بافرض ضریب هوشی برای انسان همونطور که اشاره کردید پس اطلاعات ورودی فقط حکم مصالح اولیه اند که باعنصر فعالیت ذهنی تجزیه و تحلیل ومراتب بندی میشند وبا اطلاعات دیگر وجمع با پیش زمینه ذهنی منجر به نتیجه ای جدید میشن
یکی از اشتباهات ما اینه که فکر میکنیم اختراع فقط وسیله ای جدید یا ساخت لامپ به شکلی غیر از شکل امروزیه متداوله در حالیکه اختراع میتونه در نوع بینش یک شخص برای فردای کاری در مورد چه طور رفتار کردن باهمکاراش باشه(اما مسلما فرقش با اختراعات دانشمندان مطرح حیطه استفاده است)که مربوط به عموم مردمهو نیاز به استعداد وضریب هوشی بالا نداره اما برای خود شخص واطرافیانش منفعت داره ودر مورد خواص مسلما شکی نیست که ضریب هوشی وپشت کار عامل اختراعات بزرگ شده وخواهد شد-پس به طور کلی اختراع برای همست
اما همین تصور مطالعه زیاد وبا حجم زیاد برای فرار از وسواس فکری یقینا به وسواس فکری در حیطه دیگه ای منجر خواهد شد
دانستن خیلی زیاد حتما لازمه ی زندگی خوب نیست چه بسا کم دانانی که زندگیه خوبی دارند ولی خوب بی تاثیر نیست.
ویرایش توسط مولای شیرازی : 22nd November 2013 در ساعت 11:08 PM
استعدادهای برتر
سلام به همگی
من هم به شدت اختلال وسواس فکری و اختلال افسردگی اساسی دارم
البته قبلا هم میدونستم
ولی خب این چیزی نیست که به این راحتی بشه راجع بهش نظر داد
در ایران مخصوصا شهر های بزرگ و مخصوصا مسئولیت های به ظاهر سنگین تر
توقعات بالا تر و ....
باعث میشه امنیت از دیدگاه های مختلف
که اولین نیاز بشره یک رویا محسوب بشه
امنیت ارامش میاره
و به دست اوردنش برای ما به بیش از 10 سال کار اقتصادی - فرهنگی اجتماعی - سیاسی و ... نیاز داره
یکی از دلایل ایجاد چنین اختلالی نگاه مردم و صحبت ها و انتظارات کلامی مردم نسبت به همدیگس
که در فرهنگ حال حاظر ما خیلی رواج داره مردم به جای انتظار از خود - از دیگران انتظار دارند!!
دوست آشنا
به نظر من، یک دلیلش می تونه این واقعیت باشه که افرادی که آگاهترند و بیشتر از دیگران می فهمند، شدت مشکلات و عقب ماندگیها را بیشتر حس می کنند و رنج بیشتری می کشند، بنابراین فشار روانی بیشتری را نیز متحمل می شوند.
فرض کنید کودکی که هنوز چیز چندانی از دنیا متوجه نیست را، در میان صدها مار و عقرب قرار دهید!
او ممکن است بخندد و حتی بخواهد با آنها بازی کند. اما کسی که آگاهی دارد، از این شرایط طفل، به شدت احساس خطر می کند.
می بینید که؛.... مثلا توی همین سایت؛ خیلی از پسرها و دخترهای این کشور، بدون نگرانی از وضعیت حال و بی خیال از آینده، علاقه سیری ناپذیر و تمام نشدنی به جفنگ گوئی و جفنگ شنوی بی نتیجه دارند. (من اسمشان را گذاشته ام تحصیل کرده های بی سواد!)، بدون اینکه هیچ مشکل و نابسامانی دور و بر خود حس کنند و یا اصلا برایشان مهم باشد.
نیوتن می گوید: «چه نعمت عظمائی است..... نفهمیدن!»![]()
آئینه چو نقش تو بنمود راست _ بفهم که از ماست که بر ماست!
کاربر فعال سایت
دوست آشنا
دقیقتر اینه که بگوئیم همه افراد آگاه و دلسوز![]()
آئینه چو نقش تو بنمود راست _ بفهم که از ماست که بر ماست!
کاربر فعال سایت
اختلال وسواس فکری - عملی جزو دسته اختلالات اضطرابی هست . که سوای علل زیستی ، رفتاری ، در علل روانی - اجتماعی ، اینطور هست که یک استرسور قوی و وقتی فرد با استرس
شدید روبرو میشه ، میتونه به عنوان شروع کننده اختلال ، قلمداد بشه ولی این در حالیست که فرد مستعد این اختلال بوده باشه ، و ریشه های وسواس رو به طور خفیف داشته باشه
و اینکه افسردگی و وسواس اغلب باهم همپوشی دارند
حالا سوالی مطرح میشه :
چرا همه فرد آگاه و دلسوز به شکل وسواس واکنش نشان بدهند ؟؟؟
همه چند درصد افراد رو دربرمیگیره ؟؟
این اختلال شروعش در مردان از سن 18-19 سالگی و در زنان 22 سالگی هست .... همه این افراد آگاه و دلسوز بوده اند ؟؟؟
دوست آشنا
حرفتون درسته، داشتم سعی می کردم مشکل شخص فرهیخته ای مثل جناب متقی را تحلیل کنم. اگر دقت کرده باشید من گفته ام:
به نظر من، یک دلیلش می تونه این واقعیت باشه که افرادی که آگاهترند....
بنابراین، در شرایطی که در کشور ما، در همه حوزه ها، نابسامانی و سوء مدیریت شدید وجود دارد، و هر روز در کوران رقابت اقتصادی و علمی کشورها،
عقب افتادگیمان بیشتر می شود، احتمال بروز برخی اختلالات روحی، به ویژه در میان نخبگان فهیم جامعه بیشتر می شود.![]()
آئینه چو نقش تو بنمود راست _ بفهم که از ماست که بر ماست!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)