20 سال بعد همین روز و همین ساعت:
مادر:پسرم بیا شام...خسته شدم از بس صدات کردم....
پسر: یه پنج دقیقه دیگه میام...دارم تو سایت نخبگان،مطلب میذارم...
مادر(با عصبانیت):شیرمو حلالت نمیکنم اگه تا پنج دقیقه دیگه نیای...
پسر: اِاااااااااامامان حمیرا خودت این سایتو بهم معرفی کردی...ناسلامتی خودت مدیر یکی از بخش هاش هستیا....()
دوست جدید
یار همراه
20سال زیاد نیست؟
دوست دارم یک وکیل خوب شم.
مخترع و نویسنده خوب.
اسمم بعد از مرگم بمونه.
هههه.یک دختر خوب و ایده ال پیدا کنم که نیمه گمشدم باشه.امین.
بعد از ماموریتم از ایران برم و تا پایان عمر تو ایتالیا زندگی کنم.
همه ادما خوب باشنو خوب زندگی کنن و مشکلی نباشه تو زندگیشون.
طلاق به این وضع رواج نداشته باشه.
ادما دیگه غصه ای نداشته باشن.
خدا بهم دختر بده یعنی بچه دختر اخه خواهر ندارم...امین.
روبیک رو کامل یاد بگیرم.
هوشم زیاد شه.
بقیه شم بعدا میگم.
کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@
یار همراه
یار همراه
کاربر فعال سایت
وا !!!! آقا سید مرتضی!!!! واسه اولین بار ازتون ناراحت شدم!!! اینا چیه میگین!!
اصلا! فکر کردین الان خانومتون بیاد اینو ببینه چه حالی میشه!
کسی که ازدواج میکنه دیگه به خودش فکر نمیکنه
شما خواستتون هر چی باشه باید بخاطر خانومتون ..........
حتی اگه شهادت باشه باز نباید بگید چون خانومتون ..........
من نمیدونم میشه این پست ها رو حذف کرد یا نه!
ولی اگه جای شما بودم قبله اینکه جوان ایرانی بیاد و اینو ببینه پاکش میکردم
آقا سید مرتضی بابت این جمله شرمنده معذرت میخوام!واسه اولین بار ازتون ناراحت شدم!!!من کی باشم که از شما ناراحت شم.........
حلال کنید.....![]()
ویرایش توسط سونای : 20th October 2012 در ساعت 04:40 PM دلیل: یه جمله اشتباه....
یار همراه
یار همراه
ویرایش توسط نازخاتون : 20th October 2012 در ساعت 12:11 AM
بیشتر آدم ها زمانی نا امید میشن که چیزی به موفقیتشون نمونده..در یک قدمی پیروزی دست از تلاش بر می دارند...آنها در دقیقه آخر تمامی امید خود را از دست میدهند..یک قدم مانده به خط پایان و پیروزی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)