دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: لطیفه های ایرانی

  1. #1
    کاربر جدید
    نوشته ها
    51
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 95
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض لطیفه های ایرانی

    طیفه های کوتاه (جوکهای با حال) تعارف لطیفه های کوتاه
    - بخورین، مهمانای عزیز، بخورین، نوش جان کنین! اگه وجدان مجدان هم نمی شناسین، صبح هم بیایین!

    کدوم

    اين يکي به اون يکي دوتا انگشت نشون میده، میگه: این چند تاست؟
    اون يکي ميگه: کدوم یکی!؟
    چراغ قرمز لطیفه های کوتاه
    يه افسر به يكي از سربازاش مي گه امشب از اول اين كوچه تا اون چراغ قرمز كشيك بده و فردا صبج هم بيا پاسگاه.
    خلاصه فردا و پس فردا از سربازه خبري نيست روز سوم سربازه پريشون مياد پاسگاه.
    افسر ازش مي پرسه: چرا اينقدر دير اومدي؟
    سرباز مي گه: آخه اون کاميون از تهران مي رفت قم. چراغ قرمزي كه گفتيد، چراغ ترمز اون كاميون بود.
    چراغ قرمز لطیفه های کوتاه
    يکي دو تا چراغ قرمز رو رد میکنه. پلیس نگهش میداره، ازش می پرسه چرا پشت چراغ قرمزا واینمیستادی؟
    میگه من از یه نفر آدرس پرسیدم گفت چراغ اولو رد میکنی! چراغ دومو رد میکنی! رسیدی چراغ سوم میپیچی دست راست!
    حمام لطیفه های کوتاه
    خبرنگار: چرا قبل از هر بازي به حمام مي روي؟

    فوتباليست: براي اينكه گلهاي تميز بزنم.!!!!
    وخورم

    یارو میره تو جنگل میگه مو شیر و پلنگ، وخورم!
    یكدفه شیره نعره میكشه طرف میگه: مو گاهي وقتا غلط زیادی هم موخوروم.
    قصاب

    یارو ميره خواستگاری. ازش می پرسن چه كاره ای؟ روش نميشه بگه قصاب، ميگه لوازم يدكي گوسفند دارم!
    خیار لطیفه های کوتاه
    به غضنفر ميگن: يه ميوه خوشمزه، آبدار و شيرين نام ببر؟
    ميگه: خيار!
    بهش ميگن: خيار كجاش آبدار و شيرينه؟
    حیف نون ميگه: با چايي شيرين بخور، نظرت عوض ميشه!
    جا به دنیا اومدی؟ لطیفه های کوتاه
    جمشید از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. جمشید می گه: آخی! مریض بودی؟
    دزدی لطیفه های کوتاه
    سه نفر ميرن دزدي! صابخونه بيدار ميشه و دزدا ميرن هر کدوم تو يه گوني قايم ميشن! صابخونه مياد و به گوني اول لگد ميزنه... صداي نون خشک در مياره! به دومي لگد ميزنه ... صداي گردو در مياره! به گوني سوم لگد ميزنه ... هيچ صدايي در نمياد ... دوياره محکمتر لگد ميزنه ... باز صدا نميده!؟ دفعه سوم که لگد ميزنه یارو با عصبانيت مياد بيرون ميگه بابا ... آرده ، آرد ... آرد صدا نداره! ميفهمي؟
    جشنواره فیلم اصفهان لطیفه های کوتاه
    1) دو نفر با یک تخم مرغ!
    2) تا حالا موز خوردی؟!
    3) ۱۰ نفر زیر یک چتر!
    4) من هوشنگ ۱۵ تومان دارم!
    5) دیشب باز هم پیتزا خوردم.
    علت زود خوابیدن لطیفه های کوتاه
    فریدون شبها زود می خوابیده، دوستش ازش می پرسه: چرا زود می خوابی؟
    فریدون میگه: دیدم من که نمی تونم صبحها زود بیدارشم، گفتم اقلا شبها زود بخوابم!
    آوار لطیفه های کوتاه
    هر کاری میکردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته، فقط هی داد میزده من کاری نکردم به خدا، فقط سیفونو کشیدم!
    شیر فرهاد لطیفه های کوتاه
    برای شیر فرهاد داشتن دعا میکردن میگن: انشاءالله 100 سال عمر با عزت داشته باشی.
    شیر فرهاد میگه: اگر چند سالش با لیلون باشد عیبی نداره

    زندگی لطیفه های کوتاه
    غضنفر داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد.
    دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
    غضنفر میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟
    سمعک لطیفه های کوتاه
    یارو میره سمعک بخره، فروشنده میگه: همه جورشو داریم، 1000 تومنی تا 1000000 تومنی.
    یارو میگه: 1000 تومنی اش چه جوری کار میکنه؟
    فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط چیزی که هست وقتی مردم اینو میبینن، بلندتر حرف میزنن
    زن ولخرج لطیفه های کوتاه
    اصفهانیه به رفیقش میگه: هيشکی ولخرجتری زن من نيست! هميشه اِز من پول ميخواد!

    رفیقش: با اينهمه پول چه كار ميكنه؟

    اصفهانیه: مطمئنم کاری نمی کنه! ... آخه هيچوقت بهش نميدم!
    گناه لطیفه های کوتاه
    يه دختر مسيحي ميره پيش کشيش که به گناهاش اعتراف کنه.
    ميگه: من هر دفعه از جلوي آينه رد ميشم، به خودم ميگم من چقدر خوشگلم،
    من گناه ميکنم؟
    کشيشه ميگه: نه دخترم شما گناه نميکني، اشتباه ميکني
    لباس مشكی لطیفه های کوتاه
    فریدون هميشه لباس مشكی می پوشيده. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكی می پوشی؟
    ميگه: آخه من ختم روزگارم!
    محکوم به اعدام لطیفه های کوتاه
    محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم.
    دادستان: اشکال نداره، پسرت کجاست؟
    محکوم: من هنوز ازدواج نکرده ام!
    25 سال بعد لطیفه های کوتاه
    یارو اصفهانیه بعداز 25 سال دوستش را توی خیابان میبینه میگه: آقا موسی تو خودتی؟ اون یکی میگه: آره، شما؟ جواب می ده من فلانی ام! آقا موسی میگه بعد از 25 سال تو از کجا شناختی منو؟ یارو میگه: قیافت که خیلی عوض شده ولی از رو کت و شلوارت شناختمت!

    بی هوا لطیفه های کوتاه
    یارو بي هوا مي ره تو اتاق خفه مي شه!
    چهارده ماه! لطیفه های کوتاه
    از غضنفر مي پرسن: شهر شما چند ماه از سال سرده؟
    ميگه: چهارده ماه!
    مي گن: چطوریه، سال كه دوازده ما بیشتر نیست!؟
    مي گه: آخه تا دو ماه بعد ازعيدم اينجا سرده!
    آينه لطیفه های کوتاه
    يه پيرزن خودشو تو آينه نگاه می کنه مي گه آينه هم آينه هاي قديم!
    امتحان رانندگی لطیفه های کوتاه
    غضنفر می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حركت كن.
    غضنفرمی زنه دنده عقب!
    افسر میپرسه چرا دنده عقب می ری؟
    می گه می خوام خیز بگیرم!
    تهران ص لطیفه های کوتاه
    یه پيكان با پلاك تهران ص از چراغ قرمز ردمي شه. پليس آژير كشان دنبالش مي افته و پشت سرهم داد مي زنه:
    تهران صلي الله عليه و آله بزن كنار!
    وام لطیفه های کوتاه
    آقا ماشا ا... ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه!
    دانشجو! لطیفه های کوتاه
    دانشجوی پسر + دانشجوی پسر = انتظار برای رسیدن ۲ دانشجوی دیگر جهت بازی حكم
    دانشجوی دختر + دانشجوی پسر = عشق
    دانشجوی دختر + دانشجوی دختر = غیبت از یه دانشجوی پسر
    دو دوتا لطیفه های کوتاه
    به اصفهانيه ميگن دو دوتا ميگه : ميخاي بخري يا ميخاي بفروشي!
    سرنشینان هواپیما لطیفه های کوتاه
    غضنفرگیر داده بوده صندلی‌ عقب هواپیما بنشینه میپرسن چرا؟
    میگه: «مگه نشنیدی همیشه میگن سرنشینان هواپیما کشته شدند. هیچ وقت صحبتی از بقیه مسافران نبوده»
    دعای خالصانه یک کودک لطیفه های کوتاه
    خدایا، لطفا براي خانمهاي فقيري كه توي كامپيوتر بابام هستند لباس بفرست
    روزه لطیفه های کوتاه
    یارو روزه میگیره از حال میره از پذیرایی در میاد!!!
    خواستگاری لطیفه های کوتاه
    یارو میره خواستگاری. بعد که دختره رو می‌بینه ازش می‌پرسن: خوب چطوره؟ پسندیدی؟
    میگه: اینجوری نمیشه. یه محرمیتی چیزی بخونین، درست و حسابی ببینمش.
    اونا رو محرم می کنن و یارو حسابی می‌بینش.
    ازش می‌پرسن: خوب بالاخره پسندیدی؟
    جواب میده: نه! دماغش خیلی بزرگه!
    خوشبختي لطیفه های کوتاه
    يه سوسك ميفته تو دستشوي ميگه منو اين همه خوشبختي محاله!
    نونوایی لطیفه های کوتاه
    غضنفر ميره تو صف نونوايي، شاطره ميگه: نون تا اينجا بيشتر نمي‌رسه، بقيه برن. غضنفر ميگه: ببخشيد ميشه جمع‌تر وايسين نون به ما هم برسه!
    لاف لطیفه های کوتاه
    یه تهرانی برای یه آبادانی داشت لاف میزد و میگفت: من یك سگ دارم وقتی میخواد بیاد تو خونه در میزنه!

    آبادانیه: مگه سگت كلید نداره ؟
    خوردن لطیفه های کوتاه
    یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!
    قربانیان لطیفه های کوتاه
    به گزارش خبرگزاری هوانیوز دیشب یک توپولوف در قبرستان حومه شهر سقوط کرده است. به گزارش این خبرگزاری تا این لحظه 34513 جسد كشف شده و عملیات برای یافتن اجساد بقیه قربانیان و شناسایی آنان همچنان ادامه دارد.
    رالی لطیفه های کوتاه
    اصفهانیه تو مسابقات رالی سراسری شرکت میکنه .... توی راه مسافر می زنه
    دوران نامزدی لطیفه های کوتاه
    از یارو ميپرسن: نظرت در باره دوران نامزدي چيه؟ ميگه:‌ اي بابا! مثل اينه كه بابات برات دوچرخه بخره ولي نگذاره سوارش بشي!
    كلاه لطیفه های کوتاه 04 مرداد 1388 ساعت 22:06 يه روز غضنفر یه سوتين پيدا ميكنه ميگه اخي كلاه بچگي لاله و لادن!
    دعا لطیفه های کوتاه
    یارو میره مشهد حرم امام رضا (ع), یهو یک دختر خوشگل میآد تو حرم. طرف میره پشت حرم قائم میشه تا دختره رو دید بزنه. دختره میآد شروع به حاجت خواستن می کنه. میگه: خدایا به من زیبایی دادی, پدر مادر خوب دادی, شرایط مالی خوب دادی, یک شوهر خوب هم نسیبم کن دیگه هیچی نمی خوام. یک دفعه یارو از پشت حرم میآد بیرون میگه: ااااااا امام رضا هول نده خودم دارم میرم!!!
    نذر لطیفه های کوتاه
    پشت کنکوریه نذر میکنه اگه دانشگاه قبول بشه ، ننه اش رو با پای برهنه بفرسته کربلا!!
    عوضی لطیفه های کوتاه پدر برای اولین بار دید كه دخترش به جای اینكه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از یك ربع حرف زدن تلفن رو قطع كرد.
    پدر پرسید: - كی بود؟
    دختر گفت: شماره رو عوضی گرفته بود.
    چرخه ی زندگی مردهای امروزی لطیفه های کوتاه
    بچگی : مامان ذلیل
    جوانی: دوست دختر ذلیل
    میان سالی: زن ذلیل
    پیری: بچه ذلیل
    مرگ: ذلیل مرده
    سربازی لطیفه های کوتاه
    سربازی راهیست برای آدم كردن پسرها
    اما هیچ راهی برای آدم كردن دخترها وجود نداره!
    دست به یقه لطیفه های کوتاه
    یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه. اصفهانیه التماس کنان بهش میگه: آقا تو رو به خدا یقمو ول کن آ گوشمو بیگیر. آخه یقم پاره میشه!
    براره بی کسم لطیفه های کوتاه
    یارو پشت ماشینش می نویسه: براره بی کسم جومونگ...
    درد دل یک بزاز اصفهانی لطیفه های کوتاه
    خانووم... بعدی اين كه هفت هشت دفعه، هي اومدس و رفتس وديدس و نخريدس، بالاخره، باري آخر كه اومدس، كم و بيش همون پارچه رو پسنديدس و خبري مرگش با کلی چونه نصف قیمت خريدس. بردس، برا اينكه یهوآب نرد و كوچيك نشد، پارچه را شستس، بريدس ، دادس براش دوختن، پوشيدس، باهاش رفتس عروسي، توعروسي كلي پزدادس، قر دادس ، رقصيدس و .. كلي توش نيشسس، با هاش بغل شوورش خوابيدس وغلطيدس وكپيدس، چسیدس... يه چند روز بعد دلشو زدس، رفتس پيرنو شيكافتس، دوباره شستس، حالا پس اورداس ! ميگد از رنگش خوشم نيومدس!! اين پارچه دون، حج آقا ! لطفآ پولمو پس بديند.....! راستي راستي که چه پدر سوختس !!!
    دختر اصفهاني لطیفه های کوتاه
    يه روز توریسته از يه محله تو اصفهان رد می شده، مي بينه يه دختر بچه اصفهاني گوشواره هاي طلا داره، مي خواسته گولش بزنه و به بچه مي گه دختر جون اين گوشواره ها رو به من مي دي؟ دختره مي گه اگه صداي خر در بياري بهت مي دم يارو شروع مي کنه به عرعر کردن و بعد مي گه گوشواره ها رو بده عزیزم! دختره بهش مي گه تو که خري مي دوني اينها طلاست و من که ادمم طلا بهت نمي دم
    اعلامیه لطیفه های کوتاه
    هواشناسي اعلام کرد از فردا موج جديدي از تعطيلات وارد کشور خواهد شد!
    حافظ و دختر لر لطیفه های کوتاه
    گفتم غم تو دارم / گفتا سي چه برارم / گفتم كه مال من شو / گفتا بوات درارم / گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بياموز / گفتا بالنك كاله چشيات درميارم
    مشکل لطیفه های کوتاه
    یارو از ژاپن برميگرده. بهش ميگن اونجا مشكل زبان نداشتي؟ ميگه: من نه، ولي ژاپني ها چرا!!!
    لب لطیفه های کوتاه
    به غضنفر مي گن از چه لبي خوشت مياد ؟ ميگه از لب جوب
    عادل لطیفه های کوتاه
    از غضنفر پرسيدن كه : به كدام يك از شاهان ايران لقب (عادل) دادن ؟
    جواب داد : به دو نفرشون ، حداد عادل و عادل فردوسي پور !
    عينك دودي لطیفه های کوتاه
    يه برره اي عينك دودي ميزنه ميره از خونه بيرون بعد پسرشو ميبينه ميزنه تو گوشش. پسره ميگه بابا چرا ميزني؟ ميگه تو اين وقت شب بيرون چي كار ميكني؟ پسره ميگه بابا شب نيست عينكتو بردار. عينكشو بر ميداره دوباره ميزنه زير گوش پسره. پسرش ميپرسه بابا واسه چي ميزني؟ ميگه تو از ديشب تا حالا اينجا چه كار ميكردي؟
    بامشاد و ... لطیفه های کوتاه
    یه روز بامشاد با شورت می ره تو خیابون، بهش میگن چرا با شورت اومدی تو خیابون. میگه: وفاداری، وفاداری، با شورت من چی کار داری.
    اینجا لطیفه های کوتاه
    یه یارو میگن اینجا چی کار میکنی میگه پس کجا چی کار کنم!
    دلیل زنده بودن لطیفه های کوتاه
    اصفهانیه میره دکتر. دکتره بعداز معاینه کامل میگه: آقا تقریباً همه اورگانهای شما خرابند! من تعجب می کنم شما چه جوری تا حالا زنده موندین!؟
    اصفهانیه: خب، آخه تا حالا نیومده بودم دکتر!!!!
    گرانی! لطیفه های کوتاه
    دست و دلباز یه رستوران باز میکنه ولی هر روز ظهر خودش میرفته بیرون غذا میخورده!
    میگن بابا چرا همینجا غذا نمیخوری؟
    میگه: آخه پدرسوخته خیلی گرون میده!!
    آب معدنی

    دست و دلباز، آب معدنی می خره، به زنش می گه حج خانم آب بریز توش، این خیلی غلیظه!
    ویرایش توسط صدای باران : 17th March 2010 در ساعت 08:27 AM

  2. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس شیمی گرایش پتروشیمی
    نوشته ها
    885
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 632
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    Arrow لطیفه1





    اسب هنرمند

    يه اسبه زنگ ميزنه سيرک ميگه با مدير سيرک کار دارم . گوشي رو ميدن به مدير

    سيرک اسبه بهش ميگه آقا من کار ميخوام مديره ميگه کار نيست اسبه همينطور اصرار

    ميکنه مدير هم انکار تا آخرش مديره ميگه کشتيمون حالا چه کار بلدي؟

    اسبه ميگه احمق دارم باهات حرف ميزنم!



    به غضنفر ميگن عجب مملکت خر تو خري داريم ميگه آره بابا من 3 بار رفتم سربازي هيچکي نفهميد!


    غضنفر آهنگ خالي گوش مي کرده ميزنه زير گريه ميگن چرا گريه مي کني؟ با بغض ميگه آخه خوانندش لاله!


    ميخه ميفته تو آب زنگ مي زنه در ميره!



    غضنفر با ماشينش تو برفا گير مي کنه زنجير نداشته سينه مي زنه!



    غضنفر ميخواسته زيردريايي آمريکاييا تو خليج فارس رو غرق کنه، در ميزنه فرار ميکنه!



    غضنفر زمين ميخوره، براي اينکه تابلو نشه تا خونه سينه خيز ميره!



    غضنفر از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم!



    به غضنفر مي گن چرا قرصات رو سر وقت نمي خوري ؟

    ميگه : مي خوام ميکروبا رو غافل گير کنم.
    ماجراي طنز

    روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک سپاري همسرش به خانه باز گشته بود با اين فکر که شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ کامپيوتر ميرود تا ايميل هاي خود را چک کند . اما پس از خواندن اولين نامه غش ميکند و بر زمين مي افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش ميرود و مادرش را بر نقش زمين ميبيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد:

    گيرنده : همسر عزيزم

    موضوع : من رسيدم

    ميدونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش انها اينجا کامپيوتر دارند و هر کس به اينجا مي اد ميتونه براي عزيزانش نامه بفرسته . من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم . همه چيز براي ورود تو رو به راهه . فردا ميبينمت . اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من بي خطر باشه . واي چه قدر اينجا گرمه !!
    ویرایش توسط پارمیدا72 : 17th March 2010 در ساعت 03:46 PM
    آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست


    پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد

  3. کاربرانی که از پست مفید پارمیدا72 سپاس کرده اند.


  4. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس شیمی گرایش پتروشیمی
    نوشته ها
    885
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 632
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    Smile لطیفه1

    اسب هنرمند

    يه اسبه زنگ ميزنه سيرک ميگه با مدير سيرک کار دارم . گوشي رو ميدن به مدير

    سيرک اسبه بهش ميگه آقا من کار ميخوام مديره ميگه کار نيست اسبه همينطور اصرار

    ميکنه مدير هم انکار تا آخرش مديره ميگه کشتيمون حالا چه کار بلدي؟

    اسبه ميگه احمق دارم باهات حرف ميزنم!


    غضنفر آهنگ خالی گوش می کرده میزنه زیر گریهمیگن چرا گریه میکنی ؟با بغض میگه آخه خوانندش لاله




    ميخه ميفته تو آب زنگ مي زنه در ميره!



    غضنفر با ماشينش تو برفا گير مي کنه زنجير نداشته سينه مي زنه!



    غضنفر ميخواسته زيردريايي آمريکاييا تو خليج فارس رو غرق کنه، در ميزنه فرار ميکنه!



    غضنفر زمين ميخوره، براي اينکه تابلو نشه تا خونه سينه خيز ميره!



    غضنفر از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم!



    به غضنفر مي گن چرا قرصات رو سر وقت نمي خوري ؟

    ميگه : مي خوام ميکروبا رو غافل گير کنم.

    آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست


    پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد

  5. #4
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس شیمی گرایش پتروشیمی
    نوشته ها
    885
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 632
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    Smile لطیفه2

    ماجراي طنز
    روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود که هتل به کامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينکه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين کره خاکي ، زني که تازه از مراسم خاک سپاري همسرش به خانه باز گشته بود با اين فکر که شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ کامپيوتر ميرود تا ايميل هاي خود را چک کند . اما پس از خواندن اولين نامه غش ميکند و بر زمين مي افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش ميرود و مادرش را بر نقش زمين ميبيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد:

    گيرنده : همسر عزيزم

    موضوع : من رسيدم

    ميدونم که از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش انها اينجا کامپيوتر دارند و هر کس به اينجا مي اد ميتونه براي عزيزانش نامه بفرسته . من همين الان رسيدم و همه چيز را چک کردم . همه چيز براي ورود تو رو به راهه . فردا ميبينمت . اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من بي خطر باشه . واي چه قدر اينجا گرمه !!
    آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست


    پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد

  6. #5
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس شیمی گرایش پتروشیمی
    نوشته ها
    885
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 632
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    Smile لطیفه3

    احسنت :
    شخصی تیری به مرغی انداخت ، خطا کرد.
    رفیقش گفت : احسنت ، تیر انداز برآشفت که به من ریشخند می کنی ؟
    گفت : نه ، می گویم احسنت اما به مرغ...

    ------------------------------------------
    گول زدن نکیر و منکر :
    مردی در حالت جان دادن افتاد.
    وصیت کرد که در شهر ، کرباس پاره های کهنه ی پوسیده بطلبند و کفن او سازند.
    گفتند : غرض از این چیست ؟
    گفت : تا چون منکر و نکیر بیایند، پندارند که من مرده ی کهنه ام ، مزاحم من نشوند.

    ------------------------------------------
    شوهر چهارم:
    زنی که سر دو شوهر خورده بود ( دو شوهر قبلی اش مرده بودند) شوهر سومش رو به مرگ بود. برای او گریه می کرد و می گفت : ای خواجه به کجا می روی و مرا به که می سپاری ؟
    گفت : به چهارمین...

    ------------------------------------------
    قسم دروغ :
    شیطان را پرسیدند که کدام طائفه را دوست داری ؟
    گفت : دلالان را .
    گفتند : چرا ؟
    گفت : از بهر آن که من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم ، ایشان سوگند دروغ نیز بدان افزودند.

    ------------------------------------------
    خانه ی ما :
    جنازه ای را بر راهی می بردند.
    درویشی با پسر بر سر راه ایستاده بودند .
    پسر از پدر پرسید که بابا در این جا چیست ؟
    گفت : آدمی ، گفت : کجایش می برند ؟
    گفت : به جایی که نه خوردنی باشد و نه پوشیدنی ، نه نان و نه آب ، نه هیزم ، نه آتش ، نه زر ، نه سیم ، نه گلیم و نه فرش .
    پسر گفت : بابا با این حساب به خانه ی ما می برندش .

    ------------------------------------------
    درد عجیب :
    مردی پیش طبیب رفت و گفت : موی ریشم درد می کند.
    پرسید که چه خورده ای ؟
    گفت : نان و یخ.
    گفت : برو بمیر که نه دردت به درد آدمی می ماند و نه خوراکت.

    ------------------------------------------
    آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست


    پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد

  7. #6
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس شیمی گرایش پتروشیمی
    نوشته ها
    885
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 632
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    Smile لطیفه4

    مخترع
    مالک به مستاجر جدید گفت: در این اتاق یک مخترع زندگی می کرد.
    او یک ماده منفجره اختراع کرده بود.
    مستاجر: اون لکه هایی که روی سقفه ، جای مواد منفجره هست؟
    مالک: نه ، اون لکه ها خود اون مخترعه هستن.

    :
    :
    دارویی مفید برای سرفه
    یه شب ، وقتی نلسون راکفلر ، ثروتمند معروف و زنش،
    از گردش بر گشتند ، زن دچار سرفه ناگهانی شد و مدام
    سرفه کرد.
    شوهرش با اضطراب و دستپاچگی پرسید:
    عزیزم بگو چی برم برای گلوت بخرم.
    زن: اون گردنبند زمرد سبزی که در جواهر فروشی سر
    کوچه دیدم.

    :
    :
    فراموش کردن مامان
    گروهی که تازه پیش آهنگ شده بودند ، به اردو رفتند.
    اما چون تجربه نداشتن ، نمی تونشتن غذای خودشون رو،
    خودشون درست کنن.
    مربی از اونها پرسید: چیز مهمی رو فراموش کردین؟
    یکیشون گفت: بله آقا، .....مامانمون رو.

    :
    :
    اطمینان کامل
    کلفت با ناراحتی به خانوم خونه میگه:
    من دیگه نمی تونم اینجا کار کنم ، چون احساس
    می کنم شما به اطمینان ندارین.
    خانوم خونه میگه:
    اگه اطمینان نداشتم که کلید همه اتاقها و انبار
    رو بهت نمی دادم.
    کلفت: درسته ، ولی تو این دسته کلید، کلید صندوق آهنی
    توی صندوق خونه نیست

    :
    :
    با شما نبودم
    شخصی دمرو خوابیده از جوی آب می خورد.
    کسی باو رسید و گفت:
    " اینطوری آب نخور. عقلت کم میشه ".
    اون شخص او را براندازی کرد و گفت:
    عقل دیگه چیه؟ ".
    مرد جواب داد : " هیچی بابا ، با شما نبودم، ببخشید".

    :
    آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست


    پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد

  8. #7
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس شیمی گرایش پتروشیمی
    نوشته ها
    885
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 632
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    Smile لطیفه5

    به یکی ميگن بابات مرده ميگه اخ جون از فردا تيريپ مشكي با عينك دودي هر وقط احساس كردي به اخر خط رسيدي پياده شو
    معلم: بگو ببینم کمبوجیه چه جور پادشاهی بود.
    شاگرد:شاه بدی نبود فقط از کمی بودجه شکایت می کرد


    يه روز غضمفر ميره حموم با خودش خودكار مي بره.
    ميگن:چرا با خودت خودكار ميبري؟
    ميگه:آخه جاهايي كه بشورم علامت ميزنم!


    یه روز یه گوریل از باغ وحش فرار می کنه . یه مرده زنگ می زنه می گه گوریل نزدیک خونه من بالای درخته. غضنفر رو با یه سگ برای گرفتن گوریل می فرستن. غضنفر در خونه یارو رو می زنه می گه آقا بیا اینجا این تفنگ بجیر من می رم بالای درخت با غوریل درگیر می شم غوریل میندازم پایین سگ حیوون وظیفه شناسیه میاد از تخمای غوریله می گیره می بره باغ وحش . یارو می گه پس تفنگ چیه ؟ غضنفر میگه : آماااااا . اومدیم غوریل منو انداخت پایین تو باید سریع سگه رو بزنی
    تو برره حكومت نظامي بوده، يارو سروانه به سربازش ميگه كه تو اينجا كشيك بده، از هفت شب به بعد هركسي رو خيابون ديدي در جا بزنش. حرفش كه تموم ميشه، تا مياد بره سوار ماشينش شه، ميبينه صداي گلوله اومد. برميگرده ميبينه سربازه زده يك بدبختي رو كشته! داد ميزنه: احمق! الان كه تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه ميگه: ايلده قربان اين يك آدرسي پرسيد كه عمراٌ تا ساعت نه شب هم پيداش نميكرد!
    آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست


    پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد

  9. #8
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس شیمی گرایش پتروشیمی
    نوشته ها
    885
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 632
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    Smile لطیفه6

    • لطیفه های کوتاه - بخورین، مهمانای عزیز، بخورین، نوش جان کنین! اگه وجدان مجدان هم نمی شناسین، صبح هم بیایین!
    • صحبت دو دوست
      لطیفه های خانوادگی اولی: روز تولد زنت چه هدیه اي بهش دادی؟

      دومی: گردنبند الماس.


      اولی: یک چیز می خریدی که به درد خودت هم می خورد. مثلاً موتور …


      دومی: شوخی می کنی، مگه موتور مصنوعی هم میشه پیدا کرد؟

    • هديه
      لطیفه های خانوادگی - عزیزم، سال نو نزدیکس، چه هدیه یی برایت بخرم؟
      - آخ، عزیزم، تشکر، نمی دونم چي انتخاب کنم…
      - خوب، پس یک سال وقت می دهم تا فکر خوب خوب کنی…

    • شباهت
      لطیفه های خانوادگی می دونی شباهت پسر مجرد با ماشین لباسشویی چیه ؟ هر دو تاشون تو کفن
    • کدوم
      لطیفه های کوتاه اين يکي به اون يکي دوتا انگشت نشون میده، میگه: این چند تاست؟
      اون يکي ميگه: کدوم یکی!؟
    • احتياط . ترس
      نکته های با مزه وحکمت آموز توی کلاس آموزشی ارتش، فرمانده می پرسه کی میدونه فرق ترس با احتیاط چیه؟
      سرباز میگه: وقتی یک فرمانده عقب نشینی کنه عملش احتیاط محسوب میشه. ولی اگر همین کار رو یک سرباز بکنه، عملش ترس حساب میشه!

    • مزاح جالب نبي و وصي
      نکته های با مزه وحکمت آموز «نشسته بودند دور هم خرما می خوردند. هسته خرماهایش را یواشکی می گذاشت جلوی علی(ع). بعد از مدتی گفت: «پرخور کسی است که هسته خرمای بیشتری جلویش باشد.» همه نگاه کردند. جلوی علی(ع) از همه بیشتر بود. علی(ع) گفت: «ولی من فکر می کنم پرخور کسی است که خرماهایش را با هسته خورده.» همه نگاه کردند. جلوی پیامبر(ص) هسته خرمایی نبود.»
    • زن
      لطیفه های سیاسی یارو تو انتخابات كاندید میشه، بعد كه رایها رو می شمرن، میبینه سه تا رای آورده. شب که میره خونه، خانومش در جا یكی می‌خوابونه تو گوشش، میگه: میدونستم پای یك زنه دیگه هم وسطه!
    • دعوا
      لطیفه های خانوادگی زن و شوهری داشتن با هم دعوا میکردند، شوهر میگه: من فقط به خاطر اینکه بابات پولدار بود باهات ازدواج کردم.
      زنه میگه: باز تو یه دلیلی داشتی، من بدبخت چی؟

    • هواپیما
      لطیفه های کودکانه معلم: کی می دونه چرا هواپیما، پروانه داره؟
      بهرام: آقا اجازه، برای اینکه خلبان عرق نکنه!
      معلم: از کجا فهمیدی؟
      بهرام: آقا اجازه، یه دفعه که ما داشتیم فیلم تماشا میکردیم، دیدیم که وقتی پروانه هواپیما از کار افتاد، خلبانه خیس عرق شد!!!

    • سیگار
      لطیفه های پزشکی اولی: دکتر بهم گفته موقع کار کردن سیگار نکشم.
      دومی: خوب شد، پس حالا دیگه سیگار نمی کشی.
      اولی: نه حالا دیگه کار نمیکنم

    • ماشين
      نکته های با مزه وحکمت آموز اولی: از ماشينت راضی هستي؟
      دومی: مكانيكم خيلی راضیه!!!

    • خواستگاری
      لطیفه های سیاسی پسره می ره خواستگاری، پدر دختر سوال می کنه شغلت چیه؟ پسره جواب می ده: بیكار، اما تو خوشه سوم ام دهک اول!
    • مدير عامل
      لطیفه های مدیریتی معلم انشاء به بچه ها میگه موضوع انشاء این دفعه اینه که: اگر مدیرعامل بودید چه میکردید؟
      بعد میبینه همه تند و تند و با هیجان شروع کردند به نوشتن بجز یک نفر که نشسته و داره از پنجره بیرون رو تماشا می کنه!
      معلم ازش میپرسه: چرا تو هیچی نمینویسی؟

      بچه میگه: منتظرم تا منشی ام بیاد!
    • عصبی
      لطیفه های خانوادگی همسر یک تاجر به شوهرش میگه: هر وقت تو میری سفر من عصبی میشم.
      شوهرش میگه: غصه نخور عزیزم، من خیلی زودتر از آنی که تو فکر میکنی برمیگردم.
      زنه میگه: خوب همین عصبی ام میکنه دیگه

    • خونه
      لطیفه های خانوادگی یکي دوستش رو تو خيابون با صورت کبود، پاي لنگ و گلوي زخم و زيلي میبینه! با نگراني بهش میگه: چي شده پسر؟ چه اتفاقی برات افتاده؟ بيا ببرمت خونه اتون.
      دوستش میگه: لازم نکرده، تازه دارم از اونجا ميام!
    • چراغ قرمز
      لطیفه های کوتاه يه افسر به يكي از سربازاش مي گه امشب از اول اين كوچه تا اون چراغ قرمز كشيك بده و فردا صبج هم بيا پاسگاه.
      خلاصه فردا و پس فردا از سربازه خبري نيست روز سوم سربازه پريشون مياد پاسگاه.
      افسر ازش مي پرسه: چرا اينقدر دير اومدي؟
      سرباز مي گه: آخه اون کاميون از تهران مي رفت قم. چراغ قرمزي كه گفتيد، چراغ ترمز اون كاميون بود.
    • چراغ قرمز
      لطیفه های کوتاه يکي دو تا چراغ قرمز رو رد میکنه. پلیس نگهش میداره، ازش می پرسه چرا پشت چراغ قرمزا واینمیستادی؟
      میگه من از یه نفر آدرس پرسیدم گفت چراغ اولو رد میکنی! چراغ دومو رد میکنی! رسیدی چراغ سوم میپیچی دست راست!
    آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست


    پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد

  10. #9
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس شیمی گرایش پتروشیمی
    نوشته ها
    885
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 632
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    Smile لطیفه7

    چندنفرمیخواستندبه پیک نیک بروند.یکیشون گفت:ماشینش بامن .یکی دیگه گفت:ماهی کبابش با من.اون یکی هم گفت:من هم برایتان قطاب میاورم. نفر آخرم گفت:حالا که هر کدامتان چیزی می اورید من هم داداشم را می اورم.
    به یه مرد میگن اگه فضولی نکنی نصف بهشتو بهت می دیم. بلافاصله میگه : و نصفه دیگه را می خاهین چیکار بکونید؟
    یه مرد چایی مییارد برای مهموناش ولی قند نمی یارد می گه به قند بالای یخچال نگاه کنید و چای بوخورید یه بچه ای میرد تو بهر قنده مرد میزنه پشت کله پسره ها می گه من گفتم چای با قند بوخور نه چای شیرین
    یه مرد در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟؟؟
    یه مرد به دوستش میگه : حسن خودکار داری . میگه نه جوهرش تموم شده . به اون یکی دوستش میگه : مجتبی مداد داری میگه نه مدادم نوکش شکسته . اصفهانیه میگه ای
    بدبختاحالا باید از خودکار خودم استفاده کنم
    ک روز یک مرد به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار
    آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست


    پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد

  11. #10
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    لیسانس شیمی گرایش پتروشیمی
    نوشته ها
    885
    ارسال تشکر
    305
    دریافت تشکر: 632
    قدرت امتیاز دهی
    37
    Array

    Smile لطیفه8

    یه مرد سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه قربان چقدر شد ؟ راننده تاکسی میگه 25تومن . اصفهونی میگه بفرمایید این 20 تومن - به اندازه 5 تومن دنده عقب برید
    یکبار یه مرد خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده
    یه مرده تو رستوران غذاش و می زاره روی میز و می ره دستشویی برای اینکه کسی به غذاش دست نزنه یه یادداشت می زاره کنارش که کسی به غذای من دست نزنه زیرش هم امضا می کنه قهرمان بوکس. بعد میاد می بینه غذاش نیست و جاش یه یادداشته که نوشته: من غذات و بردم. قهرمان دو !
    از يه لره ميپرسن تو شما آدم مشهور هم هست ميگه آره .... سوفيا لُره ! ، اليزابت تاي لُر ، لُر و هاردي .... يه ماده شيميائي هم هست که اختراع خودمونه بهش ميگن کلُر


    آقا ماشا ا... ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه


    يه دفعه يه آبادانيه تو بيابون گم ميشه ، و داشته از تشنگي ميمرده .... خلاصه هي ميگفته آب آب آآآآآ آب .... يه دفعه ميرسه به يه چشمه دستاشو ميزنه تو آب ميکشه به موهاش ميگه آخيــــــــــش ، وُلک راحت شدم تيپ موهام خراب شده بود داشتم ميمردما


    يه دفعه يه مرد چاق داشته با پيچ گوشتي به ناف شکمش ور ميرفته يکهو پيچ شکمش باز ميشه باسنش مي افته


    يه دفعه يه آفتاب پرست ميره رو جعبه مداد رنگي '' هنگ '' ميکنه


    دکتر نظام وظيفه پسر لاغري را معاينه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دليل ضعف جسماني
    پسره با خوشحالي گفت : آخ جون فوري ميرم زن ميگيرم
    دکتره نوشت : و همچنين ضعف عقلاني


    يه روز چند تا رفيق ميخواستن برن گردش ، تهرانيه ميگه ماشينش با من ، رشتي ميگه نهارش هم با من ، شيرازيه هم ميگه تخمه و چاي هم با من ، اصفهانيه ميگه پس حالا که همتون يه چيز ميارين منم داداشم را ميارم


    مادر : پسرم ، من دارم مي رم خريد يه وقت به كبريت دست نزني ها
    پسر : نه مامان جون من خودم فندك دارم


    از خشايار پرسيدند : گاو بهتره يا گوسفند
    خشاياره ميگه : گاو بهتره
    مي پرسند چرا
    ميگه : گاو وقتي ميخواد بره آنطرف جاده اول سمت راست نگاه ميکنه بعد سمت چپ رو ، بعد ميره ، ولي گوسفند عين گاو سرشو ميندازه پايين رد ميشه


    خشايار قله اورست رو فتح ميکنه ، خبرنگارها جمع ميشن و ازش مي پرسند : آقا رمز موفقيت شما چي بود
    خشاياره ميگه : والله آقا من اين چيزها حاليم نيست ، اگه بازم بهم بار بخوره ميارم اين بالا


    آزادی جزتو چیزی مقدس نیست به تو رسیدن هم کار هرکس نیست


    پست های تکراری و بحث بر انگیز (جنجالی )بدون اطلاع به کاربر بعد از 24 ساعت پاک خواهند شد

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. معرفی: ماه های تولد افراد مشهور
    توسط diamonds55 در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: 7th July 2013, 07:49 PM
  2. ::گذری بر موسیقی و سازهای ایرانی ::
    توسط moji5 در انجمن کارگاه آموزشی موسیقی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th November 2009, 07:19 AM
  3. موفق‌ترین نقاش ایرانی در فرانسه
    توسط moji5 در انجمن نقاشی - طراحی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd October 2009, 12:47 AM
  4. سوء استفاده اماراتی ها از توریست های زن ایرانی
    توسط kamanabroo در انجمن اخبار اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd February 2009, 03:06 PM
  5. اصلی ترین سند مالکیت ایران بر خلیج فارس در آستانه ی نابودی
    توسط امید عباسی در انجمن خلیج همیشه پارسی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 16th January 2009, 10:18 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •