اینا همش تو یه لحظه اتفاق افتاده . بجز دو تصویر اول که جهشش رو نفهمیدم . کلا خیلی سخته .
من اینجوری برداشت کردم که نقاش این تصاویر سعی در فهموندن موقعیت خودمون در این دنیا داره
اینا همش تو یه لحظه اتفاق افتاده . بجز دو تصویر اول که جهشش رو نفهمیدم . کلا خیلی سخته .
من اینجوری برداشت کردم که نقاش این تصاویر سعی در فهموندن موقعیت خودمون در این دنیا داره
با سلام و مرسي از تاپيك بي نظيرتون با اجازه منم جسارت مي كنم و نظرمو مي گم..
اول اينكه به نظر من اين گذشت زمان نيست نقاش منظورش اين بوده كه خيلي ازاتفاقات در جريانه كه از چشم ماها دوره و ما دقتي بهش نداريم ديدهاي متفاوت رو نشون مي ده و تمام اين نقاشي ها از ديد اشخاص توشن... در ابتدا ما نقاشيو از ديد يه دختر مي بينيم و محدوده ي ديدش كه در نگاه اول تابلويي از خطوط منحني ها و مفاهيم رنگها و عناصر شكل هاست ...ولي شكل دوم نشون مي ده اين تابلو قسمتي از اتاق يه دختر بچه هستش و ما از دريچه ي نگاه اون نقاشي رو ديديم و حالا تو نقاشي سوم نقاش مياد نگاهشو دور تر مي بره و از ديد يك زن كه به اون دختر نگاه ميكنه نقاشيو توضيح مي ده ما با دريچه ي چشم اون زن همراه مي شيم (البته زن رو نمي بينيم تو نقاشي بعدي كه از ديد شخص ديگس و به عقب رفته مي فهميم كه از نگاه اون زن بوده ) تو نقاشيه چهارم ما متوجه مي شيم كه يك زن اون دخترو داره مي بينه نقاشي پنجم كمي عقب تر مي ره نشون مي ده ما با ديد شخصه ديگه اي كه اون زن رو زير نظر داره و نگاه مي كنه همراهيم و از دريچه ي چشم اون مي بينيم نقاشي ششم كمي عقب تر مي ره و ما پير زنيو مي بينيم كه تو نقاشي قبلي با ديد اون به نقاشي نگاه كرديم و اون نمي تونست اون دختر و تابلو و نقاشي هاي يك و دو رو ببينه و نقاشي ششم از ديد كساني ديگر هستش كه پير زن و زن و پنجره رو مي بينن تو نقاشي هفتم معلوم مي شه از ديد اشخاصي هستش كه پاي تلويزيون هاشون نشستن و ما با دريچه ي چشم اونها ما جرارو مي بينيم تو اين نقاشي ها نگاه هشتم وجود داره كه مايم و داريم پاي كامپيوترامون اونارو مي بينيم با اين تفاوت كه ديگه تو نقاشي هاي آخر اون دختر و تابلوش معلوم نيست چون نقاشي عقب اومده و ديگه جزئيات كامل معلوم نيست و تو نقاشي هاي آخر نقاشي هاي اول حذف شده...
و در آخر باز هم مرسي...
... GODISNOWHERE
"This can be read as "GOD IS NO WHERE
OR
"As " GOD IS NOW HERE
Every thing in life depends onHow you look at them... always think positive
سلامخیلی سخته
برام تداعی این بود که همه ما فقط تماشاگریم !!!
و از تماشا کردن فقط تماشا کردن رو بلدیم
یارب
سلام به همراهان گرامی !
نماز و روزه تون قبول درگاه الهی ، انشاءالله .
بنده با اجازه تون نکاتی که کلیدی بود بهش اشاره می کنم تا راحتتر مفهومش مطرح بشه.
با سلام و تشکر از حوصله ای که به خرج دادید و تحلیل کردید . بنده شاگرد این کلاسم با افکار عالی.
آفرین ، توضیحاتتون کامل بود .
شاید ترکیب خوبی نداشته باشه به علت گذری بودن و فی البداهه بودن آن هست که می تواند در زمان بیشتری ویرایش شود و اصلاح گردد.
از مجموع دایره و مثلث و مربع ( کم استفاده شده ) به کل مبانی هنر می رسیم . رنگ قرمز و زرد و آبی باز به مجموع عناصر انتزاعی شده ی وجود هستی ( زمان ، خاک ، آسمان ، تفکر ... ) می رسیم.
اگر در مورد تصویر اول سوالی نبود برسیم به بعدی . . .
با اجازه تون این قسمت رو هم از نظر خودم پاسخگو باشم و بقیه رو بزاریم برای بعد از نظر سایر دوستان گرامی .
اتفاقا با این جمله تون ، فکر نمی کنم جای اسمتون توی جمع دعاهامون فراموش بشه. حداقل تا آخر این ماه مبارک دعاگوتون هستم اگر پیش خدا قابل باشم. ( تضمین ) بعدش هم می تونین یاددآوری کنین تا بهانه ای برای با خدا حرف زدمون باشه.
ویرایش توسط تاری : 17th August 2010 در ساعت 07:53 PM
یا رب با تو سخن می گویم:گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به روشرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو
****
(پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم
ویرایش توسط تاری : 17th August 2010 در ساعت 07:55 PM
یا رب با تو سخن می گویم:گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به روشرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو
****
(پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم
من دوتا برداشت دارم. اول اینکه هر کاری که میکنیم حداقل یکی هست که مارو ببینه. دوم اینکه همه ما تماشاگریم.
آنکه هفت اقليم عالم را نهاد --- هر کسی را آنچه لايق بود داد.
دست بالای دست بسیار است
برداشت من اینه که: این تصاویر نشون دهنده وسعت دید ، ریز بینی و نکته سنجی یک زن هست
ویرایش توسط *مینا* : 17th August 2010 در ساعت 11:03 PM
اول لازم ميدونم كه به بچه هاي سايت به خاطر ذوقشون يه باريك بگم.
هم به تاري خانم و هم به بقيه دوستان به خاطر توصيفهاشون.
در مورد نقاشيها علاوه بر اونچه كه گفته شد يه چيز ديگه هم به نظر من اومد؛ اون هم تفاوت بين محيط و همچنين زاويه نشستن دو بينندهاي هست كه در حال تماشاي تلويزيون هستند.
محيط اول از يك خونه با چيدماني شهري و مدرن حكايت داره اما محيط دوم يك خونه سنتي با مظاهر مربوط به زندگي دوستداشتني سنتي رو نشون ميده.
__________________________________________________ __________
***خدايا دلم رو به چي خوش كنم؟
به شيريني شادي امروز كه ميدونم تلخي غم فردا جاش رو ميگيره؟!پس يه درخواست دارم:اونقدر بزرگم كن كه به اين دنيا و غم و شاديهاش دل نبندم...***
یا رب با تو سخن می گویم:گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به روشرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو
****
(پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)