نویسنده: پيتر جونز
مترجم: غلامرضا كيامهر
بايد به خود اطمينان دهيد كه همه ابزارهاي لازم را براي دست و پنجه نرم‌كردن با گلادياتورهاي غول‌پيكر و زورمند در اختيار داريد و از روبه‌رو شدن با آنها هراسي به دل راه نمي‌دهيد.

بايد به خود القا كنيد كه هيچ نقطه ضعف و به اصطلاح پاشنه آشيلي نداريد كه هدف دشمن قرار گيرد و شما را از پاي در آورد. به خود بقبولانيد كه استراتژي درستي را انتخاب كرده‌ايد و به كمك آن بر همه مخاطرات و تهديدهاي احتمالي فائق خواهيد آمد. خود را در جايگاه يك برنده ميدان مسابقه فرض كنيد، چون برنده بودن جان كلام خط فكري كارآفرينان بزرگ و موفق است. داشتن اين خط فكري به شما كمك مي‌كند كه شكوه و عظمت انسان‌هاي بزرگ را نصيب خود سازيد و به چهره‌اي شاخص و برجسته در خانواده كارآفرينان بزرگ تبديل شويد. احساس بزرگي كردن خميرمايه فرا چنگ آوردن موفقيت‌هاي بزرگي است كه براي انسان‌هاي معمولي دست‌نيافتني به نظر مي‌رسد.

نكته مهم ديگر داشتن طرح و برنامه قبلي و برخورداري از آمادگي كامل براي تبديل كردن خلاقيت‌هاي ذهني به ايده‌هاي اجرايي و عملياتي است. همين كه شما به آمادگي خود براي دست يازيدن به كارهاي بزرگ اطمينان داشته باشيد، مقدار زيادي از مسير تبديل شدن به يك كارآفرين بزرگ را پيموده‌ايد. چون در اين مرحله ديگر هيچ تصور بازدارنده‌اي به ذهن شما راه پيدا نخواهد كرد. به عبارت ديگر، اگر شما در گذشته شكست‌هايي را تجربه كرده باشيد؛ اما حالا ديگر اجازه ندهيد كه خاطره تلخ آن شكست‌ها كمترين جايي در ذهن و باور شما داشته باشد، در آن صورت مي‌توانيد با اطمينان خاطر در جهت رسيدن به موفقيت‌هاي بزرگ گام برداريد. خصيصه بزرگ كارآفرينان موفق پشت كردن به شكست‌ها و ناكامي‌هاي گذشته و آغوش گشودن به روي موفقيت‌هاي بزرگي است كه زمينه و چاشني اصلي آنها را همان شكست‌ها تشكيل مي‌دهد. چون كارآفرينان بزرگ از شكست‌ها درس پيروزي مي‌گيرند. آنها گذشته را متعلق به گذشته مي‌دانند و با سلاح اعتماد به توانايي خويشتن، حال را هنرمندانه به آينده پيوند مي‌زنند.



الهام‌بخش ديگران باشيد
يك ذهن خلاق، سرزنده و پرنشاط منشا انگيزه‌هاي بسياربزرگ است، هروقت انسان مي‌شنود كه كسي دارد با شور و حرارت جزئيات فكر و ايده‌اي را كه به ذهنش گذشته براي ديگران توضيح مي‌دهد، به وجد مي‌آيد و خود تحت تاثير آنچه مي‌شنود قرار مي‌گيرد و انگيزه‌ها در درون او زنده مي‌شود. شما هم به‌عنوان يك كارآفرين وقتي به همين شيوه ايده‌هاي خود را براي اطرافيان، كارمندانتان، سرمايه‌گذاران، مشتريان و شركاي كسب‌وكار خود بازگو مي‌كنيد تاثيراتي جادويي بر ذهن آنها باقي مي‌گذاريد و آنها را با ايده‌هاي خود همراه مي‌سازيد. به عبارت ديگر، قوه تخيل شما در خلق و طرح ايده‌هايتان همچون يك «كاتاليزور» عمل مي‌كند و آدم‌هاي اطراف شما را تحت تاثير قرار مي‌دهد و آنها را وا مي‌دارد تا قوه تخيل خود را به كار اندازند. اين همان سلاح قدرتمندي است كه شما براي به حركت در آوردن افراد تيم خود به آن نياز داريد. بيل گيتس بنيانگذار مايكروسافت كه از معتقدان جدي اين ايده است؛ مي‌گويد: «مهم‌ترين هنر مايكروسافت مديريت تخيلات ذهني افراد است». اين حرف را كسي مي‌زند كه دومين فرد ثروتمند در جهان است.

در عين حال توصيه مي‌كنم از جادوي كلام خود با احتياط استفاده كنيد، چون گاه عبور از مرز بسيار باريكي كه ميان فانتزي و تخيلات ذهني وجود دارد، ممكن است تاثير كلام شما را كاهش داده و براي شما مخاطره‌آميز باشد. فراموش نكنيد كه براي انسان هيچ سرافكندگي بدتر از آن نيست كه مخاطبان صحبت‌هايش تصور كنند كه او دچار رويازدگي شده و دارد آسمان ريسمان به هم مي‌بافد. كساني كه بيننده برنامه تلويزيوني لانه اژدها بوده‌اند احتمالا بارها سر تكان دادن استهزاآميز و دسته جمعي اعضاي پانل برنامه را به هنگام شنيدن خزعبلاتي كه بعضي از شركت‌كنندگان در برنامه به‌عنوان ايده‌هاي درخشان خود مطرح ساخته‌اند، مشاهده كرده‌اند. صحبت‌هاي فانتزي‌گونه كه هيچ ريشه‌اي در واقعيت‌ها نمي‌تواند داشته باشد و جز بي‌اعتبار كردن گوينده حاصل ديگري در بر ندارد. بنابراين بايد مراقب باشيد كه براي برانگيختن توجه ديگران نسبت به ايده‌هاي خود همواره حد و مرز فانتزي و رويازدگي را با تخيلات واقع‌بينانه مدنظر داشته و به گونه‌اي به طرح ايده‌هاي خود بپردازيد كه مخاطبان را عميقا تحت تاثير قرار داده و آنها را شريك ايده‌ها و چشم‌اندازهاي خود سازيد. بنابراين به منظور پرهيز از افتادن در دامي كه موجب خدشه‌دار شدن اعتبار شما نزد ديگران خواهد شد، بايد كلام شما مقدمه و موخره منسجم و پذيرفتني داشته باشد؛ به‌طوري كه مخاطبان مسحور شما و صحبت‌هايتان شوند چه شما تنها از اين طريق مي‌توانيد به هدفي كه در نظر داريد برسيد. بگذاريد روشن‌تر بگويم شيوه سخن گفتن و طرح مساله كردن شما بايد از حلاوت يك قصه شيرين برخوردار باشد تا مخاطبان با گوش جان صحبت‌هاي شما را دنبال كنند. درست شبيه قصه‌هايي كه در زمان كودكي مادر، شب هنگام‌ها در گوش شما زمزمه مي‌كرد و شما با شنيدن آن به خوابي شيرين فرو مي‌رفتيد يا هنگامي كه در سر كلاس درس دبستان به داستاني كه معلمي محبوب براي شما تعريف مي‌كرد، گوش مي‌داديد و مجذوب معلم خود مي‌شديد. همه ما شيفته شنيدن قصه‌هاي شيرين و دلنشين هستيم و هر اندازه قصه‌گو در كار خود هنرمندتر باشد، شيفتگي ما براي شنيدن قصه بيشتر مي‌شود. در كسب و كار هم ما به نوعي قصه‌گويي مي‌كنيم.

قصه‌كاري كه قصد انجام آن را داريم. قصه شكست‌ها و پيروزي‌هايي كه تجربه كرده‌ايم و قصه‌ هدفي كه به دنبالش هستيم؛ اما براي مجذوب كردن مخاطبانمان كه همكاران، مشتريان يا شركاي كاري ما هستند، بايد هنرمندانه داستانسرايي كنيم؛ البته هدف اصلي شما داستانسرايي نيست، بلكه مي‌خواهيد از اين طريق قلب و روح ديگران را در جهت كمك به اعتلاي كسب و كار خود به تسخير درآوريد. براي اين كار بايد همواره لحن گرم و دلچسبي داشته باشيد تا ديگران با گوش‌ جان شنونده شما باشند. فراموش نكنيد كه قصه‌پردازي‌هاي شما بايد با جوهر صميميت و صداقت همراه باشد تا مخاطبان شما را تحت تاثير قرار دهد. با ديگران بي‌ريا و بدون تكلف درباره طرح‌ها و ايده‌هاي خود سخن بگوييد تا بتوانيد حس اعتماد و همراهي آنها را به سوي خود جلب كنيد.



روزنامه دنیای اقتصاد