دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: ترجمه صحیح برخی جملات عامیانه در فیلم ها

  1. #1
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    computer
    نوشته ها
    8,619
    ارسال تشکر
    6,947
    دریافت تشکر: 11,496
    قدرت امتیاز دهی
    154
    Array

    پیش فرض ترجمه صحیح برخی جملات عامیانه در فیلم ها

    1- he woke up on the wrong side of the bed today
    1- او امروز سر حال نیست.
    2- I don’t want to be a burdon to you.
    2- نمي خواهم باعث زحمت شما بشوم (سربار شما بشوم).
    3- She has shouldered a heavy load because of her expensive family problems.
    3- او بخاطر مشکلات سنگین خانوادگی زحمات زیادی را متحمل شده است. (بار زیادی را بر دوش کشیده است).
    4- I don’t have anything to do in return.
    4- من نمی توانم محبت شما را جبران کنم (در ازاء محبتتان کاری برایتان انجام دهم).
    5- Why do you make such a big deal out of this?
    5- چرا مسئله را اینقدر بزرگش می کنی؟
    6- We are dealing with a random killer.
    6- ما با قاتلی طرفیم که بدون نقشه ای مشخص دست به جنایت می زند.
    7- O. K You have got a deal.
    7- باشه موافقم , قبول دارم.
    8- I have got the deal of life-time for you.
    8- بهترین معامله (فرصت ) زندگیتو می خواهم بهت پیشنهاد کنم.
    9- I am flattered
    9- این لطف شماست (شرمنده می فرمائید).
    توضيح:
    وقتی فردی از شما تعریف می کند و نکات مثبتی را به شما نسبت می دهد می توانید از این جمله استفاده کناید و از او تشکر کنید حال به دو مثال دیگر که جنبه منفی دارند توجه کنید:
    He is not easily flattered.
    او کسی نیست که به با تعریف و تمجید (چاپلوسی) باهاش کنار اومد
    Don’t flatter me.
    تعريف الكی (چاپلوسی) از من نکن.
    10- they take it for granted.
    آنها خیلی متوقع شدند (از کار انجام شده قدر دانی نمی کنند).
    لغات:
    take somebody/something for granted: to expect that someone or something will always be there when you need them and never think how important or useful they are : متوقع شدن عدم توجه و یا قدردانی از کسی یا چیزی 11- That was unlike you.
    11- آن ( مسئله مورد نظر) از شما بعيد بود (آن عملتان دور از انتظار بود)
    12- I know what you are going through.
    ۱۲- شما را درك مي كنم ( اصطلاحا: مي دانم چه مي كشيد.
    13- He was found guilty of the charge.
    13- او گناهكار شناخته شد.
    توضيح:
    كلمة “charge ” به معني جرم به كار رفته بدين مفهوم كه او نسبت به جرمي كه متهم شده بود گناهكار شناخته شد.
    14- We’ve talked a lot about it. Lest’s just drop it.
    14- خيلي در اين رابطه حرف زديم بيا ديگه بس كنيم.
    15- I was set up. 15- به من كلك زدند. لغات: set somebody up: informal to trick someone in order to achieve what you want, especially to make it appear that they have done something wrong or illegal كلك زدن گول زدن 16- He isn’t guilty; He was framed. 16- اون گناهكار نيست براش پاپوش دوخته شده است. 17- A: He made a complaint. B: Who gives a shit? 17- A: او شكايت كرده B: كي اهميت ميده؟ توضيح : بجاي جمله غير رسمي و غير ادبي عبارت B ميتوان از عبارت مؤدبانه تر “Who cares” استفاده كرد. 18- I am sure deep down your father loves you so much. 18- من يكجورائي مطمئنم كه پدرت تو را خيلي دوست دارد. لغات: deep down: if you know or feel something deep down, you secretly know or feel it even though you do not admit it يك جورائي از قضيه با خبر بودن 19- You don’t have guts to hear the truyh. 19- شهامت شنيدن حقيقت را نداري ( جيگرش را نداري) 20- Cut the crap. 20- دست از اين حرفهاي الكي بر دار.(اين شر و ور ها را تموم كن). 21- You scared the shit out of me. 21- از ترس مردم.
    22- It must cost a fortune.
    22- خيلي بايد گران قيمت باشد. (خيلي بايد ارزش داشته باشد).
    23- It’s no use trying to talk to him, his mind is made up.
    23- صحبت كردن با او ديگه فايده اي نداره اون تصميمش را گرفته.
    24- No, I didn’t like it one bit.
    24- اصلا خوشم نيامد (يك ذره هم دوست نداشتم).
    25- I am working on it, I’ll get it done.
    25- دارم روش كار مي كنم. دارم تمومش مي كنم.
    26- This is way over my head.
    26- اين ديگه از عقل من خارج است (عقلم ديگه قد نميده).
    27- Are you nuts.
    27- خل شدي.
    28- I should remind you that you are under oath.
    28- بايد به شما يادآوري كنم كه شما قسم خورده ايد.
    29- You better hush.
    تو بهتره ساكت باشي.
    توضيح:
    معمولا از طرف والدين به بچه ها با حالت اخطار گفته مي شود.
    30- There was an argument and one of them blew the other away.
    30- يك جر و بحثي بود و يكي از اونها او يكي را كشت (با اسلحه گرم).

    31- You want to put me down in front of my friend.
    31- می خواهی من را در جلوس دوستانم خراب کنی (کنف کنی).
    32- We are working on the basis of "First come, First served".
    ۳۲- ما در اینجا بر اساس نوبت کار میکنیم( هر کس زودتر بیاید زودتر به کارش رسیدگی می شود).
    33- You are overreacting.
    ۳۳- شما بی جهت دارید عکس العمل شدید نشان می دهید. ( بی جهت خود را ناراحت می کنید).
    34- You picked on the wrong guy.
    ۳۴- دست روی بد کسی گذاشتی. (دست روی آدم بدی گذاشتی).
    35- I am fixing to go.
    ۳۵- دارم آماده میشم که برم.
    36- Don't bite my head off.
    ۳۶- کلمو نکن (نکش ما رو منظوری نداشتم).
    توضیح:
    این عبارت معمولا به حالت مزاح بین دوستان مطرح می شود که با این لحن او را دعوت به آرامش می کنید.

    37- Put 2 and 2 together, and you can figure it out.
    37- حساب دو دو تا چهار تا است دیگه خودت می تونی ازش سر در بیاری.
    38- Hear me out first.
    38- اول گوش کن ببین چی میگم.
    39- Let's be paragmatic; 5 million means nothing on a grand scheme.
    ۳۹- بیا واقع بین باشیم پنج میلیون در رابطه با چنین مسئله بزرگی ارزشی نداره.
    40- There is no need to get personal.
    ۴۰- وجهی نداره به خودت بگیری. (ناراحت بشی).
    41- Don't worry we'll work it out somehow.
    ۴۱- نگران نباش. یک جوری حلش می کنیم.
    42- His name is Jack. He's a pain in the neck.
    ۴۲- اسمش جکه (واقعا) مایه درد سره
    43- Sorry, I didn't quite catch that.
    ۴۳- ببخشید دقیقا متوجه نشدم چی گفتید.
    44- I'm sorry but, I have some work to catch up on.
    ۴۴- ببخشید باید برم به کارم برسم( کار عقب افتاده دارم باید برم انجام بدم).
    لغات:
    catch up on some thing: to do what needs to be done because you have not been able to do it until now به کارهای عقب افتاده رسیدن
    45- A: May I make a suggestion?
    B: by all means.
    ۴۵- A: میتونم یک پیشنهادی کنم؟
    B: خواهش می کنم (حتما بفرمائید).
    46- I'll tell you as soon as I catch my breath.
    ۴۶- اجازه بده نفسی تازه کنم الان بهت میگم.( به محظ اینکه نفسم سر جایش بیاد بهت میگم).
    47- (He, she, it) caught my eye.
    اون چشمم را گرفت. (ازش خوشم اومد).
    48- I know what you are up to.
    ۴۸- میدونم چه کار میخواهی بکنی.
    49- If you need me, I'll be chained to my desk.
    ۴۹- اگر کاری با من داشتی من همین جا پشت میزم هستم. (چسبیدم به میزم).
    50- Excuse the mess.
    ۵۰- ببخشید که اینجا بهم ریخته است.


    نوشته امروز را اختصاص مي دهم به ترجمه يكسير عباراتي كه در روزنامه ها مجلات و غيره وجود دارد و خواننده را هنگام ترجمه با مشكل مواجه مي كند. اين عبارات هرچند دربردارنده كلمات سخت و جديد نيستند ، ولي از تركيبي برخوردارند كه چه بسا به سختي مي توان به محتواي آنها پي برد.





    1- Teachers have voted in favour ofindustrial action.

    1- معلمين به حمايت از اعتصاب راي دادند.

    لغات:

    Industrial action : a strike or other protest at work

    اعتصاب در محل كار



    2- Younger workers tend to be at an advantage when applying for jobs.

    2- كارگران جوان هنگام درخواست شغل مواظبند كه كه نفعي عائدشان شود.

    لغات:

    to be at an advantage: have an advantage

    فائده اي داشتن، به صرفه بودن
    3- 'He always does this,' said Isabelle, by way of apology.
    3- ايزابل گفت: او هميشه براي اينكه بفهماند متاسف است ، اينگونه رفتار ميكند.
    لغات:
    by way of apology: in order to show you are sorry
    براي نشان دادن تاسف براي معذرت خواهي.
    4- My trousers were caked with blood.
    5- شلوارم کاملا از خون رنگین شده بود.
    لغات:
    Be caked with blood: covered in dry blood.
    مملو از خون خشک شده شدن
    5- They work hard at school without giving the appearance of being particularly hard-working.
    5- آنها به سختی کار میکنند بدون اینکه واقعا به نظر بیاید که سخت کوشند.

    لغات:
    give the appearance of something/give every appearance of something :seem to be something
    شبیه کسی بودن - در ظاهر مانند کسی یا چیزی شدن
    6- He was, to all appearances, a respectable, successful businessman.
    5- او از هر جهت فردی محترم و تاجری موفق به نظر می رسید.
    لغات:
    to all appearances :based on the way someone or something seems to most people
    به لحاظ ظاهر از هر جهت
    7- The Council is currently reviewing the way it deals with planning applications.
    7- مجلس در حال حاضر مشغول بازنگری در نحوه برخورد با تقاضانامه های ساخت و ساز است.
    لغات:
    planning application :a request for permission to build something
    تقاضانامه ساخت و ساز
    8- The President would appoint the Council of Ministers, subject to the approval of the National Assembly.
    8- رئیس جمهور بر اساس موافقت سازمان ملل وزراء مجلس را منصوب می کند.
    لغات:
    subject to somebody's approval :if it is accepted by someone
    بر اساس موافقت کسی
    9- A number of employers have already given their seal of approval to the scheme.
    لغات:
    9- از لحاظ قانونی طرح تعدادی از کارفرمایان مورد تصویب قرار گرفته است.
    seal of approval: if you give something your seal of approval, you say that you approve of it, especially officially
    از لحاظ قانونی تائید کردن بر چیزی مهر تائید زدن
    10- Dr Coleman has delivered hundreds of babies.
    10- دکتر کلمن صدها بچه را به دنیا آورده است.
    لغات:
    deliver a baby: help a woman to give birth to a baby
    کمک کردن به زن باردار برای دنیا آوردن فرزند.
    11- premature babies need special medical care.
    11- نوزادان به مواظبت پزشکی مخصوص احتیاج دارند.

    لغات:
    premature baby: a baby that is born too early.
    بچه تازه به دنیا آمده - نوزاد
    12- a powerful blow that knocked his opponent off balance.
    12- مشتی محکم که بعد از کوفتن تعادل حریف را به هم زد.

    لغات:
    be off balance: unable to stay steady.
    نداشتن تعادل
    13- I've got a good sense of balance and learnt to ski quite quickly.
    13- من از تعادل خوبی برخوردارم و اسکی را خیلی زود یاد
    گرفتم.
    لغات:
    sense of balance: a state in which all your weight is so evenly spread so that you do not fall
    تعادل خوب
    14- The entertainment includes a disco and live band.
    14- پذیرائی شامل دیسکو و موسیقی زنده است.
    لغات:
    live band: a band playing live music, not recorded music.
    ارکستری که فقط موسیقی زنده پخش می کند.
    15- We've tried to mend the fence several times, but we're fighting a losing battle.
    15- چند بار سعی کردیم که حصار را تعمیر کنیم ولی سرکار بودیم. با چیز دست نیافتنی ای درگیر بودیم.
    لغات:
    a losing battle: something you cannot achieve.
    چیز دست نیافتنی
    16- Keeping the house tidy is an uphill battle .
    15- تمیز نگه داشتن خانه خیلی سخت است.
    لغات:
    an uphill battle: something that is very difficult to do.
    کار سخت و دشوار
    17: Come and stay. The spare bed's available for you.
    17- نزد ما بیا و بمان یک تخت خالی برای شما داریم.
    لغات:
    spare bed: a bed for visitors to your home.
    تخت خالی برای میهمانان
    18- It is a widely held belief that violent crime is increasing.
    این یک عقیده فراگیر است که جرم همچنان در حال افزایش است. 18-
    لغات:
    a widespread/common/widely held belief: something that many people think.
    عقیده فراگیر
    19- a strongly held belief that stealing is wrong
    19- اعتقادی راسخ به اینکه دزدی عملی اشتباه است.
    لغات:
    a deeply held/strongly held belief: something you believe very much.
    اعتقاد راسخ چیزی که کاملا به آن اعتقاد داریم.
    20- We're just beginning to reap the benefits of all our hard work.
    20- تازه شروع کردیم که از مزایای کار سختمان بهره مند شویم.
    لغات:
    reap the benefits of something: enjoy the advantages of something.
    از مزایای چیزی بهره مند شدن.
    22- I always get the blame for his mistakes!
    22- من همیشه بخواطر اشتباهات او ملامت میشوم.
    لغات:
    get the blame: be blamed.
    مواخذه شدن
    23- In my opinion, the blame lies with the police.
    23- به نظر من تقصیر با پلیس است.
    لغات:
    the blame lies with somebody: used to say that someone did something.
    تقصیر با کسی بودن
    24- His mother's death was a shattering blow.
    24- یک لطمه سخت موجب مرگ مادرش شد.
    لغات:
    shattering/devastating/bitter blow: something that makes you extremely disappointed and upset بدبیاری - لطمه - فاجعه - مصیبت .
    25- the bitter border dispute between the countries.
    25- یک مناقشه مرزی تلخ بین کشورها.
    لغات:
    border dispute: a disagreement about where the border should be.
    اختلاف مرزی - مناقشه مرزی
    26- The project was completed within budget.
    26- پروژه درست به اندازه بودجه تعیین شده خرج گرفت.
    لغات:
    on/within budget :not costing more money than planned
    به اندازه بودجه تعیین شده.
    27- Feature movies always run over budget.
    27- فیلمهای بلند همواره بیش از مقدار در نظر گرفته شده خرج بر می دارند.
    لغات:
    over budget :costing more money than planned
    خرج برداشتن بیش از مقدار متصور
    28- We have to keep within a tight budget.
    28- ما باید با یک بودجه محدود سر کنیم.
    لغات:
    a tight budget :when there is not much money available
    بودجه کاملا اندازه و حساب شده
    29- a woman of slight build.
    29- یک زن لاغر اندام
    لغات:
    slight build :a body shape that looks thin
    لاغر اندام
    30- It is by no means certain that the deal will be accepted.
    30- ظاهرا معامله مورد قبول قرار خواهد گرفت.
    لغات:
    by no means certain/far from certain :not definite
    احتمالا - ظاهرا
    31- There's always the chance that something will go wrong.
    31- همیشه این احتمال وجود دارد که چیزی اشتباه از آب در آید.
    لغات:
    there's a chance that :it is possible that
    امکان داشتن - محتمل بودن
    32- Chances are they'll be out when we call.
    32- احتمالا وقتی ما تماس بگریم آنها بیرون باشند.
    لغات:
    chances are :it is likely
    احتمال دارد.
    33- Police dropped the chargesagainst him because of insufficient evidence.
    33-پلیس بدلیل مدارکی که کافی نبود از اتهام علیه او صرفنظر کرد.
    لغات:
    drop the charges :decide to stop making charges
    از اتهام صرفنظر کردن - دیگر فرد را متهم به انجام کاری نکردن.
    34- Green was cleared of all charges against him.
    34- گرین از هر اتهامی که علیه او بود تبرئه شد.
    لغات:
    be cleared/acquitted of a charge :when someone is officially not guilty at the end of a trial
    lبی گناه شناخته شدن
    35- I want you to get those plates as clean as a whistle.
    35- میخواهم که آن بشقابها را کاملا تمیز کنی.
    لغات:
    as clean as a whistle :very clean
    کاملا تمیز
    36- The bank agreed to extend the loan if certain conditions were met.
    36- بانک موافقت کرد که یکسری شرائط مورد توافق قرار گید مقدار وام را زیاد کند.
    لغات:
    meet/satisfy/fulfil a condition :do what has been agreed.
    طبق قرارداد عمل کردن
    37- Informed consent was obtained from all participants before the study began.
    37- قبل از شروع پژوهش رضایت شرکت کنندگان از نحوه کار گرفته شد. همه راضی بودند
    لغات:
    informed consent :consent based on full information about what will happen
    رضایت آگاهانه آگاهی از نحوه کار و رضایت
    38- It is clear that the election will be a close contest.
    38- کاملا واضح است که انتخابات رقابی تنگاتنگ خواهد بود.
    لغات:
    close contest :when someone wins by only a very small amount
    رقابت تنگاتنگ
    39- the 1975 Liberal leadership contest.
    39- رقابت رهبران آزادیخواه در سال 1975
    لغات:
    leadership contest :when two politicians compete to become the leader of their party
    رقابت رهبران سیاسی
    40- The funds will just cover the museum's running costs.
    40- بودجه مزبور فقط برای خرج اداره موزه کافی خواهد بود.
    لغات:
    running/operating costs :what it costs to organize an event or run a business.
    هزینه اداره و سرپرستی کاری


    با تشکر از گرداورنده
    http://demned2.blogfa.com/


  2. 4 کاربر از پست مفید moji5 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانلود فیلم( dvd ) خانه سیاه است ساخته فروغ فرخ زاد
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن فیلم مستند
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 8th August 2014, 12:41 AM
  2. همه چیزهایی که می‌خواستید در مورد اسکارلت جوهانسون بدانید (+عکس)
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن معرفی هنرمندان هنر هفتم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th February 2010, 10:22 PM
  3. آشنایی با انواع فرمت ها و کیفیت فیلم ها در اینترنت
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن دانلود فیلم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd February 2010, 07:43 PM
  4. مقاله: سیر تا پیاز جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر
    توسط *مینا* در انجمن آرشیو بخش هنر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th January 2010, 07:36 PM
  5. مقاله: چهره به چهره
    توسط *مینا* در انجمن نقد و بررسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th January 2010, 05:06 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •