ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
یکی را که در بند دیدی نخند / مبادا که فردا بیفتی به بند
خدا همه ی بنده هأش رو دوست دأره حتی بیشتر از پدر و مادرشون حتی کسایی که مأ دوستشون ندأریم پس سعی کنیم همه رو دوست دأشته بأشیم
دردیست غیر مــــــردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم
و گر پرسی چه میخواهی؟ تو را خواهم تو را خواهم
دلم تنگه پرتقالِ من!
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا درآغوشش بگبرم تنگ تنگ
گر مرد رهي ميان خون بايد رفت - از پاي فتاده، سرنگون بايد رفت
تو پاي به راه در نه و هيچ مگوي - خود راه بگويدت که چون بايد رفت
[SIGPIC][/SIGPIC]
تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
من نگفتم که مرا از قفس آزاد کنید/قفسم برده به باغی ودلم شاد کنید
دی می شد و گفتم صنما عهد بجای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
تا به گل هر لحظه بلبل را فغانی دیگراست
هر طرف از شهرت گل داستانی دیگر است
دلم تنگه پرتقالِ من!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)