دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: املاي شکسته يا نشکسته

  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    ACCOUNTING & BusinesS ManagemenT
    نوشته ها
    2,442
    ارسال تشکر
    408
    دریافت تشکر: 1,276
    قدرت امتیاز دهی
    126
    Array

    پیش فرض املاي شکسته يا نشکسته

    املاي شکسته يا نشکسته






    1. «... .. وختي که آقاهه، خونه نبود پسره مي اومد. يه وختام مي شد که با هم رفتن بيرون. کلفتا مي گفتن آقا خبر داره، اما به رو خودش نمياره. اما من مي ديدم هر وخت آقا مي اومد خونه اول کاري که مي کرد دس خانومو ماچ مي کرد.»1


    اين قطعه از داستان کوتاه «زير چراغ قرمز» نقل شده و در آن يکي از نا م آوران داستان معاصر، صادق چوبک ، در گفت وگو املاي شکسته را به کار بسته است. همان طور که خوانديد، در ارائه آن تا حدي مثل گفت وگوي داستان هاي ديگر اين نويسنده، افراط شده است؛ نويسنده يي که در اغلب آثارش ضابطه هاي مکتب ناتوراليستي ديده مي شود و سعي مي کند شخصيت هايش با همان ويژگي کلامي حرف بزنند که در زندگي روزمره شان صحبت مي کنند.

    من هرچه از عمر داستان نويسي ام مي گذرد، به اين مساله بيشتر تمايل پيدا مي کنم که در داستان هايم کمتر کلمه ها را بشکنم، حتي در گفت وگوها، گرچه جز يکي دو مورد استثنايي در نوشته هايم، هيچ وقت با املاي شکسته کل داستان را ننوشتم و در گفت وگوها هم سعي کرده ام حد تعادل را رعايت کنم. اما دليل من به نشکستن املاي کلمه ها بيشتر از اين جهت است که عام بودن و قابل فهم بودن داستان را بيشتر کنم. به بياني ديگر درست است که با املاي شکسته نوشتن به شخصيت داستان «صدا» مي دهد و شيوه نگارش و لحن آن را صميمي مي کند و به زبان داستان حس مي دهد، اما محدوديت هايي را به وجود مي آورد که حسن و صميميت آن را به عيب و اشکال تبديل مي کند، مگر آنکه ضرورتي ايجاب کند.

    خصوصيت هاي مثبتي که براي املاي شکسته آورده ام، باعث شده بعضي از نويسنده هاي جوان را به سوي خود بکشاند و اغلب ديده ام آنها در کارهاي نخستين خود نه تنها در گفت وگوها بلکه در نوشتن کل داستان از املاي شکسته استفاده کرده اند.


    در اينجا به اين نکته اشاره کنم که نثر محاوره يا گفتاري که مردم کوچه و بازار در تداول به کار مي برند و کلمه ها در آن شکسته مي شوند در نوشتن داستان مي تواند شکسته بيايد يا نشکسته. به بياني ديگر وقتي از نثر گفتاري صحبت مي کنيم منظور تنها خصوصيت املاي شکسته آن نيست، بلکه نثر مي تواند به صورت نشکسته هم بيايد. مثلاً اين قطعه که خصوصيت نثر گفتاري را دارد در همان داستان «زير چراغ قرمز» نقل شده است، بي آنکه نويسنده املاي آن را شکسته باشد.


    1. «آفاق همان طور که به پهلو رو به ديوار زير کرسي خوابيده بود و دست هايش را جفت هم زير صورتش گذاشته بود و زل زل به عکس آدمکي که برابر چشمش روي گچ ديوار کنده شده بود، نگاه کرد. به نظرش رسيد که اين عکس را قبلاً زياد ديده بود اما ترديد داشت که خودش آن را کنده يا يکي از مشتري هاي قديمي خانه. ولي چيزي که بود هق وهق گريه جيران که در آن طرف کرسي خوابيده بود او را آزار مي داد و هر آن فکرش را مي بريد.»2


    وقتي با املاي شکسته مي نويسيم صميميت و لحن و صدا در روايت داستان بازتاب مي يابد و خواننده را تحت تاثير قرار مي دهد اما عام بودن و همه فهمي را که هدف غايي هر نوشته است، از آن مي گيرد زيرا شکستن املاي کلمه ها در هر لهجه زبان فارسي متفاوت است. اگر در زبان تداول تهراني کلمه «مي تواني» در گفت وگو «مي توني» مي شود، در لهجه کرمانشاهي به «مي تاني» تبديل مي شود و در لهجه هاي بلوچي و اصفهاني و... جور ديگري شکسته مي شود و براي خواننده هاي ديگر شهرها و ولايات اغلب فهم و درک نوشته را سخت مي کند و خواندن آن را دشوار، و نحوه نوشتن مانع بدفهمي مي شود اما اگر کلمه ها را نشکنيم دست کم فقط گفت وگوها را در حد تعادل بشکنيم، فهم داستان را راحت تر و بهتر کرده ايم چون مردم شهرها و ولايات ايران در مدرسه با املاي نشکسته آشنا شده اند و داستاني که به اين نحو نوشته شود، ايجاد اشکالي در فهم آن نمي کند و نوشته مفهوم و احساس خود را درست انتقال مي دهد.

    ديده ام بعضي از داستان نويس هاي جوان زبان گفتاري شهر و ولايت خود را با همه ويژگي هاي آنها در نوشته هايشان به کار مي گيرند و فهم و درک داستان هاي آنها جنبه خاص پيدا مي کند و عام بودنش فداي صميمي بودن آن مي شود. اين نوع نوشته ها مرگ خود را پيشاپيش با خود همراه مي آورد و خواننده هاي آن فقط محدود به اهالي همان شهرها و ولايات مي شود که زبان گفتاري آنها در داستان ها به کار رفته است.


    کلمه ها و اصطلاح هاي محلي و بومي که برابر آنها در زبان متداول فارسي وجود دارد نيز همين وضعيت را به وجود مي آورد، يعني به کار بردن آنها در داستان براي آنهايي که با اين کلمه ها و اصطلاح ها آشنا هستند، شيرين و پرحلاوت است، اما براي ديگران گنگ و نامفهوم.

    شکستن املاي کلمه ها در ايران هنوز قاعده و قانوني پيدا نکرده است. در کشورهاي ديگر از جمله در زبان انگليسي، املاي شکسته و مخفف آوردن کلمه ها اغلب طبق ضابطه اي صورت مي گيرد. در ايران هر نويسنده اي به دلخواه خود بعضي از کلمه ها را مي شکند و بعضي ها را نه. گاهي در متن خودش هم يکساني شکستن کلمه ها را رعايت نمي کند. از اين رو بلبشويي در نثر به وجود آمده است. اگر واقعاً نويسنده اي بخواهد، همان طور که مردم در تداول صحبت مي کنند، کلمه ها را بشکند، زبان ياجوج و ماجوجي مي شود که فقط زبان شناسان از آن استقبال مي کنند.
    پي نوشت ها:
    1- صادق چوبک؛ خيمه شب بازي، تهران، جاويدان، 1335، صص 65-64
    2- زير چراغ قرمز، صص 53 و 54.
    جمال ميرصادقي





  2. کاربرانی که از پست مفید AreZoO سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حقوق تجارت
    توسط MR_Jentelman در انجمن حقوق بین الملل
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: 16th September 2010, 09:20 PM
  2. آيين نامه تحرير دفاتر قانوني
    توسط mehran TNT در انجمن حسابداری مالياتی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th August 2010, 04:07 PM
  3. اطلاعاتی در مورد صلیب شکسته
    توسط Isengard در انجمن سایر موضوعات جنگ
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 20th May 2010, 03:37 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •