هر سازماني در طول عمر خود، گه گاه گرفتار اثرات مخرب شايعه مي‌شود. شايعه مي‌تواند در زمينه استخدام، ارتقاء، مزايا، جابجايي‌ها، ‌اخراج‌ها، پارتي بازي‌ها و غيره باشد. اين شايعات معمولاً‌برخلاف جهت گيري سازمان عمل مي‌كنند و موجب كاهش روحيه كاركنان مي‌شوند.
صاحب‌نظران علوم اجتماعي، شايعه را به عنوان قديمي‌ترين نوع رسانه گروهي مي‌شناسند. در حقيقت، شايعه زماني بوجود مي‌آيد كه در يك سازمان، اطلاعات كافي در مورد مسائل مهم وجود ندارد، ‌بنابراين ذهن ناخودآگاه دست به تغيير اطلاعات مي‌زند و افراد بر اساس ارتباطات غير رسمي قوي كه در سازمان وجود دارد، به تبادل اطلاعات، ‌ايجاد شايعه و انتشار آن مي‌پردازند.


يك برداشت غلط در مورد شايعه اين است كه برخي شايعه را "اطلاعات نادرست" مي‌دانند در صورتي كه اين طور نيست. در واقع شايعه، اطلاعاتي است كه مورد تأييد قرار نگرفته است و لذا الزاماً دروغ نيست. شايعه نوعي بازار سياه اطلاعاتي است كه حقيقت، منشاء آن نيست؛ بلكه محصول آن است.


منظور از مديريت شايعه، پيشگيري از بروز شايعه تا جايي كه امكان دارد و كاهش اثرات مخرب آن در مجموعه‌اي كه رخ مي‌دهد، مي باشد. برخي راهبردهاي سازنده جهت مديريت شايعه عبارتند از، مطلع كردن كاركنان از مشكلات تأثيرگذار بر آنها و شغلشان،‌شناسايي منبع شايعه از طريق صحبت با كاركنان، شناسايي و تجزيه و تحليل علل شايعه و ارائه اطلاعات صحيح به كاركنان (چرا كه سكوت كردن در مقابل شايعه به معناي تأييد ان است)، بيان حقايق قبل از انتشار اطلاعات غلط و قوت گرفتن شايعه، تكذيب شايعه با كمك كاركناني كه وجه‌هايي از صداقت در سازمان دارند، اعتماد بخشيدن به منايع اطلاعاتي موجود در سازمان به منظور جلب اعتماد كاركنان و امثالهم.


منبع