دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 9 از 52 نخستنخست 12345678910111213141516171819 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 513

موضوع: عشق ممنوع

  1. #81
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    شيريني ديدار بعداز فراق تو را انتظار ميكشم دوري از تو برايم سخت بود و

    ملال اور اما شيريني خنده هايت تحمل فاصله ها را برايم اسانتر ميكرد

    حالا ديگرنزديك به توام وجود نازنينت را حس ميكنم خاطرات تلخ تنهايي و

    روزهاي تكراري و بي كسي ام را دراين شهر از ياد برده ام

    اينجا هوايش بوي تو رادارد هر سو كه مينگرم توراميبينم كه لبخند به لب

    ايستاده اي و با چشمانت مرا فراميخواني همان چشماني كه شب وروز

    هجرانشان رادر اشك نگاهم بر قلبم ميريختم

    چه شبها كه روياي دستان پرمهرت خواب از چشمانم مي روبود و در دل

    ظلمت شب تو را فرياد ميزدم

    اري نازنينم قلبم را به توباخته ام قلبي كه زخم خورده دشنه داغ بي وفايي

    است و ابراز علاقه تو مرحمي است بر دردهاي ان.

    حلقه عشقت بوسه گاه لبهاي داغ من است چه ساده عاشقت شدم .

    صبورانه ميگذرانم اين چندروز را تا دوباره جان بگيرم از ديدار تو.....

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  2. #82
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    اي كاش مي دونستي كه توي اين روز هاي غريب چقدر دلم بهانه تو رو مي گيره
    اي كاش مي دونستي كه اين روز ها چقدر دلم هواي با تو بودن رو كرده
    اي كاش مي دونستي كه توي اين روزهاي بي تو چقدر دلم گرفته
    اي كاش مي دونستي كه چقدر دلم هواي ضرب آهنگ صدات و اون صداي دلنشين قدمهات رو كرده
    اي كاش مي دونستي كه چقدر دستم گرمي دست هات و گوشهايم گرمي اون صدات رو كم داره
    اي كاش مي دونستي كه توي اين روز هاي بي تو چقدر دلواپس تو ام
    اي كاش مي دونستي كه بي لطف حظورت چقدر تنهام
    اي كاش مي دونستي كه چقدر خسته و چقدر به حضور گرم و سبزت محتاجم
    اي كاش بدوني كه چقدر توي اين روزهاي بي تو آرزوي با تو بودن رو دارم
    اي كاش تو همه روزهاي تنهاييم پيش من بودي و من تنها نبودم
    اي كاش با حضور سبزت خونه دلم رو روشن تر مي كردي نه تاريك و ويران
    اي كاش واقعا بودنم رو باور داشتي
    اي كاش تركم نمي كردي و تنهام نمي زاشتي

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  3. #83
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    مي خواهم باشم! براي چشمانت! كه ستاره شبهاي تاريك من است!

    براي شنيدن خنده هايت ، براي تصور آينده هاي هنوز نيامده!

    آينده هايي كه هرگز نخواهند آمد و فقط در تصور ما شيرين است!

    چه فرق مي كند؟ چه واقعي چه تصور!

    خنده هاي توست كه دلهره هاي هميشه ام را مي ربايد!

    مي ربايد و از همه حس ها آنچه به من برمي گرداني شادي و آرامش استبخند!

    به خاطر كودكاني كه امشب در هر جايي از دنيا متولد شده اند.

    تو كه مي خندي ، زمين آبستن كودكاني از جنس لبخند مي شود!

    كودك كه باشي به خاطر كودكان كه بخندي

    به كودك بودنهاشان كه مي خندي زيبا مي شوي .

    بعد بشين در گوشه اي خلوت از تنهايي هايت شعرهايم را بخوان و باورم كن.

    مرا و عشقم را! آنوقت ايمان دارم كه از اين بيشتر شاعر مي شوي!

    كودكي اگر كه كرده باشي

    اگر كه چهار دست و پا در آفتاب روي خاكهاي حياط رفته باشي!!!!! و

    به ريش دنيا خنديده باشي! و رفته باشي ،

    به اينهمه قصاوت كه خنديده باشي

    آنوقت حتما شاعر مي شوي!كودكي اگر كه كرده باشي
    مي خواهم بمانم ! ماندنم گران اگر كه تمام شود حتي!

    دارم كودكي هايم را به ياد مي آورم!

    تو كه مي خندي جهان به زيبايي لبخند حقيقي كودكيهايم مي شود
    كودكي نكرده ام، سالهاست. حالا كه مي تواني ،

    حالا كه فقط تو مي تواني بخندانيم ، بخند كه دارم باز ميگردم به كودكي
    به روزهاي خنده هاي واقعي ، به روزهاي مهربانيهاي بي مهابا،

    به آن روزهايي كه هنوز جدايي را نمي دانستم كه چيست

    چه اهميت دارد كه كودكي كرده باشم يا نه، چه اهميت دارد؟

    تو كه باشي تو كه مي خندي دوباره كودك مي شوم .

    بخند…با من …براي من…همين!

    هنوز دوستت دارم و هنوز همين براي ادامه حياتم كفايت مي كند

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  4. #84
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    هر جا از عاشقی بپرسید كه عشق چیست تنها به زخمهای خود اشاره می كند .
    عشق حاشیه انسان بر كتاب آفرینش است ،
    عشق سرطان دوست داشتن است ،
    عشق خرید و فروش پایاپای عاشق و معشوق است ،
    عشق لك لكی است كه كه روی درخت خاطرات لانه دارد ،
    عشق دل ماست تقسیم بر همه زیباییها ،
    عشق همان است كه دل ما در آن قرار ملاقات می گیرد ،
    عشق عقد دائم ما با غم و غربت است ،
    عشق شب نامزدی ما با جدایی است ،
    عشق لحظه عظیمی است كه در آن زنت برای معالجه قلبت طلا هایش را می فروشد ،
    عشق كاری است كه تنها از سینه سوخته های محبت و دود چراغ خورده های معرفت بر می آید ،
    عشق من و توییم به اضافه یك پاییز قدم زنان ،
    عشق یك نگاه نیست عشق یك كلمه نیست
    عشق خلاصه شده در فاصله ، عشق آزادی است ،
    عشق شادی است ،
    عشق آغاز آدامی زادی است ،
    عشق آغاز روئیدن است ،
    عشق رودخانه لیلی است كه صدا ندارد ،
    عشق جهنمی است كه دوا ندارد ، زندگی همواره دو نیمه است نیمه ای سرد و آجین و نیمه ای سوزان و آهنگین عشق آن نیمه سوزان زندگی است ،
    عشق پلی است كه اقلیم حیات و سرزمین مرگ را به هم پیوند می دهد ،
    عشق چون دریاست عشق رسوا و رسوایی است عشق تنها و تنها یی است ،
    عشق نكهت جان است جان و ایمان است ،
    عشق وجه سبحان است پیر عرفان است شاه مردان است ،
    عشق بستان است گلستان است بی پایان است ،
    عشق آفتاب است ، لطف مهتاب است ،
    عشق بی عین و بی شین است ،
    عشق چراغ نجات بخش انسان است ،
    عشق نوری است كه در هر نظری جلوه گر است ،
    عشق اسطرلاب اسرار خداست ، یادگاری است كه در این كنبد دوار می ماند ،
    عشق آتش دلهای كباب است ،
    عشق دردها را درمان می كند ،
    عشق تمنای دو قلب است ،
    عشق پیوست بهترین محبتی است میان من و تو

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  5. #85
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    شبی از پشت یك تنهایی نمناك و بارانی ترا با لهجه گلهای نیلوفر صدا كردم
    تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا كردم
    پس ازیك جستجوی نقره ای در كوچه های آبی احساس
    تو را از بین گلهایی كه در تنهایی ام رویید با حسرت جدا كردم
    و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی
    دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی
    و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
    تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها كردم
    همین بود آخرین حرفت
    و من بعد از عبور تلخ و غمگینت
    حریم چشمهایم را بروی اشكی از جنس غروب ساكت و نارنجی خورشید وا كردم
    نمی دانم كه چرا رفتی
    نمی دانم چرا شاید خطا كردم
    و تو بی آن كه فكر غربت چشمان من باشی
    دانم كجا تا كی برای چه
    ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
    و بعد از رفتنت یك قلب دریایی ترك برداشت
    و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاكستری گم شد
    و گنجشكی كه هر روز از كنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت
    تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد
    و بعد از رفتن تو آسمان چشمهایم خیس باران بود
    و بعد از رفتنت انگار كسی حس كرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
    كسی حس كرد من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
    كسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد
    و من با آنكه می دانم تو هرگز یاد من را با عبور نخواهی برد
    هنوز آشفته چشمان زیبای توام
    برگرد ....
    ببین كه سرنوشت انتظار من چه خواهد شد
    و بعد از این همه طوفان و وهم و پرسش و تردید
    كسی از پشت قاب پنجره آرام و زیبا گفت
    تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا كردم
    و من در حالتی ما بین اشك و حسرتو تردید
    كنار انتظاری كه بدون پاسخ و سردست
    و من در اوج پاییزی ترین ویرانی یك دل
    میان غصه ای از جنس بغض كوچك یك ابر
    نمی دانم چرا شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
    برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا كردم

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  6. #86
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    اخرين لحظه ي رفتن تو يادم نمي ره
    اشكا دونه دونه رو گونه ي من نشسته بود
    دلم از جور زمونه خسته بود
    وقتي كه تو بوسه هاتو مي دادي
    انگاري اتيش به قلبم مي زدي
    نوبت من كه رسيد انگاري ديرت شده بود
    عشق بي دليل من دست و پا گيرت شده بود
    با نگاه تو به ساعت دل من شكست و ريخت
    شيشه ي عمر منم تموم شدو هيشكي نديد
    تو مي رفتي رو تن برگاي خيس
    فكر مي كردم تو خيالت كسي نيست
    عمريه چشم به درم منتظر نامه هاي سالي يه بار
    من مي خوام ببينمت تو و خدا فقط يه بار
    به خدا دلم ديگه جاي شكستن نداره
    پيش قلب بي وفات نگاه من كم ميا ره
    امان از خوش خيالي در به دري اوارگي
    ديگه لعنت مي فرستم به تو لعنت زندگي

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  7. #87
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    چشم من بگو چی دیدی غصه خوردی
    چیکه چیکه چندتا ناودون رو شکستی
    میدونی چندتا نمازت رو شکوندی
    دیگه داده هرچی ابره دراوردی
    شونه هایه اسمون ترشده بس کن
    می بینی خدارو به گریه کشوندی
    اخه چشم من دنیا به دیدن نمی ارزه
    قصه هاش به شنیدن نمی ارزه
    اما گاهی واسه توکه غریبی
    قلب اسمونا از غصه می لرزه
    چشم من حرمت اشکاتو نگه دار
    میدونی چندتا غروب رو گریه کردی
    قطره قطره اب شدن ثانیه هامون
    بس که لحظه های خوب و گریه کردی
    تو می گی خیابانا شکنجه گاهن
    ایینه های دل شکسته رو سیاهن
    هنوزم یکی نشسته رو ابرا
    نگران کفترای یا کریمه
    دیگه وقته خنده های بی بهونست
    چشم من گریه نکن خدا کریمه

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  8. #88
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    روزي تمام احساسات آدمي گرد هم جمع مي شن و غايم موشک بازي ميکنن ديوانگي چشمميذاره همه مي رن غايم ميشن تنبلي اون نزديکا غايم ميشه حسادت ميره اون ور غايم ميشه عشق مي ره پشت يه گل رز ديوانگي همه رو پيدا مي کنه به جز عشق حسادت عشق رو لو ميده و به ديوانگي ميگه که رفت پشت گل رز عشق نمياد بيرون ديوانگي هرچي صدا مي زنه عشق بيا بيرون ديوانگي هم يه خنجر ور ميداره همينطور رز رو با خنجرش مي زنه تا عشق پيدا بشه يک دفعه عشق ميگه آخ چشمو کور کردی ديوانگي اشک مي ريزه به دست و پاي عشق بهش مي گه من چشم تو رو کور کردم تو هر کاري بگي من انجام ميدم عشق فقط يک چيز از اون می خواد بهش مي گه با من هم درد شو از اون وقت به بعد ديوانگي هم درد عشق کور شد و بس

    اگه قلبمو شکستی به فدای یک نگاهت این منم چون گل یاس نشستم سر راهت تو ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم اگه من نمردم از عشق تو بدون که روسیاهم اگه عاشقی یه درده چه کسی این درد ندیده تو بگو کدام عاشق رنج دوری ندیده اگه عاشقی گناهه ما همه غرق گناهیم میون این همه آدم یه غریب و بی پناهیم تو ببین به جرمه عشقت پره پروازمو بستند تو ندیدی منه مغرور چه بی صدا شکستم

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  9. #89
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    دلتنگ توام.
    تا شادمانه مرا ببینند
    شاخه‌ها
    به شکل نام تو سبز می‌شوند،
    پرنده کوچکی که نمی‌دانم نامش چیست
    حروف نام تو را
    بر کتابم می‌ریزد،
    آفتاب
    به شکل پروانه‌ای از مس
    گرد صدایم
    بال می‌زند،
    و می‌دانم سکوت
    فقط به خاطر من سکوت است،
    اما من
    دلتنگ توام
    شعر می‌نویسم
    و واژه‌هایم را کنار می زنم
    که تو را ببینم ...

    شمس لنگرودی

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  10. #90
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : عشق ممنوع

    من هم شبی به خاطره تبدیل می‌شوم
    خط میخورم زهستی و تعطیل می‌شوم

    من هم شبی به خواب زمین میروم فرو
    بر دوش خاک حامله تحمیل می‌شوم

    من هم شبی قسم به خدا مثل قصه‌ها
    با فصل تلخ خاتمه تکمیل می‌شوم

    قابیل مرگ، نعش مرا میکِشَد به دوش
    کم کم شبیه قصه هابیل می‌شوم

    حک میکند غروب مرا شاعری به سنگ
    از اشک و آه و خاطره تشکیل می‌شوم

    یک شب شبیه شاپرکی میپرم ز خاک
    در آسمان به آیینه تبدیل می‌شوم

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

صفحه 9 از 52 نخستنخست 12345678910111213141516171819 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قوانين احمـقانه! (طنز!)
    توسط SysT3M در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 31st August 2010, 07:39 PM
  2. قوانین جالب
    توسط آبجی در انجمن دانستنیهای آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 12th February 2010, 10:07 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th January 2010, 06:10 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th January 2010, 12:55 PM
  5. خبر: افزايش وسعت مناطق شکار ممنوع در خوزستان
    توسط ØÑтRдŁ§ در انجمن اخبار اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th February 2009, 12:14 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •