دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 12 از 46 نخستنخست ... 2345678910111213141516171819202122 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 453

موضوع: گزیده ای از اشعار عرفانی

  1. #111
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    لعل گلرنگت شکربار آمدست
    قسم من زان گل همه خار آمدست
    گو لبت بر من جهان بفروش ازانک
    صد جهان جانش خریدار آمدست
    پاره دل زانم که در دل دوختن
    نرگس تو پاره‌یی کار آمدست
    دل نمی‌بینم مگر چون هر دلی
    در خم زلفت گرفتار آمدست
    پسته‌ی شورت نمک دارد بسی
    زین سبب گویی جگر خوار آمدست
    نی خطا گفتم ز شیرینی که هست
    پسته‌ی شورت شکربار آمدست
    چشمه‌ی نور است روی او ولیک
    آن دو لب یک دانه نار آمدست
    زان شکر لب شور در عالم فتاد
    کان شکر لب تلخ گفتار آمدست
    چشمه نوشش که چشم سوز نیست
    درج لعل در شهوار آمدست
    عاشقا روی چو ماه او نگر
    کافتابش عاشق زار آمدست
    دست بر سر پیش رویش آفتاب
    پای کوبان ذره کردار آمدست
    بر همه عالم ستم کردست او
    با چنان رویی به بازار آمدست
    آری آری روشن است این همچو روز
    کان سیه گر چون ستمکار آمدست
    خون جان ماست آن خون نی شفق
    گر سوی مغرب پدیدار آمدست
    آنچه در صد سال قسم خلق نیست
    بی رخ او قسم عطار آمدست
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  2. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  3. #112
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    مرا در عشق او کاری فتادست
    که هر مویی به تیماری فتادست
    اگر گویم که می‌داند که در عشق
    چگونه مشکلم کاری فتادست
    مرا گوید اگر دانی وگرنه
    چنین در عشق بسیاری فتادست
    اگر گویم همه غمها به یک بار
    نصیب جان غمخواری فتادست
    مرا گوید مرا زین هیچ غم نیست
    همه غمها تو را آری فتادست
    چو خونم می‌بریزی زود بشتاب
    که الحق تیز بازاری فتادست
    مرا چون خون بریزی زود بفروش
    که بس نیکم خریداری فتادست
    مرا جانا ز عشقت بود صد بار
    به سرباری کنون باری فتادست
    دل مستم چو مرغ نیم بسمل
    به دام چون تو دلداری فتادست
    از آن دل دست باید شست دایم
    که در دست چو تو یاری فتادست
    کجا یابد گل وصل تو عطار
    که هر دم در رهش خاری فتادست
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  4. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  5. #113
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    عزم آن دارم که امشب نیم مست
    پای کوبان کوزه‌ی دردی به دست
    سر به بازار قلندر در نهم
    پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
    تا کی از تزویر باشم خودنمای
    تا کی از پندار باشم خودپرست
    پرده‌ی پندار می‌باید درید
    توبه‌ی زهاد می‌باید شکست
    وقت آن آمد که دستی بر زنم
    چند خواهم بودن آخر پای‌بست
    ساقیا در ده شرابی دلگشای
    هین که دل برخاست غم در سر نشست
    تو بگردان دور تا ما مردوار
    دور گردون زیر پای آریم پست
    مشتری را خرقه از سر برکشیم
    زهره را تا حشر گردانیم مست
    پس چو عطار از جهت بیرون شویم
    بی جهت در رقص آییم از الست
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  6. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  7. #114
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    مفشان سر زلف خویش سرمست
    دستی بر نه که رفتم از دست
    دریاب مرا که طاقتم نیست
    انصاف بده که جای آن هست
    تا نرگس مست تو بدیدم
    از نرگس مست تو شدم مست
    ای ساقی ماه‌روی برخیز
    کان آتش تیز توبه بنشست
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  8. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  9. #115
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    دلی کز عشق جانان دردمند است
    همو داند که قدر عشق چند است
    دلا گر عاشقی از عشق بگذر
    که تا مشغول عشقی عشق بند است
    وگر در عشق از عشقت خبر نیست
    تو را این عشق عشقی سودمند است
    هر آن مستی که بشناسد سر از پای
    ازو دعوی مستی ناپسند است
    ز شاخ عشق برخوردار گردی
    اگر عشق از بن و بیخت بکند است
    سرافرازی مجوی و پست شو پست
    که تاج پاک‌بازان تخته بند است
    چو تو در غایت پستی فتادی
    ز پستی در گذر کارت بلند است
    بخند ای زاهد خشک ارنه ای سنگ
    چه وقت گریه و چه جای پند است
    نگارا روز روز ماست امروز
    که در کف باده و در کام قند است
    می و معشوق و وصل جاودان هست
    کنون تدبیر ما لختی سپند است
    یقین می‌دان که اینجا مذهب عشق
    ورای مذهب هفتاد و اند است
    خرابی دیده‌ای در هیچ گلخن
    که خود را از خرابات اوفگند است
    مرا نزدیک او بر خاک بنشان
    که میل من به مشتی مستمند است
    مرا با عاشقان مست بنشان
    چه جای زاهدان پر گزند است
    بیا گو یک نفس در حلقه‌ی ما
    کسی کز عشق در حلقش کمند است
    حریفی نیست ای عطار امروز
    وگر هست از وجود خود نژند است
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  10. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  11. #116
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    ره عشاق راهی بی‌کنار است
    ازین ره دور اگر جانت به کار است
    وگر سیری ز جان در باز جان را
    که یک جان را عوض آنجا هزار است
    تو هر وقتی که جانی برفشانی
    هزاران جان نو بر تو نثار است
    وگر در یک قدم صد جان دهندت
    نثارش کن که جان‌ها بی‌شمار است
    چه خواهی کرد خود را نیم‌جانی
    چو دایم زندگی تو بیاراست
    کسی کز جان بود زنده درین راه
    ز جرم خود همیشه شرمسار است
    درآمد دوش در دل عشق جانان
    خطابم کرد کامشب روز بار است
    کنون بی‌خود بیا تا بار یابی
    که شاخ وصل بی باران به بار است
    چو شد فانی دلت در راه معشوق
    قرار عشق جانان بی‌قرار است
    تو را اول قدم در وادی عشق
    به زارش کشتن است آنگاه دار است
    وزان پس سوختن تا هم بوینی
    که نور عاشقان در مغز نار است
    چو خاکستر شوی و ذره گردی
    به رقص آیی که خورشید آشکار است
    تو را از کشتن و وز سوختن هم
    چه غم چون آفتابت غمگسار است
    کسی سازد رسن از نور خورشید
    که اندر هستی خود ذره‌وار است
    کسی کو در وجود خویش ماندست
    مده پندش که بندش استوار است
    درین مجلس کسی باید که چون شمع
    بریده سر نهاده بر کنار است
    شبانروزی درین اندیشه عطار
    چو گل پر خون و چون نرگس نزار است
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  12. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  13. #117
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    آن دهان نیست که تنگ شکر است
    وان میان نیست که مویی دگر است
    زان تنم شد چو میانت باریک
    کز دهان تو دلم تنگ‌تر است
    به دهان و به میانت ماند
    چشم سوزن که به دو رشته در است
    هر که مویی ز میان و ز دهانت
    خبری باز دهد بی‌خبر است
    از میان تو سخن چون مویی است
    وز دهان تو سخن چون شکر است
    نه کمر را ز میانت وطنی است
    نه سخن را ز دهانت گذر است
    میم دیدی که به جای دهن است
    موی دیدی که میان کمر است
    چه میان چون الفی معدوم است
    چه دهان چون صدفی پر گوهر است
    چون میان تو سخن گفت فرید
    چون دهان تو از آن نامور است
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  14. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  15. #118
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    ذره‌ای اندوه تو از هر دو عالم خوشتر است
    هر که گوید نیست دانی کیست آن کس کافر است
    کافری شادی است و آن شادی نه از اندوه تو
    نی که کار او ز اندوه و ز شادی برتر است
    آن کزو غافل بود دیوانه‌ای نامحرم است
    وانکه زو فهمی کند دیوانه‌ای صورتگر است
    کس سر مویی ندارد از مسما آگهی
    اسم می‌گویند و چندان کاسم گویی دیگر است
    هرچه در فهم تو آید آن بود مفهوم تو
    کی بود مفهوم تو او کو از آن عالی‌تر است
    ای عجب بحری است پنهان لیک چندان آشکار
    کز نم او ذره ذره تا ابد موج‌آور است
    صورتی کان در درون آینه از عکس توست
    در درون آینه هر جا که گویی مضمر است
    گر تو آن صورت در آئینه ببینی عمرها
    زو نیابی ذره‌ای کان در محلی انور است
    ای عجب با جمله‌ی آهن به هم آن صورت است
    گرچه بیرون است ازآن آهن بدان آهن در است
    صورتی چون هست با چیزی و بی چیزی به هم
    در صفت رهبر چنین گر جان پاکت رهبر است
    ور مثالی دیگرت باید به حکم او نگر
    صورتش خاک است و برتر سنگ و برتر زان زر است
    تا که در دریای دل عطار کلی غرق شد
    گوییا تیغ زبانش ابر باران گوهر است
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  16. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  17. #119
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    چه رخساره که از بدر منیر است
    لبش شکر فروش جوی شیر است
    سر هر موی زلفش از درازی
    جهان سرنگون را دستگیر است
    قمر ماند از خط او پای در قیر
    که در گرد خطش هم جوی قیر است
    خطا گفتم مگر مشک ختاست او
    که در پیرامن بدر منیر است
    خط نو خیزش از سبزی جوان است
    که کمتر خط پیشش عقل پیر است
    نیاید در ضمیر کس که آن خط
    چگونه نوبهاری در ضمیر است
    جهان جان سزای وصل او هست
    که او در جنب وصل او حقیر است
    کجا زو بر تواند خورد عاشق
    کزو ناز است و از عاشق نفیر است
    مرا از جان گریز است ار بگویم
    که یک ساعت از آن دلبر گزیر است
    مکن ای عشق شمع خوبان ناز چندین
    که شمع حسن خوبان زود میر است
    فرید یک دلت را یک شکر ده
    که در صاحب نصابی او حقیر است
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  18. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


  19. #120
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : گزیده ای از اشعار عرفانی

    نیم شبی سیم برم نیم مست
    نعره‌زنان آمد و در در نشست
    هوش بشد از دل من کو رسید
    جوش بخاست از جگرم کو نشست
    جام می آورد مرا پیش و گفت
    نوش کن این جام و مشو هیچ مست
    چون دل من بوی می عشق یافت
    عقل زبون گشت و خرد زیر دست
    نعره برآورد و به میخانه شد
    خرقه به خم در زد و زنار بست
    کم زن و اوباش شد و مهره دزد
    ره زن اصحاب شد و می‌پرست
    نیک و بد خلق به یکسو نهاد
    نیست شد و هست شد و نیست هست
    چون خودی خویش به کلی بسوخت
    از خودی خویش به کلی برست
    در بر عطار بلندی ندید
    خاک شد و در بر او گشت پست
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  20. کاربرانی که از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند.


صفحه 12 از 46 نخستنخست ... 2345678910111213141516171819202122 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. Apple iPhone 3GS نسل سوم از یک اتفاق
    توسط Bad Sector در انجمن Apple
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 11th April 2011, 08:43 PM
  2. بحث: متافيزيك
    توسط galaxy در انجمن فیزیک
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: 23rd February 2011, 06:48 AM
  3. معرفی: مقایسه سه نیمه حرفه ای DSLR: قسمت دوم Canon EOS 550D
    توسط Bad Sector در انجمن معرفی تجهیزات عکاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd February 2011, 04:10 PM
  4. Maestro Ezio Returns | Assassin's Creed: Brotherhood Preview
    توسط PiXiE در انجمن نقد و بررسی بازی های کامپیوتری
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20th October 2010, 08:36 PM
  5. استراتژی شما برای مدیریت دانش چیست؟
    توسط ریپورتر در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th October 2010, 09:35 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •