
نباشد هیچ رنجی زدل ارغوان
کنید صلح نباشید خسته از زندگی
گرچنین پیش روید بازندخ اید
ازطرف ساغر(sa.n)
روزهای دوستی خوش می نمود.
من و فاطیما جون جنگی نداریم
فقط از بهر خنده شعر آریم!
در این جا بحث طنز است ای عزیزم
که چون قند است چایی بریزم؟
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

قبل از هر گونه فعالیت در سایت به قوانین توجه نمایید.




پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (Bookmarks)