دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 7 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 88

موضوع: کلاس هنر

  1. #61
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    یارب

    اینم از نقاشی مهمون عزیز یک روزه مون پریسا
    آفرین

    ویرایش توسط تاری : 25th April 2010 در ساعت 10:13 PM
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  2. کاربرانی که از پست مفید تاری سپاس کرده اند.


  3. #62
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    یارب
    عشق را در نقاشی کودکی دیدم که خورشید را سیاه کشیده بود تا صورت پدر کارگرش در آفتاب نسوزد (دکتر شریعتی)

    نقاشی موضوع ارائه شده تمام شد. ولی کودکان در تحولات درونی خود نیازمند یاری بزرگترها هستند حتی خود ما هم نیازمند یاری بزرگتر از خودمان هستیم پس به بشریت کمک کنیم.
    نقاشی را جدی بگیریم و اما ....
    مفهوم کلاس هنر، صرف نقاشی نبود. در کلاس از بچه ها خواستیم داستان تعریف کنند تا بتوانند خجالتی بودنشان را کنار بگذارند.
    فقط تشویق و تشویق و تشویق این است رمز حرکت مثبتِ اندیشه ی کودکان.

    برای تنوع از بچه ها رای گیری می شد تا چه کاری انجام بدهیم.
    با کاردستی؛ هم، مانع تکراری بودن کار کلاسی می شد و هم ذهن بچه ها را تا حدودی درگیر می کرد که در کنار نقاشی خیلی برایشان لذت بخش باشد.
    از بچه ها خواسته شد تا کاغذ رنگی که با خود دارند با دستان خود خُرد کنند و طرحهایی که توسط مربی کشیده شده بود را با چسب پر کنند. در این کار بچه هایی که ریز بین و منضبط هستند به خوبی قابل مشاهده است و بچه های بی نظم .....


    بچه ها یاد می گیرند در ریخت و پاش مراقب باشند تا خرده کاغذهای پراکنده شده را بعد از کار جمع کنند و وظیفه شناسی را یاد می گیرند.....
    (کسی نشنود که در این کار؛ مربی خیلی بیشتر از بچه ها، از کلاس استفاده می کند.)

    یا علی
    ویرایش توسط تاری : 25th April 2010 در ساعت 10:26 PM
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  4. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  5. #63
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    یارب

    و اما کودکانی که گوشه گیر و ساکت بودند در اتاق مربی چه فعالیتی داشتند.
    تابلوی زیر حاصل همکاری عده ای ازبچه ها بود.


    دستتون درد نکنه عزیزان.
    به عنوان تشویق تابلو را به دیوار مهد قران زدیم تا ماندگار شود.
    ...
    البته مربی؛ مفهوم داستانی این تابلو را برای بچه ها گفته بود. خیلی جالبه وقتی قصه ای گفته می شه همه ساکت. بعد از تعریف داستان، از بچه ها نتیجه گیری داستان خواسته می شود که نظرات متفاوت در حاصل یک نتیجه کمک می کند.

    یا علی
    ویرایش توسط تاری : 25th April 2010 در ساعت 10:28 PM
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  6. 3 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  7. #64
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها



    یارب

    و اما ... قصه، در مورد کارهای دسته جمعی بچه ها همگی را جمع کرده و اصلاح کردم و تابلویی که در ذهن داشتم با بیان قصه اش به مرور با بچه ها ساختیم.
    .... به یاد داشته باشیم تابلوهایی را که کار می کنیم هدفمند و دارای مفهوم باشه. امروزه توی اتاق هر کودکی می ری می بینی جای خالی که روی دیوار نمونده که هیچ، بلکه از عکسها و پوسترهای کارتونهای خشن و تاریک پر شده است. چرا؟
    شخصیتهای زورو و فضایی و تفنگ و شمشیر جومونگی و آتش و انفجار و خون .....
    رنگها همگی تیره و تاریک و پر از آتش و حرارت هیجان آور .....
    در حالیکه باید هیجان را از روح بچه ها کم کم خالی کرد نه اینکه تشدید کرد. و بالعکس

    و حالا قصه ی این تابلو
    بچه ها همگی ساکت.
    ....

    خُب؛ بچه ها! توی جنگلی قرار شد بین خرگوش و لاک پشت، مسابقه ای برگزار بشه. روز مسابقه رسید. خرگوش اول مسابقه برگشته به لاک پشت می گه: "می دونی که من برنده می شم چرا خودتو اذیت می کنی؟"

    ( بچه ها به نظرتون خرگوش کار خوبی کرده؟
    .... : نه!
    اولا" مسابقه شروع نشده . دوما" خرگوش کار بدی می کنه که مسخره می کنه.
    در ضمن بچه ها فکر می کنین کی برنده می شه؟
    .... هر کی یه نظری می ده....)

    خرگوشه با خودش فکر می کنه، چرا خودمو اذیت کنم من که سرعتم زیاده و لاک پشت تا یه قدم ور می داره من رسیدم. پس بگیرم بخوابم. خودمو خسته نکنم.

    لاک پشت کم کم و آهسته با امید، به راهِ خودش ادامه می ده.

    ( خیلی جالب بود که همه ی بچه ها ساکت و گوش به حرف مربی!!!!!!)

    لاک پشت می ره و می ره اصلا به حرف خرگوشه فکر نمی کنه.
    حالا بچه ها! این ور خرگوشه توی خواب می بینه که برنده شده و همه براش هورا می کشن. تو این خواب شیرینش با صدای هورای حیوونات جنگل از خواب بیدار می شه.

    (بچه ها به نظرتون ی می بینه؟!
    می بینه لاک پشته به سر کوه رسیده و همه براش هورا می کشن و خرگوش خوابش برده و توی خواب جایزه می بره. خنده داره مگه نه!)

    لاک پشت برنده شد با تمام سعی و تلاشش. اصلا ناامید نشد.
    ولی خرگوش که به زرنگی خودش می بالید آبروش رفت. دیگه روش نمی شد بره توی جنگل.

    و اما بچه ها! نتیجه اش را شما بگین؟!
    ....
    در بیان و تذکر اشتباهات بچه ها، می توان از قصص استفاده کرد که هم برای بچه ها جذاب می باشد و هم بچه مفهوم قصه را درونا" دریافت می کند.



    یا علی
    ویرایش توسط تاری : 25th April 2010 در ساعت 10:30 PM
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  8. کاربرانی که از پست مفید تاری سپاس کرده اند.


  9. #65
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    یارب

    هنوز هنر در گوشه ای از برنامه ی درسی بچه ها خودنمایی می کند و کمک نمره ی معدل بچه ها در کارنامه ی شان.
    چند روز پیش معلم زبانی از بنده خواستند که راهنمایی شون کنم برای درس هنر! توی یکی از روستاها که تدریس کنند.
    گفتند باید مدت زمان درسیم تکمیل بشه. بنده هم با علاقه ی تمام براش توضیح می دادم که برگشته می گه: "زیاد سخت نگیر بچه های روستان، همینجوری کلاس تموم بشه."
    من باید از یک فرهنگی این حرفو بشنوم. متاسفانه.
    در جوابشون فقط تونستم بگم لطفا درس هنر و جدی بگیرین از همین روستاهامون بچه های مستعد و دانشمندان اینده رشد کردند.
    .....
    چرا باید روز به روز آموزش بی ارزش جلوه گر بشه. کودکان امروزی، بیسوادان آینده اند. کتابها که به قصه تبدیل شده و سرگرمی؛ که نکنه بچه اذیت بشه. والله ما هم درس خوندیم کتابهای 300 صفحه ای دروس دبیرستان به 70 و 80 صفحه ای خلاصه شده. در حیرت مانده ام آینده به دست چه کسانی خواهد افتاد. و خود آینده چگونه ساخته خواهد شد.
    ....
    ارزش معلم خیلی کم رنگ شده، البته به نظر این حقیر مدارس هم که غیر انتفاعی می شه با مربیان حق التدریس که نه شیوه تدریس بلده و نه از آموزش چیزی می داند.
    حالا مدام تلاش کن این وسط به درس هنر اعتبار بدهند. مریم! کجای کاری. اومدی به معلم زبان درس هنر رو آموزش می دی که با "حرف هنره دیگه؟! بچه ها روستایین!؟" فقط این تویی که ضایع می شی. اتفاقی زیادی نمی افته. مگه نه.؟! مریم!!!!!!!!!!!!!!

    یا علی
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  10. 2 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  11. #66
    همکار تالار هنر های تجسمی
    رشته تحصیلی
    میراث فرهنگی: صنایع دستی (سرامیک) / مرمت و حفظ آثار
    نوشته ها
    1,163
    ارسال تشکر
    2,414
    دریافت تشکر: 3,522
    قدرت امتیاز دهی
    409
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    یا رب

    در کلاس هنر، اعتماد به نفس بچه باید تقویت بشه. توی کلاس متوجه شدم یکی از بچه ها مشکل ذهنی داره. با مدیر صحبت کردم مخفی کرد. قصد کمک داشتم ولی مدیر همکاری نکرد. در حالیکه غیرقانونیه. به مرور ناظم گفت که اونو ولش کن! اون همینجوری مامانش تکالیفشو انجام می ده!!!!
    از مدیر خواستم والدینش با بنده تماس بگیرند تا به طور جدا دوبار با وی کار کنم. خبری نشد. به خود بچه یادداشت دادم تا مادرشون با بنده تماس بگیرند باز هم خبری نشد.
    واقعا راه حل دیگه ای هست؟
    بچه خودش از مسخره ی بچه ها اذیت می شه. مدام بهش می خندند. به طوریکه مفهوم دایره هم براش نامفهوم بود در سن13 سالگی.
    مدام که مورد مخاطب قرار دادم می بینم از گوشه گیری در می یاد. پس می تونه حرکتی بهش داد نه با خنده و ولش کن و سرکوب، وی را از حرکت هم باز داشت.

    راه حل؟
    یا رب با تو سخن می گویم:
    گر به تو افتدم نظر؛ چهره به چهره، رو به رو
    شرح دهم غم فراق؛ نکته به نکته، مو به مو

    ****

    (پروردگارا! مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب برپا شود، ببخشا) 41سوره ی ابراهیم

  12. 6 کاربر از پست مفید تاری سپاس کرده اند .


  13. #67
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    M.Sc. in microbiology
    نوشته ها
    327
    ارسال تشکر
    826
    دریافت تشکر: 934
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها
    یا رب



    در کلاس هنر، اعتماد به نفس بچه باید تقویت بشه. توی کلاس متوجه شدم یکی از بچه ها مشکل ذهنی داره. با مدیر صحبت کردم مخفی کرد. قصد کمک داشتم ولی مدیر همکاری نکرد. در حالیکه غیرقانونیه. به مرور ناظم گفت که اونو ولش کن! اون همینجوری مامانش تکالیفشو انجام می ده!!!!
    از مدیر خواستم والدینش با بنده تماس بگیرند تا به طور جدا دوبار با وی کار کنم. خبری نشد. به خود بچه یادداشت دادم تا مادرشون با بنده تماس بگیرند باز هم خبری نشد.
    واقعا راه حل دیگه ای هست؟
    بچه خودش از مسخره ی بچه ها اذیت می شه. مدام بهش می خندند. به طوریکه مفهوم دایره هم براش نامفهوم بود در سن13 سالگی.
    مدام که مورد مخاطب قرار دادم می بینم از گوشه گیری در می یاد. پس می تونه حرکتی بهش داد نه با خنده و ولش کن و سرکوب، وی را از حرکت هم باز داشت.

    راه حل؟
    سلام دوست عزیز.این خیلی خوبه که شما قصد داری حتما کمکش کنی.ولی اینطور که میگی واقعا کسی با شما همکاری نمی کنه از طرف دیگه بنظر من اولین قدم برای کمک اینه که با والدینش مشکل رو در میون بذارید.براتون امکان نداره که خودتون با والدینش تماس بگیرید و بهشون بگید که این یه پیگیری شخصی از طرف شما است و قصد شما صرفا کمکه و اونها رو از وضع فرزندشون در مدرسه آگاه کنید و خطرات احنمالی آینده اون رو بهشون گوش زد کنید و بگید بیان و با خودتون رو در رو صحبت کنند؟بنظرم این ساده ترین راهه.
    درطوفانهای زندگی باخدا بودن بهتر از ناخدا بودن است
    می رسد روزی که بی من روزها را سر کنی
    می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
    می رسد روزی که تنها در کنار عکس من
    نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی

  14. کاربرانی که از پست مفید هیوا سپاس کرده اند.


  15. #68
    دوست آشنا
    نوشته ها
    1,104
    ارسال تشکر
    5,214
    دریافت تشکر: 4,319
    قدرت امتیاز دهی
    39
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها
    یا رب

    در کلاس هنر، اعتماد به نفس بچه باید تقویت بشه. توی کلاس متوجه شدم یکی از بچه ها مشکل ذهنی داره. با مدیر صحبت کردم مخفی کرد. قصد کمک داشتم ولی مدیر همکاری نکرد. در حالیکه غیرقانونیه. به مرور ناظم گفت که اونو ولش کن! اون همینجوری مامانش تکالیفشو انجام می ده!!!!
    از مدیر خواستم والدینش با بنده تماس بگیرند تا به طور جدا دوبار با وی کار کنم. خبری نشد. به خود بچه یادداشت دادم تا مادرشون با بنده تماس بگیرند باز هم خبری نشد.
    واقعا راه حل دیگه ای هست؟
    بچه خودش از مسخره ی بچه ها اذیت می شه. مدام بهش می خندند. به طوریکه مفهوم دایره هم براش نامفهوم بود در سن13 سالگی.
    مدام که مورد مخاطب قرار دادم می بینم از گوشه گیری در می یاد. پس می تونه حرکتی بهش داد نه با خنده و ولش کن و سرکوب، وی را از حرکت هم باز داشت.

    راه حل؟

    سلام مريم خانم گرامي

    فكر مي كنم مهمترين و اولين قدمي كه ميشه براي اين قبيل كودكان برداشت تماس با والدينه ؛ درسته كه شما تلاش خودتونو كرديد ولي باز هم راه حل صحبت كردن با والدينه . تخصصي در زمينه تعليم و تربيت اين كودكان ندارم ولي در مجله اي مطالعه كردم كه اين بچه ها به هيچ عنوان نبايد در كنار كودكان طبيعي تحصيل كنند . آموزش هاي ويژه در كنار توجه به مسايل عاطفي مخصوص اين بچه ها در مراكز آموزشي خاصي امكانپذيره . شايد بشه خودتون شماره تماسي از والدين اين دانش آموز پيدا كنيد و اونها رو به اتخاذ تصميم مناسب متقاعد كنيد .

    البته اين نظر يه فرد غيرمتخصصه








    تا تو به خاطر مني كس نگذشت بر دلم

    مثل تو كيست در جهان تا ز تو مهر بگسلم ...










  16. کاربرانی که از پست مفید امير آشنا سپاس کرده اند.


  17. #69
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مکانیک-جامدات-گ: هوا فضا
    نوشته ها
    396
    ارسال تشکر
    275
    دریافت تشکر: 1,226
    قدرت امتیاز دهی
    32
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها
    یا رب


    در کلاس هنر، اعتماد به نفس بچه باید تقویت بشه. توی کلاس متوجه شدم یکی از بچه ها مشکل ذهنی داره. با مدیر صحبت کردم مخفی کرد. قصد کمک داشتم ولی مدیر همکاری نکرد. در حالیکه غیرقانونیه. به مرور ناظم گفت که اونو ولش کن! اون همینجوری مامانش تکالیفشو انجام می ده!!!!
    از مدیر خواستم والدینش با بنده تماس بگیرند تا به طور جدا دوبار با وی کار کنم. خبری نشد. به خود بچه یادداشت دادم تا مادرشون با بنده تماس بگیرند باز هم خبری نشد.
    واقعا راه حل دیگه ای هست؟
    بچه خودش از مسخره ی بچه ها اذیت می شه. مدام بهش می خندند. به طوریکه مفهوم دایره هم براش نامفهوم بود در سن13 سالگی.
    مدام که مورد مخاطب قرار دادم می بینم از گوشه گیری در می یاد. پس می تونه حرکتی بهش داد نه با خنده و ولش کن و سرکوب، وی را از حرکت هم باز داشت.

    راه حل؟
    بیشتر بیماریهاکه با نام روحی - روانی مورد بررسی قرار میگرفت امروز
    بعنوان بیماریهای کنترل کننده بوسیله داروها مورد بررسی قرار میگرفت.
    دا نش اموزانی بودند که در کلاس با اینکه با هوش بودند اما مثلا در دیکته
    دچار نقص نوشتن میشدند مورد بررسی قرار گرفتند دیدند دچار بیماری
    در مغز هستند نوار مغزی نشان میداد که مثلا دچار ابسانس( صرع کوچک)
    و یا مثلا های اکتیو بودند بهر حال نوار های مغزی خبر از اختلالات در سیستم مغز بود (انتقال پیام) بیمار در چند ثانیه بدون هیچ علامتی دچار
    حالت بهت زدگی میشود و وقتی بخودش می اید هیچ چیز از آن زمان یادش
    نمی اید از این سیستم بیماریها با نام های مختلف زیاد است
    من فکر میکنم این دانش آموز زیر نظر یک متخصص ابتدا باید یک تست از
    نوار مغزی ودر صورت اختلال یم ام ار آی را در پرونده داشته باشد
    اگر ایرادی نبود مطمئنا یک روان شناس کودک و مشاور میتواند مشکل را حل کند.
    آفت تفکر تعصب
    است
    سخن مولا: اللجاجه تسلی الرای
    تعصب و لجاجت تدبیر را باطل میکند.

    افسوس بر دیاری که در آن گنبد های طلا
    باشد و در ان دیار مردم فقیر و گرسنه باشند
    در آن دیار ظلم خیمه زده و جهل بر عقل چیره
    شده است.غریبه
    حسین(ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود
    اما افسوس که به جای افکارش زخم های تنش را نشانمان دادند و تنها درد او رابی آبی معرفی کردند.شریعتی

  18. کاربرانی که از پست مفید غریبه سپاس کرده اند.


  19. #70
    کارشناس مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت دولتی
    نوشته ها
    697
    ارسال تشکر
    1,103
    دریافت تشکر: 1,838
    قدرت امتیاز دهی
    42
    Array

    پیش فرض پاسخ : کلاس هنر

    نقل قول نوشته اصلی توسط تاری نمایش پست ها
    یا رب

    در کلاس هنر، اعتماد به نفس بچه باید تقویت بشه. توی کلاس متوجه شدم یکی از بچه ها مشکل ذهنی داره. با مدیر صحبت کردم مخفی کرد. قصد کمک داشتم ولی مدیر همکاری نکرد. در حالیکه غیرقانونیه. به مرور ناظم گفت که اونو ولش کن! اون همینجوری مامانش تکالیفشو انجام می ده!!!!
    از مدیر خواستم والدینش با بنده تماس بگیرند تا به طور جدا دوبار با وی کار کنم. خبری نشد. به خود بچه یادداشت دادم تا مادرشون با بنده تماس بگیرند باز هم خبری نشد.
    واقعا راه حل دیگه ای هست؟
    بچه خودش از مسخره ی بچه ها اذیت می شه. مدام بهش می خندند. به طوریکه مفهوم دایره هم براش نامفهوم بود در سن13 سالگی.
    مدام که مورد مخاطب قرار دادم می بینم از گوشه گیری در می یاد. پس می تونه حرکتی بهش داد نه با خنده و ولش کن و سرکوب، وی را از حرکت هم باز داشت.

    راه حل؟


    سلام

    خب اینجا که 2 تا نقطه امید رو نشون داد : 1-مادرش که میتونه با بچه ارتباط برقرار کنه 2-با صحبت بیشتر از اون حالت گوشه گیری درمیاد و با معلم ارتباط بیشتری برقرار میکنه
    خب این دو تا رو میشه باهم تلفیق داد . یعنی اگه معلم بتونه روی عاطفه بچه بیشتر کار کنه طوری که بتونه محبت و توجه او رو به خودش جلب کنه بچه بیشتر به طرفش میاد و اعتماد بیشتری میکنه
    یعنی یک جورایی معلم باید مثل مادر رفتار محبت آمیز داشته باشه . با زبان رمزی که خود بچه قبولش داره باید چنان باهاش ارتباطی برقرار کنه که خود بچه چه بسا عملاً آدرس خونه شو به معلمش نشون بدهد.نیازی نیست که حتماً روی کاغذ بنویسه...از 2 حال خارج نیست یا خودش میره خونه اش که باتفاق میتونند برن تا بتونه با مادرش صحبت کرد. یا اینکه میان دنبالش که خب کار آسونتر میشه...

    Good Thought, Goods Words, Good Deeds
    اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک



  20. کاربرانی که از پست مفید A.L.I سپاس کرده اند.


صفحه 7 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سری زیردریایی‌های Type 035 کلاس Ming
    توسط ریپورتر در انجمن شناورهای زیر سطحی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th August 2009, 09:21 AM
  2. معرفی: معرفی کلاس زیر دریایی روسی آکولا : کوسه شکارچی
    توسط ریپورتر در انجمن شناورهای زیر سطحی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th March 2009, 11:05 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •