3800 سال پیش منجمی ادعادکرد که میتواند ستاره ای را نابود کند.او را پیش پادشاه بردند.
پادشاه گفت اگر بتوانی این کا را بکنی هرچه بخواهی به تو میدهم. اما اگر نتوانی یسر از بدنت جدا میکنم.
منجم پذیرفت و پادشاه ستاره ی کم نوری را انتخاب کرد:آن را نابود کن!
منجم اندکی بر آن ستاره تمرکز کرد سپس چشم ها را بست و دعایی خواند.وفتی چشم هایش را باز کرد ستاره سر جایش بود.به حکم پادشاه او را گردن زدند.

<چند شب پیش ابر نواختری در آسمان پدیدار شد.اخترشناسان فاصله ی آن را از زمین 3800سال نوری تخمین زدند.>