پيوند عمر بسته به موئيست هوش دار
غمخوار خويش باش غم روزگار چيست
حرف ز لطفا!!!
پيوند عمر بسته به موئيست هوش دار
غمخوار خويش باش غم روزگار چيست
حرف ز لطفا!!!
زان سوي او چندان كرم، زين سو خلاف و بيش و كم
زان سوي او چندان نعم، زين سوي تو چندين خطا
ع
عشق تو بسم بود، که این شعلهٔ بیدار
روشنگر شب های بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود
حرف ف
درخت دافعه دارد که
سیب می افتد
وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست
فرض کن: مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن: یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن: جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبّت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است
حرف خ
خیابان گردی لیلا ، عجیبه !؟
نه لیلا هم یکی چون ما ، عجیبه ؟
ل
لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود
حرف ح
درخت دافعه دارد که
سیب می افتد
وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست
حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست
كه آشنا سخن آشنا نگه دارد
حرف ت
تا که حیران شود از جلوه گل
امشب آن عاشق دیرینه من
چو ز در آمد و بنشست خموش
زخمه بر جان و دل و چنگ زنم
حرف الف
درخت دافعه دارد که
سیب می افتد
وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست
از در درآمدي و من از خود به در شدم
گويي كز اين جهان به جهان دگر شدم
حرف م
می سوزم از این دو رویی و نیرنگ
یکرنگی کودکانه می خواهم
ای مرگ از آن لبان خاموشت
یک بوسه ی جاودانه می خواهم
حرف ق
درخت دافعه دارد که
سیب می افتد
وگرنه هیچ سقوطی نشان جاذبه نیست
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)