دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: اطلاعات جامع قرانی در موردسحر و جادو..

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مکانیک-جامدات-گ: هوا فضا
    نوشته ها
    396
    ارسال تشکر
    275
    دریافت تشکر: 1,226
    قدرت امتیاز دهی
    32
    Array

    پیش فرض اطلاعات جامع قرانی در موردسحر و جادو..

    جادو و جادوگري
    انسان برترين مخلوق روي زمين است الله تباركت وتعالي در او نيرو وقدرت شناخت اشيا را قرار داده وآسمان، زمين وموجودت آن را تابع وبراي او مسخر گردانيده است . اما گاهي بعضي از انسانها ، مقام خود رافرامو ش كرده وبهآساني تحت تاٌ ثير اوهام ، خرافات ووسوسه هاي شيطان و شيطان صفتان قرار مي گيرند . شيطانهايي كه هميشه در كمينند تا با حيله هاي گوناگون ودسيسه هاي متنوع انسانها را از ايمان ومسير حق وحقيقت منحرف كرده ودرباتلاقي ازگناه ومعصيت گرفتار سازند . يكي از ترفندها ي شيطان در منحرف كردن انسانها از عقيده حق وايمان ، سحر جادو است .چنانكه مشاهده مي كنيم بعضي از مسلمانان فريب شيادان وجادوگران را خورده وبه گمان اينكهآنها غيب مي دانند ، براي تامين برخي ا ز نيا زهاي خود به آنها مرا جعه مي كنند و هر چه اين شيادان بگو يند آنها باو ر مي كنند و با چنين باوري دين و ايمان خويش را در مخاطره مي انداز ند .
    لذا لازم دانستيم تا خصوص اين معضل در پرتو قرآن و سنت مطالبي را براي مردم متدين و با ايــمان بيان داريم تـــابا ما هيت واقعي سحر و جا دو آشنا شده وخود را ضرر هاي ديني ود نيوي آن محفوظ نگهد ارند.

    تاريخچه سحر
    در باره آغاز سحر و ساحري بحثهاي فرواني شده است ؛ از كتيبه ها، تصاوير، علا يم و اشيا يي كه از حفا ري هايبا ستا ن شنا سي بد ست آ مده است ، چنين بر مي آيد كه سحر و ساحري از زمانهاي خيلي قديم در ميان مردم رواجداشته است و آن را مورد استفاده قرار مي دادنداز بررسي تاريخ به اين نكته پي مي بريم كه اهل با بل از نوابغ اين فن.بوده اند .انسانسانها در دوران بعثت پيامبران بر اثر دعوت آنها از جادو وجادوگري اعراض نموده وبه خداوند ، خالق و مالك كاينات ، ايمان و اعتماد پيدا مي كردند ، اما با رحلت پيا مبران و گذشت زمان و بر اثر هجوم مشكلات ،دردام اوهام و خرافات افتاده و بعضاْ به جادو گران رجوع مي كردند.
    در عصر حضرت موسي سحر وساحري در حد گسترده و وسعي رواج داست ، به گونه ايي كه مردم آن زمان اشتغالبه اين فن را كمالات مي پنداشتند. مردم جاهل براي دفع مشكلات و ضرر وگزند ديگران به سا حران روي ميآوردند،حتي پادشاهاني همانند فرعون مصر براي بقاي حكومت و حفا ظت تخت وتاج خود به جائوگران متوسل مي شدند.
    نكته ديگر كه قابل تدجه است اين است كه از زمان حضرت نوح (ع) انسانهاي بي ايمان ، پيا مبران را به جادو گري متهم مي كردند و اين تهمت تا زمان حضرت پيامبر اكرم ادامه داشت .
    ا لله تبارك و تعالي مي فرمايد : ((كذلك ما أتي الذين من قبلهم من رسول إلا قالو ا ساحر او مجنون ))[1] ؛ همين گونه (كه اينان شما راتكذيب مي دارند) هيچ پيغمبري به سوي مردم پيش از ايشان نرفته است ، مگراينكه گفته اند:اوجادوگريا ديوانه است .

    معني سحر

    درمفردات راغب اصفهاني _ كه مخصوص كلمات قرأن است _ به سه معنا ي سحر اشاره شده است :
    1) فريب وپندارهاي بدون حقيقت وواقعيت ، همانند شعبده بازي وتردستي ؛ علما مي فرمايند سحر جادوگران فرعون از همين نوع بوده است .
    ((قال بل القواو فاذا حبالهم وعصيهم يخيل اليه من سحرهم انها تسعي ))[2] ؛ (موسي ) گفت : شما اول(شروع كنيد وأنچه داريد جلو ) بيندازيد . (آنان طنابها وعصاها ي خود را انداختند موسي ) چنان به نظر رسيدش كه بر اثرجادوي ايشان ، به ناگاه طنابها و عصاهاي أنان (مار شده اند و مي خزند و ) تند راه مي روند .
    (( فلما القو ا سحرو ا اعين الناس و استرهبو هم ))[3] ؛ هنگاميكه (وسايل جادوگري خود را بينداختند مردم راچشم بندي كردند وايشان را به هراس افكندند .
    2) جلب شيطانها به روشهاي خاص وكمك گرفتن از أنها ؛ (( هل نبئكم علي من تنزل الشيطان تنزل علي كل افاك اثيم يلقون السمع و اكثر هم كاذبون ))[4] ؛ أيا به شما خبر بدهم شيا طين بر چه كسي نازل مي شوند (والقا وسوسه مي كنند ) بر كساني نازل مي گردند كه كذاب وبس گناهكارباشند( چرا كه كاهنان و غيبگويان دروغگويان دروغگو وپلشت مي باشند مي باشند ) (به شياطين ) گوش فرا مي دهند ، و بيشتر شان دروغگويند (او از پيش خود چيزهايبهم مي بافند.) 3) ممكن است با وسايلي ماهيت وشكل اشخاص وموجودات راتغيرداد، مثلا انسان رابه وسيله بصورتانسان درآورد ولي اين نوع ، خيال وپنداري بيش نيست وواقعيت ندارد .( 4) در لسان العرب آمده است : سحر عبارت از هر آنچه كه ماخذ ، منشا وعوامل آن ظريف ، مرموز ،نامرئي وپنهان باشد و درباره معني اصطلا حي سحر در. لسان العر ب آمده است : سحر عملي است كه با انجام دادن آن سا حر به شيطان نزديك مي شود- (( السحر عمليتقرب فيه الي الشيطان))[5] در تعر يف اصطلا حي سحر در عمده القاري چنين آمده است : (( فهو امر خارق العاده صادر عن نفس شريره لا يتعذر معا رضته )) ؛ سحر عملي است خارق العاده كه از فردي شرير انجام مي گيرد و مقا بله با آن مشكل نيست.[6]

    اقسام سحر

    امام فخر رازي در تفسير كبير هشت روش براي سحر و جادو كردن بيان نموده است : 1- جا دويي كه در زمانهاي قديم در ميان مردم بابل رايج بود : بابليها ستاره پرست بودند و گمان مي كردند ستا رگان موثر و مدّ بر زمين ومردم هستند و تما مي خير و خو بي و سعا دت و شقاوت نحوست و بدي از سوي ستارگان استجادوگران آن زمان بر اساس حر كت ستارگان و منازل و برجهاي آنها ادعاي غيب گويي ،آگاهي از آينده و پيشگويي مي كر دند.
    2- جادويي كه با قدرت و نيروي اراده انجام مي گيرد : در اين روش انسان با ريا ضتهاي طولاني به تقو يت فكر و اراده خويش مي پردازد سپس با نيروي اراده خود بر اشيا ي محيط اطراف خود اثر مي گذ ارد و چيز هاي خارق العاده را در برابر چشم بيند گان مجسم مي كند .
    3- ياري جستن از اروح زميني :يعني ساحر در سحر خود از شيطان و جن ها ياري مي گيرد.
    4- سحري كه با القا « تخيلات وگمان افكني انجام مي گيرد : در اين نوع سحرها جادو گر از نيروي تخيلي استفاده مي كند و با چشم بندي وسرعت عمل در قواي خيالي انسان تصرف مي كند.
    5- اعمل و كارهاي عجيبي كه در اثر تركيب وسايل و ابزارآلات انجام مي گيرد :در اين نوع از سحر جا دبراي اعمال عجيب و غريب خود از اشيا و وسايلي كه براي مردم قابل رويت نيستند استفاده مي كند.
    6-استفاده از خواص و ويزگيهاي نا شناخته« فيز يكي و شيميايي اجسام : ساح در اين نوع سحر از خواص شيميايي اجسام استفاده مي كند كه عموم مردم از آن خواص ا طلاعي ندارند‍ ؤ مثلاْ در شيمي امروزه اجسام بسياري را مي شناسيم كه وزنشان از هوا سبكتر است و اگر درون جسمي قرار داده شوند ممكن است آن جسم به حركت در آيد و كسي هم تعجب نمي كند حتي بسياري از وسايل بازي كودكان در گذ شته يك نوع سحر به نظر مي رسيد.
    7- تعلق قلب : در اين نوع سحر ، جادوگر با ادعا كردن اينكه اسم اعظم را مي داند و بر اثر آ ن جن ها تابع او هستند و در انجام امور ا ز او پيروي مي كنند، مردم را معتقد خود مي گرداند و قلب وعقل آ نها را شكا ر مي كند.
    8- نميمه و سخن چيني : در اين قسم از سحر ساحر با سخنان مبهم و پيچيده و با چابكي خاص در ميان مردم اختلاف تشتت، بغض وكدورت ايجاد مي كند(1)
    همچنين كارها يي كه با استفاده از خواب مغنا طيسي و هيبنو تيزم و ماني تيزم و تله پاتي (انتقال افكار از راه دور )انجام مي گيرد گر چه اين علو م از آن دسته علومي هستند كه مي توان از آنها استفاده صحيح نمود اما ساحران و بعضي از شيادان از آنها براي اغفال و فريب مردم سو« استفاده مي كنند كه كاربرد غلط علو م مذ كور آنها را در سحرداخل مي كند . از اين نوع سحر تنها افرادي متاثر مي شوند كه از قدرت ونيروي تلقين و مهارت اين ساحران ‍ ،اطلاعي نداشته با شند.

    آيا سحر حقيت دارد؟
    از آنجايي كه سحر داراي معا ني مختلفي است و سحر كر دن به روش هاي متعد دي صورت مي گيرد علما در باره حقيحت سحر اختلاف دارند . علامه ابن حجر در فتح الباري : گروه متعزله معتقدند كه سحر حقيقت و واققيت ندارد.1- تفسير كبير امام فخر رازي : 3/206, شركت صحا في نوين.
    همچنين ابن حزم ظا هري و از شوافع ابو اسحاق استر آبادي واز احناف ا بو بكر رازي نيز بر همين باورند كه سحرحقيقت ندارد .و آنچه را كه ساحر انجام مي دهد ،وهم ،گمان و خيال افكني است . و براي اثبات نظريهء خود از

    آيات ذيل و امثال آن استدلال مي كنند .
    ((فاذا حبالهم و عصيّهم يخيّل اليه من سحرهم انها تسعي )) ؛ چنان به نظرش رسيد كه بر اثر جادوي ايشان ، بناگاهطنابها و عصاهاي آنان (مار شده و مي خزند و) تند راه مي روند.
    ((فلما القو سحروا اعين الناس ))[7]؛ هنگامي كه جادوگران (وسايل جادوگري خود را ) بينداختند مردم را چشم بندي كردند. اما نظر عموم علما اين است كه سحر واقعيت دارد[8]
    علامه ابن قدامه مي فرماييد : سحر داراي حقيقت است، باعث مرگ مي شود و انسان را مريض مي كند و قدرت همبستري را از بين مي برد، در ميان زوجين جدايي مي اكند و ميان افراد جامعه تشتت و اخيلاف ايجاد ميكند[9].
    جمهور اهل سنت مي گويند جادو واقعيت دارد و تنها تخيل محض نيست.
    دلايل واقعيت سحر
    (( يعلّمون الناس السحر))[10] ‍؛ شياطين به مردم سحر مي آموزند.
    تعليم و تعلّم در امور حقيقي امكان دارد و انجام مي گيرد.
    ((فلما القو سحروا اعين الناس و استرهبوهم و جاءوا بسحر عظيم)) ؛ هنگامي كه جادوگران (وسايل جادوگري خود را) بيندا ختند مردم را چشم بندي كردند و جادوي بزرگي از خود نشان دادند.
    خداوند براي سحر صفت عظيم را آورده است و اين صفت براي چيزي كه واقعيت ندارد نمي آ يد پس صفت عظيم دال بر اين است سحر واقعيت دارد .‹‹ قال مو سي ما جيتم به السحر ان ا لله سيبطله›› [11]؛ مو سي گفت : آنچه اريه داديد وا قعاً جادو است . قطعاً خداوندآنرا پوچ و نا بود خوا هد كرد. از اين آيات معلوم مي شود كه سحر داراي واقعيت بوده و اثرش ثابت است كه خداوند آن را باطل مي كند ، زيرا چيزي باطل مي شود كه واقعاً وجود داشته باشد نه اين كه وهم و گمان با شد.
    در حد يثي از صحيح بخاري منقول است كه لبيد بن الاصم يهودي از قبيله بني زريق پيامبر را سحر نمود، از اثر سحرش پيامبرگرامي مريض شدندبه حدي كه كاري را كه انجام نداده بود تصورمي كرد كه انجام داده است سوره هاي معوذتين (سورهء فلق و ناس ) براي گشودن سحر پيامبر نازل شدو خداوند او را شفا داد.
    پس معلوم مي شود سحر واقعيت دارد [12]0
    لبته علمايي كه معتقدند سحر حقيقت دارد ، منظورشان اين نيست كه هر چه را ساحر ادعا كند قادر به انجام آن است هيچ ساحري نمي تواند ماهيت و شكل موجودات را تغيير دهد مثلاً انسان را بصورت حيوان يا حيوان را بصورت انسان در آورد، طبق اجماع جمهور علما معجزات انبيا از قبل نازل شذن ملخ،قورباغه و شكافتن دريا و تبديل شدن عصا به اژدها و زنده كردن مردگان و سخن گفتن حيوانات و... حقايقي بودند كه توسط انبياء ظاهر شدند ، و ساهراان هرگز قادر به انجام كارهاي خارق العاده كه شبيه معجزات انبيا باشند، نيستند .
    ا لبته اين امر جاي خود را داردكه امور خارق ا لعاده اي كه تحت قدرت بشر است به دست ساحر آشكار شود، مثلاً
    با جادو كردن كسي را مريض كند، يا در ميان زوجين جدايي بياورند يا عقل كسي را زايل يا عضو كسي را كج نمايند. ولي در هر حال نبايد غافل بود كه مؤثر حقيقي فقط الله عزوجل است. ((وما هم بضارين به من احد الا باذنالله))[13] ؛ وحال آنكه با اين جادوي (خويش ) نمي توانند به كسي زيان برسانند مگر اينكه با اجازه وخواست خدا باشد.

    گشودن سحر

    مانند بقيه امراض هم نوعي مرض و بلا است كه انسان دچار آن مي شود و عوارض آن از امراض جسمي بيشتر است كه حتي گاهي به هلاكت انسان منجر مي شود. پس همان طوري كه تداوي بقيه امراض جايز است مداواي سحر هم درست و مشروع است. پيامبر اكرم فرموده اند: ‹‹تداووا فان الله ا لذي خلق ا لداءخلق ا لدواء››[14]؛ خود رامعالجه بكنيد خدايي كه مرض را بوجود آورد ه دوا ومعالجه اش را هم آفريد ه است گشودن سحر كار خطرناكياست افراد كمي قادر به انجام آن هستند ودر اين ميان كساني هستند كه صلاحيت اين كارا ندارند وبا حيله گريمكر وفريب “ مال حرام را جمع آوري مي كنند وسر انجام خود را به هلاكت مي اندازند .كساني كه عمل گشودنسحر راانجام مي دهند بايد متصف به اين صفات باشند :
    1- قولا وعملا موحد باشند 9 ـ هدفشان جمع آوري مال از افراد ضعيف الايمان نباشد
    2ـ از محرمات و معاصي دوري كنند 10- توانا وقادر باشند كه خودرا از ضررسحر حفظ نمايند

    3ـ پايبند مستحبات باشند
    4ـ علم ودانش ومهارت اين كاررا داشته باشند
    5ـ افرادي متقي و پرهيزگار باشند
    6ـ جرات وشهامت داشته باشند

    7 - فروتن امين ومتاهل باشند

    دلايل باطل كردن سحر

    گشودن سحر را بعضي از علما حرام ميدانند واز حديث سنن ابو داود استدلال مي كنند ((سئل رسول الله عنا لنشره فقال هو من عمل ا لشيطان))[15] ؛ در مورد گشودن سحر از پيامبر سؤال شد، پيامبر پاسخ دادند:گشودن سحراز كارهاي شيطان است.
    در توضيح حديث ‹‹ا لنشره من عمل ا لشيطان ›› ابن حجر مي فرمايد: حكم گشودن سحر به هدف شخصي كه سحر را مي گشايدبستگي دارد اگر نيتش خير باشدپس گشودن سحر درست و خوب است و اگر نيتش شر باشد خوبنيست[16].
    علما گشودن سحر را توسط جادوگران وكاهنان كه ابطال آن اعمال خلاف شرع مرتكب مي شوندجايزنميداندچونكه اين افراد با كشتن حيوان و استمداد از شيطان و جن ها وارتكاب گناهان كبيره باعث گمراه كردن مردم وتحريف حقايق ومتزلزل ساختن عقايد افراد ساده لوح مي شوند.اما علاج سحر با آيات قرآني و ادعيه مباحو توسط كسي كه داراي عقيدهء صحيح و پايبد احكام شرعي است اشكالي ندارد.
    زيرا وقتي لبيدبن ا لاصم پيامبر را سحر كرد حضرت جبرييل از محل سحرها پيامبر را با خبر كرد، پيامبر به حضرت علي و طلحه رضي ا لله عنهما دستور داد سحرها را از چاه ذروان بيرون كردند و سوره هايمعوذتين را برگره ها خوانده وگره هاگشوده شدندو سحرباطل شدوپيامبراحساس سبكي وراحتي نمودند.[17]
    در صحيح مسلم آمده است كه پيامبر فرمودند: ‹‹لا بأس بالرقي مالم يكن فيه شرك››[18] ؛دعا و تعويذي كه مشتمل برشرك نباشداشكالي ندارد.

    موضع اسلام دربارهءساحران


    چونكه سحر عملي بدوزشت است، هيچ يك از اديان آسماني آن را جايز قرار نداده است.زيرا كسي مي تواند آن انجام بدهد كه از ايمانش دست بكشد و چشم وگوش بسته مطيع شيطان و جن ها باشدو با انجام اعمال بد هميشه شيطان را از خودخشنود و راضي نگهدارد.
    ساحر قبل از اينكه به ديگران ضرر برساندخودش متضرر مي گردد.
    از حضرت ابوهريره رضي الله عنه روايت است كه پيامبر فرمودند:‹‹اجتنبوا السبع الموبقات، قالو يا رسول الله
    ماهي قال الشرك بالله و السحر و قتل النفس التي حرّم الله الا بالحق واكل الربوا و اكل مال اليتم و التولي يوم الزحف وقذف المحصنات المؤمنات الغافلات››[19]
    ؛ از هفت چيز هلاك كنندهدوري كنيد، صحابه گفتند اي رسول خدا آنهارا بگوييدپيامبر فرمودند: 1- شرك كردن به خدا 2- جادو كردن3- كشتن فردي كه خداوند او را حرام نموده مگربه حق4-ربا خوردن5- خوردن مال يتيم 6- فرار از ميدان روز نبرد با كفار 7- تهمت زدن به زنان مؤمن،
    پاك دامن و بي خبر .
    چونكه ساحر ايمان به خدا را رها كرده واز جن ها استمداد مي كند بفدري منفور ومبغوض خداوند است كه حتي كسي كه پيش او مي رود هم نمازش قبول نمي شود .پيامبر فرمودند:
    ((من اتي عرافا‏‏‏‏ً فساله عن شي ء لم تقبل له صلوات اربعين ليله ))[20] كسي كه پيش منجم و فالگير برود ودر باره چيزي از او سوال كند تا چهل شبانه روز نماز ش قبول نمي شود .كساني كه ساحران را تصديق مي كنند وبه گفتار وكردار آنها ايمان دارند به بهشت نميروند . ابو موسي از پيامبر روايت نموده است:
    ((لا يدخل الجنه مدمن الخمر ولا قاطع الرحم ومصدق بالسحر )) (2) ؛ معتاد به شراب خواري و تصديق كننده ساحر وقطع كننده رابطه خويشاوندي داخل بهشت نمي شود . در حديثي ديگر است كه اگر كسي سحر بكند يا پيش ساحر برود و از ساحربخواهد كه برايش سحر كند از امت پيامبر بيرون مي شود . عمران بن حصين از پيامبر اسلام روايت مي كنند كه فرموده اند: ((ليس منا تطيرولا من تطير له أو تكهن أو تكهن له أو سحر أو سحر له ))[21] ؛ از گروه ما نيست كسي كه فال بد بگيرد يا پيش فال گير برود يا تقاضاي فال گيري كند يا اينكه پيش گويي كند يا درخواست پيش گويي كند يا اينكه جادو كند يا پيش جادوگري براي جادو كردن برود .ودر حديث آمده است
    ((من عقد عقده ثم نفث فيها فقد سحر ومن سحر فقد اشرك ))[22] ؛كسي كه گرهي بست ودر آن دميد بدرستي جادو نموده است وكسي كه جادو نموده است همانا شرك كرده است .ودر حديثي پيامبر اكرم فرمودند :
    ((ثلاث من لم يكن فيه واحده فان الله يغفر له ما سوي ذلك لمن يشاء من مات لا يشرك با لله شيئَا ولم يكن يتبع السحر ه ولم يحقد علي اخيه))[23] ؛كسي كه از اين سه چيز در او هيچكدام نباشد خداوند اگر بخواهد گناهان ديگر او را مي بخشد :1-با خدا چيزي را شريك نكرده باشد 2-پيش ساحران نرفته باشد 3- نسبت به برادرش كينه نورزداقوال ائمه و علماء در باره ي مجازات جادوگران چونكه جادوگران با روشهاي متعددي جادو مي كنند ،مجازات آنها بستگي به نوع سحر آنها دارد .
    علامه قرطبي در تفسيرش نوشته است اگر ساحر ادعاء كند كه من شكل وصورت انسانها را تغيير مي دهم وبه شكل حيوان درمي آورم يا مسافت يك ماه را مي توانم در يك شب طي كنم ومن مي توانم در هوا (بدون وسيله )پرواز كنم در ضمن به مردم نيز تلقين كند كه من بر حق هستم اين جادوگر ،كافر است ))[24].
    چون ادعائي مانند معجزات پيامبران را مي كند اما اگر بگويد سحر ،نيرنگ و حيله بازي و تر دستي و خيال افكني و تزوير است كافر نمي شود و سزايش كشته شدن نيست بلكه گنهكار مي گردد .
    لذا علمائي كه مي گويند ساحر كافر مي شود و بايد كشته شود ،مثل ائمه ي اربعه ،هدف شان اين است كه ساحر با كلامي سحر كرده كه موجب كفر است،اگر چنان كلامي نباشد كشته نمي شود اما گنهكار مي گردد .
    امام شافعي مي فرمايند : (( ساحر كشته نشود مگر در صورتي كه با سحر ش فردي را كشته باشد واقرار كند كه عمدا قتل را مرتكب شده است[25] نزد امام ابو حنيفه امام مالك واحمد ((اگر مسلماني جادو كند مرتد مي شود وتوبه اش پذيرفته نمي شود وقتل او واجب است .))[26] نزد امام شافعي وطبق يك روايتي از امام احمد ساحر را واداربه توبه كنند واو را نكشند چونكه گناهش از شرك بزرگتر نيست مشرك را تشويق به توبه مي كنند لذا ساحر را هم مجبور به توبه كنند و اگر ساحر فرد كافري بود توبه اش پذيرفته مي شود همانطور يكه ساحران دربار فرعون توبهكردند وايمان آوردند وخداوند توبه آنها را قبول نمود پس توبه اين مرتد ( كسي كه جرم سحر مرتد شناخته شده ) نيز پذيرفته ميشود .[27]

    حكم تعليم سحر

    جمهور علما مي فرمايند : آموختن سحر براي هر منظور ي حرام است زيرا قرآن تعليم سحر را مورد مذمت ونكوهش قرار داده است وفرموده كه تحصيل آن هيچ گونه فايده وسودي نيست ((ميتعلمون ما يضرهم ولا ينفعهم ))[28] ‍‏‎وآنها قسمتهايي را فرا مي گرفتند كه برايشان( از لحاظ دنيا وآخرت ) زيان داشت وبديشان سودي نمي رساند . ابن قدامه مي فرمايد : (( در اينكه تعلبيم وتعلم سحر حرام است بين علما هيچ گونه اختلافي نمي بينيم ))[29] امام نووي مي فرمايد فراگيري سحر حرام واز گناهان كبيره است و پيامبر اكرم آن را يكي از هفت مورد هلاك كننده شمرده است وبعضي از جادو ها موجب كف مي گردند و برخي ديگرازگناهان كبيره هستند.[30]
    عبدارزاق از صفوان بن سليم روايت نموده است:
    ((قال قال رسول الله r من تعليم شيئا من السحر قليلا او كان آخر عهد ه من الله )[31]
    كسي كه به مقدار كم يا زياد از سحر تعليم گرفت پيماني كه با خدا بسته است به پايان رسيده است . البته بعضي ها مي گويند براي اينكه بتوانيم سحر را باطل كنيم تعليم آن جايز است .اما استدلالشان منطقي نيست چونكه در گشودن و باطل كردن سحر نيازي به تعليم وفراگيري خود سحر نيست زيرا گشودن سحر طريقه صحيح ودرستي دارد كه پيامبر در ابطال سحر از خودش آن را مورد استفاده قرار داد بدون اينكه خود سحر را ياد بگيرند.

    فرق معجزه و سحر

    معجزه از جانب خداوند براي تصديق ادعاي پيامبران به آنها اعطا مي شود . معجزات اموري خارق العاده وداراي حقيقت هستند كه باطن و ظاهر آنها با هم هماهنگي دارد واسباب طبيعي در آنها هيچ گونه نقش ودخالتي ندارد واگر تمام مردم روي زمين به سعي وتلاش برخيزند تامانند معجزات را ارايه دهند عجز وناتوانيشان در اين مورد نمايانتر مي شود وهر چقدر در آن دقت كنند به صحتش بيشتر يقين مي كنند .اما سحر جادو از كسي سرميزند كه با ارتكاب گناه ومصيبت وتوهين به مقدسات اسلامي ودوري از ايمان ونظافت ‏‎شياطين را خشنود وآنها را مطيع وفرمانبردار خود سازد وجادوي اينها در نهاد خود هيچ حقيقي ندارد وقادر به شكستن قانون طبيعي جهان نيست بلكه سحر آنها نوعي خيال افكني , ظاهر آرايي, دروغ بافي و حيله هاي ظريفي است وهر فردي با تلاش قادر به انجامآنها است ومي تواند به سطح آن جادوگر برسد وشايد بتواند بهتر از آنها خيال پرداز ي وشعبده بازي كند .

    ساحران افرادي فاسق , ماجراجو وفتنه انگيز هستند , ودر ميان افراد جامعه جنگ ودر گيري وعداوت ودشمني ايجاد مي كنند وبراي جامعه مشكل ساز هستند .اما اگر از فردي متقي و متمسك به سنت نبوي امر خارق العاده اي صادر شود كرامت آن شخص پرهيزگار محسوب مي شود و صاحب كرامت كسي است كه هميشه متوجه خدا بوده ونيتش خوب باشد وزماني كه كرامت از او ظاهر شود , شكر خدا رابجا مي آورد وكرامت خود را مخفي نگه مي دارد وبا بيان وتوضيح آن اظهار فضل و بزرگي نمي كند وبه تقوي و فروتنيش افزوده مي شود.

    احضار ارواح

    در سال 1848 ميلادي تفكر احضار ارواح در امريكا انتشار يافت و از آنجا به قاره اروپا و بقيه جهان گسترش يافت . كتا بهاي زيادي در اين زمينه تاليف شدوبصورت علمي مستقل در آمد ودر دانشگاهها تدريس مي شد . معتقدان به اين علم ادعا دارند كه توسط اين علم انسان قادر است كه از عالم برزخ ارواح را هر زمان كه خواسته باشد احضار كند وبا آنها گفتگو نمايد واز نحوه زندگي آنها بپرسد ومعتقدند كه به دو صورت مي شود با ارواح ارتباط بر قرار كرد و آنها را احضار نمود : 1- روح در جسد فرد وسيط حلول ميكند ,2- روح بصورت همان شخصي كه اين روح متعلق به او بوده است متجسم مي شود .
    اما در كتاب الله و سنت رسول الله هيچ نوع مدرك و دليلي كه دال بر امكان احضارباشد نيست . همچنين در كتاب الله وسنت اشاره نشده كه با دعا , ورد , سحر و جادو وبا آيات قرآن ويا به طريقه ديگري مي توان روحي را احضار كرد يا آن را مطيع وفرمانبدار نمود .چيزي كه شرعا ثابت است اين است كه بعد از مرگ , ئروح وجود وبقاء دارد واز بين نمي رود . زماني كه از بدن جدا مي شود در عالمي ديگر غير از عالم دنيا كه با آن ما نوس مي گردد به نام عا لم برزخ داخل مي شود و تحت قوانيني جديد قرار مي گيرد و امكان باز گشت آن به دنيا وجود ندارد .الله تبارك و تعالي مي فرمايند : ((ومن وراء هم برزخ الي يوم يبعثون )) [32]در پيش روي ايشان جهان برزخ است تا روزي كه بر انگيخته مي شوند .برزخ به معني حايل و مانع است يعني در جلو ي آنها همچون حائل و ما نعي است كه آنها را از رجوع به دنيا باز مي دارد. در عالم برزخ روح فرد كافر , مشرك وگناهكار با انواع عذابها مواجه است . الله تبارك الله در مورد ارواح آل فرعون مي فرمايد النار يعرضون عليها غدوا و عشيا ))[33] (در عالم برزخ ) آتش دوزخ بامدادان وشامگاهان به آنها عرضه مي شود.
    اما روح افراد مؤمن ، صالح و نيكوكار در نعمت ، رفاه و آسايش قرار دارد.((و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا، عند ربهم يرزقون ))[34].؛ كساني را كه در راه خدا كشته مي شوند ، مرده مشمار ،بلكه آنان زنده اند و بديشان نزد پروردگارشان روزي داده مي شود .پس كسي كه در قبر و عالم برزخ معذب است چگونه مي تواند از جلوي عذاب دهندگان فرار كند يا از آنها اجازه بگيرد و به اين دنيا بيايد و تقاضاي احضاركنندگان را پاسخ بگويد و به سؤالات آنها پاسخ دهد.

    يا كسي كه در عالم برزخ مورد لطف و عنايات خداوند قرار گرفته چگونه نعمتها را رها مي كند تا به حواسته احضاركنندگان جواب مثبت بدهد .
    پس علم احضار ارواح كه در جهان رايج است و معتقدند با آن مي توانند بيماران را معالجه كنند و مشكلات دنيوي را حل كنند ،بي اساس و باطل است و باعث تزتزل عفايد مردم مي گردد و مردم را به سوي بي ديني سوق مي دهد و آنها را وسوسه مي كند تا از مردگاني كه صدها سال قبل مردهاند كمك ياري بجويند .در حاليكه در هر حال بايد اعتفاد ، يقين و توكل مردم به خدا وند باشد كه بر طرف كننده تمامي مشكلات است . ((و من يتوكل علي الله فهو حسبه))[35]هر كس بر خداوند توكل كند (و كار و بار خود را بدو واگذارد) خداوند او را كافي است . كساني كه از خدا و قرآن رو گرداني كنند و از قرآن هدايت و راهنمايي نگيرند گمراه مي گردند و شطان قرين آنها مي شود و شيطان بد هم نشينش است ((و من يعش عن ذكر الرحمن نفيض له شيطانا فهو له قرين ))[36] ؛ هر كس كه از ياد خدا غافل و روگردان شود، اهريمني همواه همدم وي مي كردد (و گمراه و سر گشته اش مي سازد).
    در قرآن آمده است كه يهوديها از پيامبر اكرم درباره ي ماهيت و حقيقت روح پرسيدند و قصدشان از اين پرسش آزمودن پيامبر در حقانيت رسالتش بود ، چنانكه آمده است ((و يسالونك عن الروح قل الروح من امر ربي و ما اوتيتم من العلم الا قليلا))[37]
    ، از تو درباره روح مي پرسند بگو : (بر حقيقت روح )تنها پروردگارم آگاه است .چرا كه جز دانش امدكي به شما داده نشده است. آنچه در اين آيه مهم است اينكه درباره ي درك كنه و حقيقت روح علم و دانش انسان كم و محدود است .تا چه برسد كه مدعي احضار روح باشد ،يعني كسي كه نمي داند روح چيست چگونه مي تواند ادعاي احضار آن را بكند . پس بدون ترديد كسا ني كه مدعي احضار روح هستند واشباحي را به نمايش ميگذارند كاملا سخنان واعمال آنها فريب , نبرنگ, چشم بندي وشعبده بازي است . دكتر ابراهيم ادهم در باره حقايق اشباحي كه اين افراد عرضه مكنند مي فرمايد : 1- شبح و تصاويري كه كه احضار كنندگان روح به نمايش مي گذارند , نوعي فريب ونيرنگ است . صور واشباح آنها يك تكه پارچه ي بافته شده نازك يا يك ماده نايلوني است كه آنرا داخل دهن يا بيني يا گوش يا لباسهاي خود مخفي كرده وبا ترفندهاي ماهرانه اي آن را بيرون مي آورند.
    2- يا اينكه اين اشباه وصور مواد شيميايي هستند كه وسيط آنها را به بدن خود ماليده است واين مواد از بدن او بخار مي شوند ودوربر او را مانند دود ي رقيق احاطه ميكنند براي تاييد اين سخن كسي كه آنجا است اگر اين شبح را دست بزند قادر به گرفتن آن نيست چونكه اينها مواد شيميايي هستند كه از بدن او بخار شده اند همانگونه كه نفتالين بخار ميشود .
    3- بعيد نيست كه اين صور واشباه جن هايي باشند كه در جلسه احضار روح مجسم وآشكار ميشوند.[38]

    آيا ساحران غيب مي دانند ؟

    عالم الغيب كسي است كه از همه چيزبا خبر است ودر هرزمان وهر مكاني حاضر مناظر مي باشد وهمانا او تنها ذات پاك خداوند است. اما غير از الله عزوجل كسي كه وجودش محدود و مكان معيني است طبعا نمي توانند از همه چيز با خبر باشد .
    ((ان الله عند ه علم الساعة وينزل الغيث ويعلم ما في الا رحام وما تدري نفس ماذا تكسب غدا وما تدري نفس با ي ارض تموت ان الله عليم حبير ))[39] ؛ آگاهي از فرا رسيدن قيامت ويزه خدااست , و او است كه باران رامي باراند واو مطلع است از آنچه در رحمها است , وهيچ كس نمي داند فردا چه چيز به دست مي آورد , وهيچ كس نمي داند در كدام سرزمين مي ميرد قطعا خدا آگاه وبا خبر است .((و عنده مفاتيح الغيب لا يعلمها الا هو يعلم ما في البر والبحر وما تسقط من ورقة الا يعلمها ولا حبه في ظلمت الارض ولا رطب ولا يابس الا في كتب مبين ))[40] ؛ گنجينه هاي غيب و كليد آنها در دست خدا است و كسي جز او از آنها آگاه نيست و خداوند از آنچه در خشكي و دريا است اگاه است، و هيچ برگي فرو نمي افتد مگر اينكه از آن خبر است و هيچ دانه اي در تاريكيهاي زمين و هيچ چيز تر يا خشكي نيست كه فرو افتد مگر اينكه (خدا از آن آگاه و در علم خدا پيدا است و)در لوح محفوظ ضبط و ثبت است .همانا غيبي كه از آن هيچ كس اطلاع ندارد ، غيب مطلق است كه خداوند آن را به خودش اختصاص داده و تلاش جهت رسيدن به آن باطل ومحال و مدعي شناخت آن كافر است .پيامبراكرم كه برترين و اشرفترين مخلوق روي زمين و محبوب ترين شخص نزد پروردگار است به آن آگاهي نداشته است .خداوند متعال به پيامبر دستور داد تا به افرادي كه اتظار داشتند پيامبر آنها را از تمام اسرار آينده و گذشته آگاه ازد و حتي به آنها بگويد در آينده چه حوادثي در زندگي آنها روي مي دهد تا براي رفع ضرر و جلب منفعت بپا خيزند ، بگويد ((قل لا املك لنفسي نفعا و لا ضرا الا ما شاء الله و لو كنت اعلم الغيب لا ستكثرت من الخير و ما مسني السوء ان انا الا نذير و بشير لقوم يومنون )) [41]؛بگو: من مالك سود و زياني براي خودم نيستم ،مگر آن مفداري كه خدا بخواهد و(از راه لطف بر جلب نفغ يا دفع ضرر ، مالك ومقتدرم گرداند .)اگر غيب مي دانستم ، منافع فراواني نسيب خود مي كردم (چرا كه با اسباب آن اشنا بودم )و اصلا شر و بلا به من نمي رسد (چراكه از موجبات آن اگاه بودم ،حال كه از اسباب خيرات و بركات و از موجبات آفات و مضرات بي خبرم ، چگونه از وقوع قيامت آگاه خواهم بود )من كسي جز بيم دهنده و مژده دهنده به مؤمنان نمي باشم .((قل لا اقول لكم عندي خزائن الله و لا اعلم الغيب و لا اقول لكم اني ملك ان اتبع الا ما يوحي الي ))[42].
    (اي پيامبر به اين كافران )بگو :من نمي گويم گنجينه هاي (ارزاق و اسرار جهان ) يزدان در تصرف من است و من نمي گويم كه من غيب مي دانم ( چرا كسي از غيب جهان با خبر است كه در همه ي مكان ها و زمانها حاضر و ناظر باشد و آن فقط خدا است )و من به شما نتمي گويم كه من جزء آنچه به من وحي مي شود از چيزي ديگر پيروي نميكنم . البته الله تبارك و تعالي اگر بخواهد بعضي از پيامبران را در انجام رسالت طبق نياز از برخي امور غيبي آگاه مي گرداند ان هم با فرشته اي كه با فرشته هاي ديگر اسكورت مي شود ، چنانكه الله تبارك تعالي مي فر مايد ((عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا ،الا من ارتضي من الرسول فا نه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ))[43] ؛ داننده غيب خدا است , وهيچ كسي را بر غيب آگاه نمي سازد , مگر پيغمبري كه خدا از او خشنود باشد (خدا براي حفظ مقدار غيبي كه او را از آن مطلع , از ميان فرشتگان ) محافظان ونگهباناني درپيش وپس او روان ميدارد . لذا كساني كه ادعا ميكنند كه جادو گرن , شياطين وجن ها وديگر انسانها غيب مي دانند سخت در اشتباه هستند . قرآن از زبان جن ها مي گويد : ((و انا كنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن يستمع الان يجد له شهابا رصدا , وانا لا ندري اشر اريد بمن في الارض ام اراد بهم رشدا ))[44] ؛ ما (پيش از اين ) در گوشه وكناره هاي آسمان براي استراق سمع مي نشستيم ( وكسب حبر مي كرديم ) ولي اكنون هر كسي بخواهد گوش فرا دهد , شهاب آماده اي را دركمينخود مي يابد كه به سوي او نشانه مي رود . ما نمي دانيم كه آيا براي ساكنان زمين شر وبلا در نظر گرفته شده است , ويا اينكه پروردگارشان خير وهدايت ايشان را خواسته است.
    اين در مورد اخبار آسمان بود , اما اخبار زمين كه جلوي روي آنه وبا آنها نزديك است از آن نيز اطلاعي نداشته اند ؛ زماني كه حضرت سليمان وفات يافت از وفات او خبر نشدند ومدتي طولاني خدمت كردند تا اينكه موريانه عصاي حضرت سليمان را خورد واو به زمين افتاد بعد متوجه مرگ وي شدند ((فلما قضينا عليه الموت ما دلهم علي موته الا دابة الارض تاكل منساته فلما خر تبينت الجن ان لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا في العذاب المهين ))[45] ؛ زماني كه بر سليمان (كه سمبل قدرت وعظمت بود )مرگ مقرر داشتيم ،جنيان را از مرگ آگاه ننمود مگر چوب خواره هائي كه عصاي وي را مي خوردند هنگامي كه سليمان فرو افتاد فهميدند كه اگر از غيب مطلع مي بودند در عذاب خواركننده اي باقي نمي ماندند .با اين آيات صريح وضع جنيان براي مردم آشكار شد كه آنها از اسرار غيب آگاه نيستند و بي جهت عده اي چنين عقيده اي را درباره ي آنها داشته اند و بر همه روشن شد كه گروه جن از غيب آگاه نيست و انسانهاي نادان و بي خبر كه آنها را پرستش مي كردند سخت در اشتباه و خطا بوده اند .اگر كسي بگويدكه جن ها و شياطين گر چه اخبار آينده را نمي دانند اما در مورد كارهائي كه در گذشته انجام گرفته است شايد بتوانند پاسخ صحيح و مثبت بدهند بايد گفت كه در هر صورت پرسيدن و رفتن پيش كاهنان و جادوگران نا جائز و نادرست است چونكه كاهنان افرادي هستند كه از ايمان ،تقوا وكرامت فرسنگها فاصله دارند و تسخير جن ها بدون ارتكاب گناهان كبيره ودوري از ايمان ميسر نيست ؛جن هائي كه طبيعت آنها با فسق ،فجور ،گناه و معصيت سرشته شده است .و اخباري را كه كاهنان و جادوگران مي گوينديك جمله از آن چيزي است كه شياطين استراق سمع نموده وآن ربوده اند و جن ها به آن صدها دروغ ديگر مي افزايند وبه كاهنان القاءمي كنند وكاهنان صدها دروغ ديگر به آن افزوده و براي مردم بيان مي كنند .در نتيجه يك سخن راست در ميان اقيانوسي از سخنان دروغ ، پوچ وباطل قرار دارد .لذا سخنان آنها مشروعيت ندارد و تصديق آنها جائز نيست .اما اينكه كاهنان گاهي در شناخت سارقين يا دانستن نام اشخاص موفق بوده اند حتما حيله اي در كار بوده يا شخصي ديگر اين اطلاعات را به آنها رسانده است يا از طرف شياطين و جن ها است زيرا علم جن و شياطين در حواديثي كه رخ داده و انجام گرفته است محال نيست و همان طوري كه احتمال است افرادي از انسانها سارق را حين سرقت مشاهده كنند،جن ها كه روي همين زمين با مردم زندگي مي كنند در مورد آنها هم همين احتمال وجود دارد اما به هر حال ((ولا يفلح الساحر حيث اتي[46] )) ؛جادوگر هر كجا برود پيروز نمي شود .

    آيا به شيادان مراجعه مي كنيد ؟

    بعضي از مردم وقتي مريض مي شوند يا حالشان بد ميشود براي علاج خود به جادوگران مراجعه مي كنند واز آنها دعا وتعويذ مگيرند . در زمامهاي گذشته بخاطر كمبود علم ودانش اين مكاران مراجعه كنندگان زيادي داشتند وافرادزياد ي در دام اينها گرفتار بوده اند اما اكنون علم ودانش وآگاهي مردم فزوني يافته است واطباي ما هري براي ماواي بيماران وجود دارد , بازار اين حيله گران رونق چنداني ندارد .اما در اثر ضعف ايمان وتوكل برخدا هنوز هم افرادي پيش اين مكاران براي رفع مشكلات مي روند واين كلا هبر داران تحت پوشش اين فن به دزديدن وچپاول اموال مردم مبادرت مي ورزند ومانند موريانه اي كه چوپ را از داخل مي خورد با كمك شيطان وجن ها جامعه را از درون ويرا ن مي كنند وبه علت تغذيه مال حرام , دائما در فقر وتنگدستي بسر مي برند . واگر بر آنچه ادعا مي كنند توانا بودند قبل از همه اول خود را بي نياز مي ساختند و گنج ها ي زمين را استخراج مي كردند و تخت پا دشاهان را واژگون مي كردند وبرايكه قدرت قرار مي گرفتند , واز ربودن اموال مردم جاهل و نادان و ضعيف العقيده دست مي كشيدند . البته بايد فرق اين ساحران و شعبده بازان را بادعا نويسان شرعي بدانيم.
    علايم دعانويسان شرعي:
    1- بر عمل حود اجر ومزدي طلب نمي كنند ؛ 2- دعانويسي را شغل وحرفه ي خود قرار نداده اند ؛ 3 - در دعاهاي آنها طلسم و جملات نا مفهوم قرار ندارد ؛ 4- اين افراد در ايمان ،تقوا واعمال صالح ونيكو مشهور هستند ؛ 5- دعاهائي را استعمال مي كنند كه از رسول خدا و صحابه و اسلاف ثابت است ؛ 6- از پذيرش زنان بد حجاب بدون محرم انكار و دوري مي كنند ؛ 7- با زنان بيگانه خلوت نمي كنند وبه بدن آنها دست نمي زنند.

    خصوصيات جادوگران حيله گر :
    1- خود را به شيطان تحويل داده اند ؛ 2- افرادي لجوج هستند كه از عقيده ي شيطاني خود ذره اي عقب نشيني نمي كنند ؛ 3- افرادي بي ضمير ،بي احساس و مرده دل هستند كه كمترين خير ،فايده و سودي در آنتها وجود ندارد ؛ 4- به استمداد و ياري از شيطان اصرار مي ورزند ؛ 5- به قدرت شيطان و اعوان او اعتقاد كامل دارند ؛ 6 - زمينه ي گناه و معصيت و رذايل اخلاقي در آنها فراهم است ؛ 7- افرادي حقير و پست وبي ارزش و كم همت هستند.



    1.ذاريات:52


    [2] . طه66

    3 .اعراف 116

    .[4]شعرا 221

    [5]. مفردات الفاظ القران “راغب اصفهاني ،ص ‍ 400 ، چاپ دارالقلم

    .[6] لسان العرب ‍:4؟347، نشر ادب الحوضه .

    [7] . اعراف116

    [8] .فتح الباري: 10/182 ، احياء التراث العربي .

    .[9] المغني: 10/104 ، دارالمكر .

    [10] .بقره : 102

    .[11] يونس : 81

    .[12] بخاري: 4/36

    .[13] بقره : 102،

    .[14] مسندامام احمد حنبل :5/350 ، شناره حديث : 27989 .

    .[15] عون المعبود شرح ابي داود : 10/249 حديث 3862 دارالكتب العلميه

    [16] . فتح الباري 10/191 احياء التراث العربي

    .[17] بخاري : 4/32 شماره حديث : 5763 دار الكتب

    [18] . مسلم :4/19 دارالفكر

    .[19] مسلم :1/64 دار الفكر ‏، بخاري :4/32 دارالكتب العلمي‍‍ه

    [20] . مسلم :5/37 ،دارالفكر .

    .[21] صحيح ابن حبان :12/.166 ، مؤسسه ي الرساله ، بيروت

    .[22] مجمع الزوائد :5/117، دار الكتب العربيه .

    .[23] نسائي : 4/112 ، دارالفكر

    .[24] تفسير قرطبي : 2/45 ، احياء التراث العربي ، بيروت .

    [25] . قرطبي: 2/48,احيا التراث العربي ,بيروت.

    .[26] فتح الباري : 1/183,احياء التراث العربي

    .[27] المغني : 10/ 113 , دارالفكر

    [28] . بقره:102

    .[29] المغني : 10/ 106 دارالفكر

    [30] . شرح نووي بر صحيح مسلم: 2/221, چاپ نور محمد .

    [31] . الدر المنثور : 1/103,منشورات مرعشي.

    [32] . مؤمنون : 100

    [33] . آفر :46

    [34] . آل عمران :169

    [35] . طلاق:3

    [36] . زخرف :36

    [37] . اسرا ، :85

    [38] . السحر و السحرة ، ذار البشائر الاسلامية

    [39] . لقمان:34

    [40] . انعام :59

    .[41] عراف :188

    .[42] انعام :50

    [43] . جن :27

    [44] . جن : 10ـ9

    [45] . سبا :14

    .[46] طه :69
    آفت تفکر تعصب
    است
    سخن مولا: اللجاجه تسلی الرای
    تعصب و لجاجت تدبیر را باطل میکند.

    افسوس بر دیاری که در آن گنبد های طلا
    باشد و در ان دیار مردم فقیر و گرسنه باشند
    در آن دیار ظلم خیمه زده و جهل بر عقل چیره
    شده است.غریبه
    حسین(ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود
    اما افسوس که به جای افکارش زخم های تنش را نشانمان دادند و تنها درد او رابی آبی معرفی کردند.شریعتی

  2. 3 کاربر از پست مفید غریبه سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مکانیک-جامدات-گ: هوا فضا
    نوشته ها
    396
    ارسال تشکر
    275
    دریافت تشکر: 1,226
    قدرت امتیاز دهی
    32
    Array

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع قرانی در موردسحر و جادو..

    :
    باطِل‌ِ سِحْر، يا باطل‌السّحر، هر آنچه‌ در بى‌ اثر كردن‌ سحر و جادو و رماندن‌ ديوان‌ زيانكار به‌ كار مى‌رود. باطل‌ سحرها از جمله‌ تَمائم‌ (جمع‌ تميمه‌، تعويذ و اشياء آويختنى‌، به‌ ويژه‌ اشياء سنگى‌) و نَفِرات‌ يا رماننده‌هايى‌ هستند كه‌ مردم‌ آنها را داراي‌ نيرويى‌ ماوراي‌ طبيعى‌ و خاصيت‌ جادويى‌ و شرزُدايى‌ مى‌پندارند و در گريزاندن‌ ديو و جن‌ و ارواح‌ پليد از انسان‌، دام‌ و حيوان‌ خانگى‌، خانه‌، مزرعه‌، باغ‌ و... مؤثر مى‌انگارند. در جامعه‌هاي‌ باستانى‌ و ابتدايى‌ براي‌ اين‌ رماننده‌ها نيرويى‌ به‌ نام‌ «مانا1» (واژه‌اي‌ پولينزيايى‌؛ احتمالاً شبيه‌ «فَرّ» يا «فَرّه‌» يا «خرّه‌» نزد ايرانيان‌، نك: بهار، 119-120) قائل‌ بودند كه‌ شخص‌ يا شيئى‌ با برخورداري‌ از آن‌ نيرويى‌ ايزدي‌ و جادويى‌ تأثيرگذار مى‌يافت‌. مانا مى‌توانست‌ در اشياء مختلفى‌ نهفته‌ باشد (الياده‌، .(19-20
    كاربرد سحر و باطل‌ سحر از كهن‌ترين‌ زمان‌ در جامعه‌هاي‌ باستانى‌ آريايى‌ و سامى‌، و مردم‌ افريقا و استراليا و سرزمينهاي‌ ديگر رايج‌ بوده‌ است‌ (ابن‌ خلدون‌، 3/1148؛ استاتلى‌، و براي‌ باطل‌ كردن‌ سحر و جادو عموماً از دو روش‌ «جادوي‌ تقليدي‌2» (تأثيرگذاري‌ از طريق‌ چيزي‌ شبيه‌ چيزي‌ يا كسى‌، مانند تنديس‌ يا پيكرة آن‌ چيز يا كس‌) و روش‌ «جادوي‌ ساري‌3» (تأثيرگذاري‌ از طريق‌ اجزاء و اشيائى‌ كه‌ زمانى‌ در مجاورت‌ و تماس‌ نزديك‌ با چيزي‌ يا كسى‌ بوده‌اند، مانند مو و ناخن‌ و يا پاره‌هايى‌ از جامة كسى‌) استفاده‌ مى‌كردند (فريزر، 15 ؛ براي‌ توضيح‌ بيشتر دربارة اين‌ دو روش‌ و مثالهاي‌ آن‌، نك: بلوكباشى‌، «ديدگاهها...»، 120-121؛ نيز نك: ه د، جادو). ابن‌ خلدون‌ سحرهايى‌ را كه‌ بى‌واسطه‌ بر عالم‌ تأثير مى‌گذارند، «ساحري‌»، و آنهايى‌ را كه‌ با واسطه‌ اثر مى‌گذارند، «طلسمات‌» خوانده‌ است‌ (3/1147).
    در طول‌ تاريخ‌ بشر، اعتقاد به‌ باطل‌ سحرها و شيوة كاربرد آنها دستخوش‌ تحولاتى‌ شده‌ است‌. بنابر نظر جيمز فريزر زمانى‌ كه‌ بشر به‌ تأثير طلسم‌ و سحر بر نيروهاي‌ طبيعى‌ و ديوان‌ و ارواح‌ زيانكار اعتقاد داشت‌، براي‌ مطيع‌ كردن‌ و رماندن‌ آنها، از باطل‌ سحرها و رماننده‌هاي‌ جادويى‌ با اعمال‌ و مناسك‌ خاص‌ استفاده‌ مى‌كرد؛ سپس‌ به‌ اعتقادات‌ دينى‌ و موجودات‌ روحانى‌ روي‌ آورد و براي‌ دفع‌ جن‌ و شياطين‌ و ارواح‌ آزار دهنده‌، رُقْيه‌ها و افسونهاي‌ حاوي‌ كلمات‌ مقدس‌ و ادعيه‌ و تعاويذ مذهبى‌ را به‌ طلسمات‌ و باطل‌ سحرهاي‌ جادويى‌ پيشين‌ افزود و به‌ اين‌ اعمال‌ جنبة مذهبى‌ داد (نك: بلوكباشى‌، همان‌، 118-119). افسونى‌ با اين‌ عبارات‌: «بسم‌الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. اسفندارمذ ماه‌، اسفندارمذ روز، بستم‌ دم‌ و رفت‌ و زير و زبر از همه‌، جز ستوران‌. به‌ نام‌ يزدان‌ و به‌ نام‌ جم‌ و افريدون‌. بسم‌ الله‌ بآدم‌ و حوّا حَسبى‌ِ الله‌ُ وحده‌ُ و كفى‌» كه‌ در زمان‌ حيات‌ ابوريحان‌ بيرونى‌ (سده‌هاي‌ 4 و 5 ق‌) براي‌ رماندن‌ گزندگان‌ به‌ كار مى‌رفت‌، آميختگى‌ باورهاي‌ جادويى‌ - مذهبى‌ را در دو فرهنگ‌ مزديسنايى‌ و اسلامى‌ در ايران‌ نشان‌ مى‌دهد. اين‌ افسون‌ يا رقيه‌ را در فاصلة ميان‌ دو طلوع‌فجر و شمس‌ روز 5 اسفند (روز اسفندارمذ) بر روي‌ 3 كاغذ چهارگوش‌ مى‌نوشتند و بر ديوارهاي‌ 3 سوي‌ خانه‌ مى‌چسباندند و ديوار صدرخانه‌ را خالى‌ مى‌گذاشتند تا گزندگان‌ و حشرات‌ بتوانند از آن‌ بيرون‌ روند (بيرونى‌، الا¸ثار...، 229، نيز التفهيم‌، 259-260، نيز حاشية 2).
    سحر و جادو و اعمال‌ جادوزدايى‌ هنوز ميان‌ مردم‌ بسياري‌ از جامعه‌هاي‌ ابتدايى‌ و سنتى‌ و نيمه‌ متمدن‌ كاربرد دارد و در نظام‌ فرهنگى‌ - آرمانى‌ اين‌ مردم‌ نقش‌ مهمى‌ ايفا مى‌كند. در اين‌ جامعه‌ها كاربرد طلسمات‌ و باطل‌ سحرها به‌ مردم‌ كمك‌ مى‌كند تا به‌ هنگام‌ درماندگى‌ و پريشان‌ حالى‌ بيم‌ و اضطراب‌ ناشى‌ از نيروهاي‌ زيانكار را از خود دور سازند III/393) ؛ ERE, نيز يادداشت‌ مؤلف‌).
    طبقه‌بندي‌ باطل‌ سحر: قدما باطل‌ سحرها را به‌ دو گونه‌ تقسيم‌ مى‌كردند: تعويذها و افسونهايى‌ كه‌ نام‌ خدا در آنها به‌ كار رفته‌، و تعويذها و افسونهايى‌ كه‌ نام‌ خدا در آنها به‌ كار نرفته‌ بود. طلسمات‌ گونة دوم‌ نيز به‌ دو دستة مفهوم‌ و نامفهوم‌ (اغلوطات‌) تقسيم‌ مى‌شدند (نك: يواقيت‌...، 201).
    بازوبند نقره‌
    به‌ رغم‌ برخى‌ تفاوتهاي‌ ناشى‌ از تنوع‌ محلى‌ مواد و هنرهاي‌ بومى‌ِ به‌كار رفته‌ در ساخت‌ طلسمات‌، آنها را بر حسب‌ شباهتهاي‌ كلى‌ و عام‌ در نوع‌ و كاربرد، به‌ چند طبقه‌ تقسيم‌ كرده‌اند:
    نخست‌ طبقه‌بندي‌ عمومى‌ بر اساس‌ طبيعى‌ يا مصنوعى‌ بودن‌ طلسمات‌، شامل‌ برخى‌ از احجار كريمه‌ و سنگها؛ اجزائى‌ از رستنيها و گياهان‌؛ اندامهايى‌ از انسان‌ و حيوان‌؛ ابزار و اشياء و لوحهاي‌ فلزي‌؛ زيورها و گوهرها؛ تنديس‌ و پيكرة ساخته‌ شده‌ از موم‌ و خمير؛ رقيه‌ و افسون‌ به‌ صورت‌ حرز و تعويذ نوشته‌ شده‌ بر پوست‌ و كاغذ و پارچه‌ و يا كنده‌ شده‌ بر روي‌ فلز؛ دستواره‌ها و چشمواره‌هاي‌ فلزي‌ و سفالى‌ و شيشه‌اي‌؛ چيزهاي‌ ناپاك‌ و آلوده‌ و فضولات‌ برخى‌ حيوانات‌.
    دوم‌ طبقه‌بندي‌ برحسب‌ مقاصدي‌ كه‌ طلسمات‌ را به‌ كار مى‌برند، مانند طلسمات‌ مخصوص‌ پيشگيري‌ و درمان‌ بيماريها؛ حفظ و امنيت‌ كلى‌ و عمومى‌ از خطرات‌ و آسيبها؛ به‌ دست‌ آوردن‌ قدرت‌ جسمانى‌؛ تحصيل‌ خوشبختى‌ و ثروت‌ و جز آن‌ (براي‌ طبقه‌بندي‌ طلسمات‌ و فهرست‌ طلسمات‌ هر رده‌، نك: ، ERE همانجا).
    سنگ‌ و استخوان‌: اين‌ دو شى‌ء از طلسمات‌ باطل‌ سحر رايج‌ ميان‌ بيشتر اقوام‌ جهان‌ بوده‌ است‌. اعراب‌ دورة جاهلى‌ انواع‌ سنگها و استخوانهاي‌ جمع‌آوري‌ شده‌ در گورستان‌، و احجار كريمه‌ را كه‌ براي‌ هر يك‌ تأثير سحرزدايى‌ خاصى‌ قائل‌ بودند، همراه‌ افسونهاي‌ مخصوص‌ هر يك‌، به‌ خود مى‌آويختند. مثلاً، همراه‌ داشتن‌ «خصمه‌» - كه‌ به‌ عقيق‌ مى‌مانست‌ - و خواندن‌ رقية ويژة آن‌ را براي‌ تضعيف‌ دشمن‌ و پيروزي‌ بر او در نبرد مؤثر مى‌پنداشتند (نوري‌، 575 -576؛ براي‌ برخى‌ افسونهاي‌ اين‌ طلسمات‌، نيز نك: همو، 575).
    از سنگهاي‌ ضد سحر انواع‌ سنگ‌ يشم‌ است‌. عربها براي‌ باطل‌ كردن‌ جادو و دور ساختن‌ چشم‌ بد از كودك‌ و زايمان‌ بى‌دردِ زن‌ آبستن‌، پاره‌اي‌ سنگ‌ يشم‌، «حجرالبَشَف‌» (سنگ‌ سخت‌)، را به‌ مچ‌ دست‌ راست‌ كودك‌ و ران‌ زن‌ مى‌بستند. براي‌ مصون‌ ماندن‌ مرد از زخم‌ و جراحت‌ جنگ‌ نيز طرح‌ مردي‌ را در فروغ‌ شب‌ قدر روي‌ حجرالبشف‌ مى‌كشيدند و آن‌ را بر سر مى‌گذاردند VIII/292) .(ERE, در كَردة 14 «بهرام‌ يشت‌» به‌ كاربرد استخوان‌ و پر مرغ‌ِ وارِغَن‌ (مرغى‌ شكاري‌ از گونة شاهين‌) همچون‌ طلسم‌ ايمنى‌ و باطل‌ كنندة سحر دشمن‌ اشاره‌ شده‌ است‌: زرتشت‌ از اهورامزدا به‌ هنگام‌ افسون‌زدگى‌ِ ناشى‌ از ساحري‌ مردان‌ بدخواه‌ چاره‌جويى‌ كرد. اهورامزدا براي‌ باطل‌ كردن‌ ساحري‌ دشمن‌، او را به‌ ماليدن‌ پر اين‌ مرغ‌ به‌ تن‌ سفارش‌ كرد ( يشتها، 2/127؛ نيز نك: III/448 .(ERE,
    زنان‌ عرب‌ براي‌ سحرزدايى‌ و دور كردن‌ هر گونه‌ گزند، از استخوانهاي‌ سر مردگان‌ و حيوانات‌ همچون‌ طلسم‌ِ باطل‌ سحر استفاده‌ مى‌كردند و انواعى‌ از آن‌ را در سفر و حضر با خود همراه‌ داشتند (اسميث‌، «دين‌ ساميها1»، 382 -381 ؛ نيز نك: نوري‌، 574؛ براي‌ پاره‌اي‌ طلسمهاي‌ باطل‌ سحر سنگى‌ و استخوانى‌، نك: ماسه‌، .(II/325-327
    گردن‌بند طلسم‌ از برنز
    مُهره‌: كاربرد خرزات‌ يا مهره‌هاي‌ باطل‌ سحر از ديرباز در ميان‌ ايرانيان‌ و اعراب‌ رايج‌ بوده‌ است‌. در كتاب‌ روايات‌ پهلوي‌ دربارة خواص‌ جادويى‌ مهره‌ها برحسب‌ رنگ‌ آنها، در جذب‌ خير و مهر و محبت‌ يا دفع‌ نوعى‌ شر سخن‌ گفته‌ شده‌ است‌ (نك: تفضلى‌، 178). آقاجمال‌ خوانساري‌ (ص‌ 26) از مهره‌هاي‌ كبود خوش‌ رنگ‌، مهرة سفيد و مهرة باباغوري‌ (سنگى‌ مدور سياه‌ و سفيد) در شمار باطل‌ سحرها نام‌ برده‌ است‌ (براي‌ مهره‌هايى‌ كه‌ در دفع‌ چشم‌ زخم‌ به‌ كار مى‌رود، نك: همايونى‌، 377؛ براي‌ «مهرة خر» يا «خر مهره‌» و «مهرة مار»، نك: كتيرايى‌، 416- 418، 422-424).
    مهر طلسم‌ از برنج‌
    گوهر و زيور: در جامعه‌هاي‌ اوليه‌ گوهرها و زيورهاي‌ آرايشى‌ مانند گردن‌بند، گوشواره‌، دست‌بند، بينى‌آويز، حلقة لب‌ و خلخال‌ (پاي‌ برنجن‌) و آويزه‌هاي‌ آنها را داراي‌ خاصيت‌ جادويى‌ و سحرزدايى‌ مى‌دانستند و به‌ بدن‌ انسان‌ يا حيوان‌ يا ابزارهاي‌ كار و اسباب‌ خانه‌ و جز آنها مى‌آويختند، و يا پاي‌ درختان‌ ميوه‌ و كنار محصول‌ سبز و رويا مى‌نهادند (اسميث‌،«سخنرانيها...1»، 453 ؛ ؛ ERE,III/393 جودائيكا، .(II/906 بابليها حتى‌ مردگان‌ خود را در برابر حملة ديوان‌ و ارواح‌ خبيث‌ با چنين‌ زيورهايى‌ طلسم‌ پوش‌ مى‌كردند. گاهى‌ چهرة مردگان‌ را نقاشى‌ مى‌كردند كه‌ احتمالاً همچون‌ طلسمى‌ به‌ كار مى‌رفت‌ (مكنزي‌، 211 .(206, بعدها، انواع‌ طلسم‌ نقشدار فلزي‌، پوستى‌ و كاغذي‌ كه‌ با شكلها و نشانهاي‌ رمزي‌ و اعداد و اوراد آراسته‌ بود، جاي‌ زيورهاي‌ طلسم‌گونه‌ را گرفت‌ ( جودائيكا،همانجا).
    مو و ناخن‌: برخى‌ از اقوام‌ جهان‌ مو و ناخن‌ را در شمار اندامهاي‌ زنده‌، و برخى‌ ديگر در شمار اندامهاي‌ مرده‌ مى‌پنداشتند و آنها را همچون‌ طلسم‌ در جادو كردن‌ اشخاص‌ و دستيابى‌ يا زيان‌ رساندن‌ به‌ آنها به‌ كار مى‌بردند ( اوستا، 2/841، نيز حاشية 2؛ اسميث‌، «دين‌ ساميها»، 325 -324 ، حاشية .(2
    در بسياري‌ از فرهنگهاي‌ جوامع‌ امروزي‌، از جمله‌ فرهنگ‌ عامة ايران‌، مو و ناخن‌ را داراي‌ نيروي‌ جادويى‌ مى‌پندارند و آنها را همچون‌ طلسم‌ و رزم‌ افزاري‌ اهريمنى‌ مى‌شمارند. مردم‌ عامه‌ موي‌ و ناخن‌ گرفته‌ شده‌ را روي‌ زمين‌ نمى‌اندازند، بلكه‌ در جايهايى‌ مانند شكافهاي‌ ديوار پنهان‌ مى‌كنند تا از دسترس‌ جادوگران‌ و دشمنان‌ دور بمانند ( اوستا،همانجا؛ هدايت‌، 74؛ ماسه‌، ؛ II/314 براي‌ چگونگى‌ بهره‌گيري‌ جادوگران‌ از «دُنبه‌ گداز»، نك: برهان‌...، 2/883؛ براي‌ موي‌ و ناخن‌ و عمل‌ جادويى‌ «دنبه‌گداز»، نك: هدايت‌، همانجا، حاشية 3).
    تنديس‌ و پيكره‌: ساختن‌ عروسك‌ و تنديس‌ مومى‌ و كاربرد آن‌ در اعمال‌ جادويى‌ و مقاصد تخاصمى‌ در بيشتر فرهنگهاي‌ قديم‌ و جديد، از جمله‌ ايران‌، بابل‌، هند، مصر، افريقا و اروپا عموميت‌ داشته‌ است‌. مثلاً جادو پزشكان‌ بابلى‌ براي‌ بيرون‌ راندن‌ ارواح‌ و ديوان‌ از تن‌ بيمار، تنديس‌ او را مى‌ساختند و با خواندن‌ و دميدن‌ افسونهاي‌ مخصوص‌ ديوان‌ زيانكار را از تن‌ بيمار به‌ تنديس‌ او مى‌راندند. كاهنان‌ عبرانى‌ نيز ديو ناخوشى‌ را با طلسم‌ و افسون‌ از تن‌ بيمار به‌ درون‌ تنديسهاي‌ مومى‌ يا بزغاله‌هاي‌ كشته‌ شده‌ مى‌كردند (استاتلى‌، .(98-99 در مصر باستان‌ و در عهد عتيق‌ و ميانه‌ براي‌ آسيب‌ رساندن‌ يا نابود كردن‌ دشمن‌، تمثال‌ و اشياء مربوط به‌ او را با خار و سنجاق‌ سوراخ‌ مى‌كردند. همچنين‌ تنديسى‌ شبيه‌ دشمن‌ از موم‌ مى‌ساختند و آن‌ را در آتش‌ مى‌انداختند (تايلر، .(389
    طلسم‌ دفع‌ چشم‌ زخم‌: اعتقاد به‌ چشم‌ زخم‌ و نظر زدن‌، ميان‌ اقوام‌ جهان‌ رواج‌ داشته‌، و در بيشتر فرهنگها براي‌ دفع‌ آن‌ انواع‌ باطل‌ سحر به‌ كار مى‌رفته‌ است‌. در ادبيات‌ ودايى‌، زند اوستا، ادبيات‌ كهن‌ يونانى‌، رومانيايى‌ و اسكانديناويايى‌ دربارة باور عامه‌ به‌ چشم‌ بد سخن‌ رفته‌ است‌ (وسترمارك‌، .(56
    از عمومى‌ترين‌ طلسمهاي‌ دفع‌ چشم‌ زخم‌ در ميان‌ مردم‌ مشرق‌ زمين‌ طلسم‌ فلزي‌ پنجة باز دست‌ بوده‌ است‌. اين‌ نوع‌ طلسم‌ و طلسمهايى‌ به‌ شكل‌ چشم‌ انسان‌، يا حتى‌ چشم‌ خشك‌ شدة هدهد، جغد و گربه‌ نيز براي‌ دور كردن‌ اثر چشم‌ بد از انسان‌ و حيوان‌ و مزرعه‌ در ميان‌ بيشتر اقوام‌ عموميت‌ داشته‌ است‌ ( جودائيكا،؛ VI/999 وسترمارك‌، .(39 در كاوشهاي‌ شوش‌ يك‌ طلسم‌ چشم‌ زخم‌ مصري‌ به‌ دست‌ آمده‌ كه‌ از چينى‌ و لعاب‌ آبى‌ ساخته‌ شده‌ است‌ (هدايت‌، 15، حاشية 1).
    در جامعه‌هاي‌ اسلامى‌ آيات‌ قرآنى‌، دعاها و تعويذهايى‌ براي‌ حفظ سلامت‌ و دور كردن‌ بلا و آفت‌ و چشم‌ زخم‌ به‌ كار مى‌رود. سوره‌هاي‌ مُعَوَّذتان‌ (سورة فلق‌ و ناس‌)، حمد و توحيد، آية «وَ اِن‌ْ يَكادُ...» (قلم‌ / 68/51)؛ جملة «ماشاءالله‌ لاحول‌ و لا قوة الاّ بالله‌ العلى‌ العظيم‌»، تعويذ مخصوص‌ «اللهم‌ّ رب‌ّ مَطَر½ حابِس‌...» و تعويذهاي‌ ديگر (كلينى‌، 2/521؛ قمى‌، 319-320، حاشيه‌؛ براي‌ تعويذهاي‌ ديگر دفع‌ چشم‌ زخم‌ از انسان‌ و حيوانات‌ و جز آن‌، نك: همو، 321، حاشيه‌) از جمله‌ مشهورترين‌ آنها به‌ شمار مى‌روند. همچنين‌ در ايران‌ و سرزمينهاي‌ ديگر شرق‌، از جمله‌ هند، براي‌ دفع‌ چشم‌ بد از چشمواره‌هاي‌ كبود يا آبى‌، نقش‌ دست‌ و پنجه‌ و چشم‌ بر روي‌ كاغذ و فلز همراه‌ افسون‌ و ادعيه‌ و اوراد استفاده‌ مى‌كنند. مُدي‌1 به‌ يك‌ تعويذ ضد چشم‌ زخم‌ در ميان‌ زرتشتيان‌ كه‌ روي‌ آن‌ اورادي‌ به‌ زبان‌ اوستايى‌، پازند و پهلوي‌ نوشته‌ بودند و بر دست‌چپ‌مى‌بستند،و همچنين‌ از يك‌طلسم‌ سنگى‌ ضدچشم‌ زخم‌ كه‌ روي‌ آن‌ چيزي‌ شبيه‌ چشم‌ كنده‌ بودند، ياد مى‌كند (نك: III/449 ؛ ERE, براي‌ كاربرد انواع‌ طلسم‌ به‌ شكل‌ يا با نقش‌ دست‌ و پنجه‌در فرهنگهاي‌ گوناگون‌،نك: وسترمارك‌، در زمرة زيورهاي‌ طلسم‌گونه‌ به‌ نشانى‌، معروف‌ به‌ «دست‌ فاطمه‌» اشاره‌ مى‌كند كه‌ در ميان‌ شيعيان‌ به‌ صورت‌ پنجة دست‌ و نمادي‌ از پنج‌ تن‌ آل‌ عبا به‌ كار مى‌رود.
    بلاغى‌ (ص‌ 289) از «چشمارو» (سبويى‌ سفالين‌ كه‌ روي‌ آن‌ چهرة آدمى‌ را با چشم‌ و رويى‌ زيبا نقش‌ مى‌كردند و در آن‌ سكه‌ مى‌انداختند و در شب‌ چهارشنبه‌ سوري‌ براي‌ دفع‌ بلا و چشم‌ زخم‌ آن‌ را از بام‌ خانه‌ به‌ زير مى‌افكندند و مى‌شكاندند؛ براي‌ شرح‌ و تفصيل‌ آن‌، نك: رجايى‌، 396-403)، «چشم‌ پَنام‌» (تعويذي‌ كه‌ براي‌ دفع‌ چشم‌ زخم‌ مى‌نويسند) و «چشم‌ زد» (مهره‌هايى‌ از شيشة سياه‌ و سفيد و كبود، نك: برهان‌، ذيل‌ همين‌ ماده‌ها) به‌ عنوان‌ باطل‌ سحرهاي‌ چشم‌ زخم‌ در ايران‌ نام‌ مى‌برد. اسپونر (ص‌ طلسمها و تعويذهاي‌ مخصوص‌ دفع‌ جن‌ و موجودات‌ زيانكار را از جمله‌ طلسمهاي‌ مشترك‌ دفع‌ چشم‌ زخم‌ ميان‌ مسلمانان‌ ايران‌ و جهان‌ مى‌داند.
    پليدي‌: در فرهنگهاي‌ ابتدايى‌، از جمله‌ فرهنگهاي‌ سامى‌ و ايرانى‌، برخى‌ چيزهاي‌ نجس‌ و پليد داراي‌ نيروي‌ جادويى‌، و از اين‌ رو «تابو» (ممنوع‌ و حرام‌) شناخته‌ مى‌شده‌اند و همچون‌ باطل‌ سحرهايى‌ قوي‌ و مؤثر به‌ كار مى‌رفته‌اند. خون‌ حيض‌ در شمار اين‌ چيزهاي‌ پليد و نجس‌ بوده‌ است‌. اعراب‌ اين‌ نوع‌ طلسمها را «تَنْجيس‌» يا «مُنَجَّسه‌» مى‌ناميدند. مثلاً بت‌پرستان‌ دورة جاهلى‌ تنجيسهايى‌ مانند استخوان‌ مردگان‌ و كهنة قاعدگى‌ زنان‌ را همراه‌ كودكان‌ مى‌كردند، تا آنها را از گزند جن‌ و ارواح‌ شرير و چشم‌ بد دور و مصون‌ نگه‌ دارند (اسميث‌، «سخنرانيها...»، 448 ؛ نيز نك: نوري‌، 573).
    گره‌ و گره‌گشايى‌: باور به‌ تأثير جادويى‌ گره‌، و جادو كردن‌ با «گره‌زنى‌» و راههاي‌ «گره‌گشايى‌» يا جادوزُدايى‌ با گشودن‌ گره‌ در حوزة عمل‌ ساحري‌، به‌ ويژه‌ به‌ هنگام‌ ازدواج‌ و زايش‌، در بيشتر فرهنگها جايگاه‌ ويژه‌اي‌ داشته‌ است‌. در روايات‌ پهلوي‌، طلسم‌ ضد تب‌ و بند آمدن‌ خون‌، ريسمانى‌ بود كه‌ آن‌ را مى‌ريسيدند و سه‌ لا مى‌كردند و بنا به‌ مورد گره‌هايى‌ بر آن‌ مى‌زدند و بر بازو مى‌بستند (نك: تفضلى‌، 178).
    قرآن‌ كريم‌ در آية «وَ مِن‌ْ شَرَّ النَّفّاثات‌ِ فى‌ الْعُقَد» (فلق‌ /113/4) به‌ شر و زيان‌ِ زنان‌ِ دمندة افسون‌ در گرهها اشاره‌ دارد و پيامبر اكرم‌(ص‌) را به‌ حيله‌ و تزوير آنان‌ هشدار مى‌دهد. سوره‌هاي‌ مُعوّذتان‌ قرآن‌ كريم‌ همچون‌ تعويذي‌ براي‌ ابطال‌ عزايم‌ و اثرات‌ سحر بر پيامبر(ص‌) نازل‌ شد (بيضاوي‌، 2/582 -583؛ نيز نك: ابن‌ خلدون‌، 3/1151-1152، حاشيه‌؛ فريزر، .(318
    با بستن‌ گره‌ و بند، مرد را بر زن‌ مى‌بستند (افسون‌ و سحر مى‌كردند) و از مردي‌ و توانايى‌ مى‌انداختند و تا گرهها و بندها را نمى‌گشودند، مرد از آن‌ افسون‌ نمى‌رست‌ و مردي‌ خود را باز نمى‌يافت‌. فخرالدين‌ اسعد گرگانى‌ در ويس‌ و رامين‌ به‌ افسون‌ كردن‌ و بستن‌ شاه‌ موبد بر ويس‌، با بستن‌ دو طلسم‌ با آهن‌ به‌ يكديگر و نهان‌ كردن‌ آن‌ در زير خاك‌ و چگونگى‌ رهايى‌ مرد با شكستن‌ بند طلسمها اشاره‌ كرده‌ است‌ (ص‌ 77- 78).
    برخى‌ به‌ نقش‌ جادويى‌ گره‌ و گره‌ بستن‌ همراه‌ خواندن‌ دعا و افسون‌ نزد آسوريان‌ قديم‌ و بابليان‌، از دو افسون‌ عبرانى‌ متأخر در كتابى‌ كه‌ در موصل‌ به‌ دست‌ آمده‌ است‌، سخن‌ گفته‌اند (نك: III/409 .(ERE,
    سوريان‌ بسته‌ بودن‌ بند و تكمه‌هاي‌ جامة دامادي‌ را موجب‌ بسته‌شدن‌ مرد و ناتوانى‌ او در شب‌ زفاف‌ مى‌پنداشتند، از اين‌رو، به‌ هنگام‌ جامه‌ پوشاندن‌ بر تن‌ داماد، بندها و تكمه‌هاي‌ جامة او را باز مى‌گذاشتند (فريزر، 317 ؛ براي‌ توضيح‌ بيشتر دربارة نقش‌ جادويى‌ و جادو زدايى‌ گره‌ (بستن‌ و گشودن‌ گره‌) و روشهاي‌ گوناگون‌ كاربرد آن‌ نزد اقوام‌ مختلف‌، نك: همو، .(314-321 مردم‌ خياو يا مشكين‌شهر در استان‌ اردبيل‌ ناتوانى‌ داماد را به‌ علت‌ بستن‌ كمر او با سحر و جادو مى‌دانند و براي‌ گشودن‌ بند طلسم‌ و باطل‌ كردن‌ سحر، براي‌ داماد دعا مى‌گرفتند، يا او را از زير بوته‌هاي‌ وحشى‌ «بوغورتيكانى‌» (تمشك‌ وحشى‌) رد مى‌كردند (ساعدي‌، 145؛ براي‌ آداب‌ گره‌ يا بندگشايى‌ مرد در خراسان‌، نيز نك: شكورزاده‌، 204؛ در ايلام‌ و لرستان‌، نك: اسديان‌، 176). تهرانيها بندها و گرههاي‌ جامة عروس‌ را به‌ هنگام‌ عقدكنان‌ باز مى‌گذاشتند تا بختش‌ بسته‌ نشود و گره‌ در كارش‌ نيفتد (هدايت‌، 28؛ براي‌ بستن‌ كار كسى‌ با گره‌ زدن‌ و بى‌اثر كردن‌ آن‌ با گشودن‌ گره‌، نك: ماسه‌، .(II/312
    جام‌ باطل‌ سحر: جامى‌ است‌ كه‌ سوره‌هاي‌ قرآنى‌ كافرون‌، اخلاص‌، فلق‌ و ناس‌ (اصطلاحاً چهار قُل‌)، آيةالكرسى‌ (بقره‌ / 2/255) و آيات‌ ديگر تعويذ و باطل‌ سحر، مانند «...قال‌َ موسى‌ ما جِئْتُم‌ بِه‌ِ السَّحْرُ اِن‌َّ اللّه‌َ سَيُبْطِلُه‌ُ...» (يونس‌ / 10/81)، آية «اِن‌َّ رَبَّكُم‌ُ اللّه‌ُ الَّذي‌ خَلَق‌َ السَّموات‌ِ...» (اعراف‌ / 7/54) و «وَ قُل‌ْ جاءَ الْحَق‌ُّ وَ زَهَق‌َ الْباطِل‌ُ» (اسراء / 17/81) و جز اينها بر روي‌ آن‌ كنده‌اند (نك: شهري‌، 1/535؛ نيز نك: قمى‌، 316، حاشيه‌).
    در شاهرود بر آبى‌ كه‌ از آسياب‌ بيرون‌ مى‌آمد، دعاي‌ مخصوص‌ باطل‌ سحر مى‌خواندند و بر آن‌ مى‌دميدند (شريعت‌زاده‌، 517) و آن‌ را معمولاً با جام‌ باطل‌ سحر به‌ هنگام‌ سحرزدايى‌ از كسى‌ يا چيزي‌ بر سر شخص‌ مى‌ريختند، يا در خانه‌ مى‌پاشيدند (براي‌ متن‌ دعاي‌ باطل‌ سحر، نك: همو، 518 -521).
    قلعة ياسين‌: يكى‌ از طلسمات‌ باطل‌ سحر رايج‌ در ميان‌ مردم‌ جامعه‌هاي‌ سنتى‌ ايران‌ «قلعة ياسين‌» بود. اين‌ طلسم‌، پرده‌اي‌ كتانى‌ بود با يك‌ شكاف‌ حلقه‌اي‌ در ميان‌ آن‌ كه‌ تمام‌ سورة «يس‌» را با مشك‌ و زعفران‌ روي‌ آن‌ نوشته‌ بودند. به‌ هنگام‌ جادوزدايى‌ و دور كردن‌ درد و بلا از كسى‌، قلعة ياسين‌ را از محل‌ حلقه‌ در سر او مى‌كردند و از پايش‌ در مى‌آوردند (اسديان‌، 173؛ نيز نك: لغت‌نامه‌...، ذيل‌ قلعة ياسين‌).
    باطل‌ سحرهاي‌ ديگر: براي‌ باطل‌ كردن‌ اثر سحر و جادو در ميان‌ جامعة زنان‌ ايران‌، اين‌ آداب‌ نيز معمول‌ بوده‌ است‌: بخت‌گشايى‌ (ه م‌)، يا راههاي‌ گشودن‌ بخت‌ دختران‌ شوهر نرفتة در خانه‌ مانده‌، و زنان‌ «بخت‌ بسته‌» و «سياه‌ بخت‌» (مورد بى‌مهري‌ شوهر قرار گرفته‌ و از چشم‌ او افتاده‌) و مردان‌ «كار بسته‌» (بى‌كار و مشكل‌دار و ناموفق‌)؛ آل‌زدايى‌ و دفع‌ اثرات‌ آل‌ زدگى‌ (نك: ه د، آل‌)؛ «چلّه‌ بُري‌» (آداب‌ زدودن‌ اثرات‌ جادويى‌ و نازايى‌) از زائو و زنان‌ نازا و ريختن‌ آب‌ «جام‌ِ چهل‌ كليد» بر سر زائو و زنانى‌ كه‌ به‌ آنها «چله‌ افتاده‌» (افسون‌ شده‌) است‌ (براي‌ چله‌ بري‌ و جام‌ چهل‌ كليد، نك: ه د، آبستنى‌، 1/49-50؛ نيز براي‌ اعمال‌ چله‌زدايى‌ از زنان‌ نازا، نك: بلوكباشى‌، «درمان‌...»، 2/136-137)؛ پاشيدن‌ آبى‌ كه‌ 7 دختر نابالغ‌ در شب‌ چهارشنبه‌سوري‌ در آن‌ قليا سوده‌اند (نفيسى‌، 36)؛ ريختن‌ قلياب‌ سركه‌اي‌ كه‌ دختري‌ باكره‌ آن‌ را در زير ناودان‌ رو به‌ قبله‌ تهيه‌ كرده‌ است‌ (هدايت‌، 112)، و آب‌ كوزه‌ قليانى‌ كه‌ 7 روز آن‌ را عوض‌ نكرده‌اند (شهري‌، 4/140-141) در 4 گوشه‌ يا پيشگاه‌ خانه‌؛ سوزاندن‌ و دود كردن‌ گياهان‌ و دانه‌هاي‌ گياهى‌ گَندزدا، مانند اسپند و كُندر و وِشا (نك: ه د، اسفند؛ نيز براي‌ آگاهى‌ از خاصيتها و فوايد سحرزدايى‌ِ برگ‌ و شاخه‌ و ريشة اسفند و كندر، نك: قمى‌، 317، حاشيه‌)؛ آويختن‌دعا، رقيةمعوذتان‌، «و ان‌ْيكاد»، پوست‌ تخم‌مرغ‌ و پارچة كبود حاوي‌ حَرمل‌ (نوعى‌ اسپند) در خانه‌ و باغ‌ و مزرعه‌ (كرباسى‌، 1/147؛ بلاغى‌، 291) و گذاشتن‌ سينى‌ عاطل‌ باطل‌ در سفرة عقد (براي‌ شرح‌ سينى‌ عاطل‌ باطل‌ و موادي‌ كه‌ در 7خانة آن‌مى‌ريختند و خواص‌آنها، نك: شكورزاده‌،176، نيز حاشية5).
    مآخذ: آقا جمال‌ خوانساري‌، محمد، عقايد النساء و مرآت‌ البلها، به‌ كوشش‌ محمود كتيرايى‌، تهران‌، 1349ش‌؛ ابن‌ خلدون‌، مقدمة، به‌ كوشش‌ على‌ عبدالواحد وافى‌، قاهره‌، 1384ق‌/1965م‌؛ اسديان‌ خرم‌آبادي‌، محمد و ديگران‌، باورها و دانسته‌ها در لرستان‌ و ايلام‌، تهران‌، 1358ش‌؛ اوستا، ترجمة جليل‌ دوستخواه‌، تهران‌، 1374ش‌؛ برهان‌ قاطع‌، محمدحسين‌ بن‌ خلف‌ تبريزي‌، به‌ كوشش‌ محمد معين‌، تهران‌، 1361ش‌؛ بلاغى‌، عبدالحجت‌، تاريخ‌ نائين‌، تهران‌، 1369ش‌؛ بلوكباشى‌، على‌، «درمان‌ بيماريها و ناخوشيها در پزشكى‌ عاميانه‌»، كتاب‌ هفته‌، 1342ش‌، شم 102؛ همو، «ديدگاهها و نگرشها در مردم‌شناسى‌»، كتاب‌ جمعه‌، 1359ش‌، س‌ 1، شم 34؛ بهار، مهرداد، پژوهشى‌ در اساطير ايران‌، تهران‌، 1362ش‌؛ بيرونى‌، ابوريحان‌، الا¸ثار الباقية، به‌ كوشش‌ زاخاو، لايپزيگ‌، 1923م‌؛ همو، التفهيم‌، به‌ كوشش‌ همايى‌، تهران‌، 1318ش‌؛ بيضاوي‌، عبدالله‌، انوار التنزيل‌، قاهره‌، 1388ق‌/1968م‌؛ تفضلى‌، احمد، تاريخ‌ ادبيات‌ ايران‌ پيش‌ از اسلام‌، به‌ كوشش‌ ژاله‌ آموزگار، تهران‌، 1376ش‌؛ رجايى‌، احمدعلى‌، «چشمارو چيست‌؟»، مجلة دانشكدة ادبيات‌ مشهد، 1344ش‌، س‌ 1، شم 4؛ ساعدي‌، غلامحسين‌، خياو يا مشكين‌شهر، تهران‌، 1354ش‌؛ شريعت‌زاده‌، على‌اصغر، فرهنگ‌ مردم‌ شاهرود، تهران‌، 1371ش‌؛ شكورزاده‌، ابراهيم‌، عقايد و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌، تهران‌، 1363ش‌؛ شهري‌، جعفر، طهران‌ قديم‌، تهران‌، 1370ش‌؛ فخرالدين‌ اسعد گرگانى‌، ويس‌ و رامين‌، به‌ كوشش‌ محمد جعفر محجوب‌، تهران‌، 1337ش‌؛ قرآن‌ مجيد؛ قمى‌، عباس‌، مفاتيح‌ الجنان‌، تهران‌، 1391ق‌؛ كتيرايى‌، محمود، از خشت‌ تا خشت‌، تهران‌، 1348ش‌؛ كرباسى‌ راوري‌، على‌، فرهنگ‌ مردم‌ راور، تهران‌، 1365ش‌؛ كلينى‌، محمد، الاصول‌ من‌ الكافى‌، به‌ كوشش‌ على‌اكبر غفاري‌، تهران‌، 1365ش‌؛ لغت‌نامة دهخدا؛ نفيسى‌، سعيد، «چهارشنبه‌ سوري‌»، سالنامة كشور ايران‌، 1333ش‌، س‌ 9؛ نوري‌، يحيى‌، اسلام‌ و عقائد و آراء بشري‌، تهران‌، 1354ش‌؛ هدايت‌، صادق‌، نيرنگستان‌، تهران‌، 1311ش‌؛ همايونى‌، صادق‌، فرهنگ‌ مردم‌ سروستان‌، تهران‌، 1349ش‌؛ يشتها، ترجمة ابراهيم‌ پورداود، تهران‌، 1347ش‌؛ يواقيت‌العلوم‌ و دراري‌ النجوم‌، به‌ كوشش‌ محمدتقى‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، 1364ش‌؛ يادداشت‌ مؤلف‌؛ نيز:
    de Vaux, B., Les Penseurs de l'Islam, Paris 1923; Eliade, M., Patterns in Comparative Religion, tr. R. Sheed, London, 1971; ERE; Frazer, J. G., The Golden Bough: a Study in Magic and Religion, London, 1932; Judaica; MacKenzie, D. A., Myths of Babylonia and Assyria, London; Mass E , H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Smith, W. R., Lectures on the Religion of the Semites, London, 1927; id, The Religion of the Semites, NewYork, 1956; Spooner, B., X The Evil Eye in the MiddleEast n , Witchcraft Confessions and Accusations, ed., M. Douglas, London, 1970; Stutley, M., Ancient Indian Magic and Folklore, Delhi, 1980; Tylor, E. B., X Exhibition of Charms and Amulets n , International Folklore Congress, London, 1892; Westermarck, E., Pagan Survivals in Mohammedan Civili- sation, London, 1973.
    على‌ بلوكباشى‌

    به ساحل افتاده:
    متافیزیك و طلسم

    نویسنده : دكتر مطلّب برازنده

    انسان موجود بسیار پیچیده‌ای است و دارای قدرتهای عجیب و غریب فراوان می‌باشد ، كه این خود نشانه و آیت عظمت خالق تواناست ( فتبارك الله احسن الخالقین ) . از این روست كه می‌تواند كارهای خارق‌العاده و غیر طبیعی انجام دهد ، این گونه كارها معمولاً از ابعاد فیزیك و متافیزیك وجود بشر منشاء می‌گیرد . در بعد فیزیك انسان می‌تواند با كمك ابزار و با انجام تمرینات ، سرعت خود را در انجام برخی كارها افزایش دهد و یا نسبت به برخی پدیده‌ها عادت پیدا كند كه برای سایرین عجیب می‌نماید . در بعد متافیزیك انجام این كار با استفاده از نیروی‌های روانی ، فراروانی و روحی صورت می‌گیرد . برخی افراد با بهره‌گیری از این توانایی‌های خارق‌العاده اقدام به پیشبرد اهداف شوم خود می‌كنند و یا حداقل این امور را بهانه‌ای برای كسب درآمدهای مالی و مادی قرار می‌دهند . البته محدود افرادی نیز یافت می‌شوند كه از این توانمندیها برای خدمت به خلق و یا در انجام كارهای خیر و مثبت بهره می‌گیرند . در جامعه امروز علی‌رغم تمام پیشرفتهای صنعتی و علمی، هنوز افراد زیادی برای حل مشكلات خود به این روشها روی می‌آورند و به این بهانه‌ها مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند . لذا بر آنیم تا با تشریح و نقد و بررسی این مقولات آگاهی لازم را به عموم منتقل نموده تا جلوی سوء استفاده برخی افراد فرصت طلب گرفته شود ، همچنین می‌خواهیم یادآور شویم كه یگانه قدرت مؤثر در عالم خدای قادر می‌باشد( لله الواحد القهار ) ، لذا بهتر است برای حل مشكلات بجای روی آوردن به سحر، طلسم، جادو و امثال آن به درگاه رحمت حضرت حق پناه بریم ، جای بسی تأسّف است كه هنوز در عمل ، به این مطلب مهم اعتقاد پیدا نكرده‌ایم كه « و من یتوكل علی الله و كفی بالله وكیلا » .

    انجام امور خارق‌العاده معمولاً از طریق علوم غریبه صورت می‌گیرد. علوم غریبه دارای پنج شاخه اصلی می‌باشد كه عبارتند از: علم كیمیا، علم لیمیا، علم هیمیا، علم سیمیا و علم ریمیا. البته این علوم دارای شاخه‌های فرعی نیز می‌باشند كه از آن جمله می‌توان به علم اعداد و اوفاق، علم احضار ارواح، علم تنویم مغناطیس و خافیه اشاره كرد. موضوع علم كیمیا، چگونگی تبدیل صورت یك عنصر به صورت عنصر دیگر می‌باشد. این همان است كه در طول تاریخ افراد زیادی به دنبال آن بوده‌اند و قصد تبدیل خاك به طلا داشته‌اند. داستانهای زیادی در ادبیات ملل مختلف دربارة كیمیا وجود دارد، ظاهراً عرفا دارای این قدرت بوده‌اند(آنان كه به یك نظر خاك را كیمیا كنند). علم لیمیا، علم تسخیرات است. در این شاخه چگونگی تأثیرهای ارادی در صورت اتصالش با موجودات ماورائی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. لیمیا منجر به كسب قدرت تسخیر جن و روح می‌شود. منظور از تسخیر آن است كه موجودات در اختیار و به فرمان انسان باشند.

    معمولاً افـراد سودجـو معمولاً افـراد سودجـو برای رسیدن به اهداف خود(كه عمدتاً اهداف غیر معنوی و مادی است) از این موجودات تسخیر شده بهره می‌برند. در علم هیمیا، تركیب قوای عالم بالا با عناصر عالم پایین مد نظر است و به آن علم طلسمات نیز می‌گویند. در طلسم از طریق برخی ابزار و وسایل مادی(عناصر عالم پایین) نیروهای ماورائی جهت انجام كارها به خدمت گرفته می‌شوند. ظاهراً طالع‌بینی نیز زیر مجموعة هیمیا می‌باشد. در طالع‌بینی اعتقاد بر این است كه محل و موقعیت قرار گرفتن ستارگان در لحظه تولد نوزاد، بر سرنوشت و آینده او تأثیر می‌گذارد و از این طریق نسبت به پیشگویی در مورد آینده اقدام می‌شود. طالع‌بینان معمولاً با استناد به تأثیرات ماه، خورشید و ستارگان دیگر پیشگویی می‌كنند. در كل پیشگویی و اطلاع از اخبار آینده مورد تأیید نمی‌باشد، هر‌چند كه ممكن است این كار عملی باشد. اگر لازم بود انسان از آینده با خبر باشد، مسائل آینده در حجاب و پوشش قرار نمی‌گرفت و یقیناً پوشیده بودن آن حكمت الهی داشته و خیر عموم در آن است. سیمیا علم تركیب نیروهای روانی و جسمانی است. به عبارت دیگر هماهنگ ساختن و خلط كردن قوای ارادی با قوای مخصوص مادی می‌باشد. از این علم برای دست‌یابی و تحصیل قدرت در تصرفات عجیب و غریب در امور طبیعی استفاده می‌شود. برای مثال تصرف در خیال مردم و تغییر آن از این دسته است. علم ریمیا استفاده از قوای مادی در انجام امور خارق‌العاده است. مانند كاری كه معمولاً شعبده‌بازان انجام می‌دهند. این افراد از توان نهفته در امكانات و وسایل مادی با ظرافت خاصی برای انجام كارهای عجیب و غریب بهره می‌گیرند. كهانت و سحر نیز از همین مقولات می‌باشند. كهانت خبرگیری و یا طلب یاری از جن یا ارواح و امثال آن است.

    در كلام مـعصومین از كـاهن به عنوان كافر یاد شده است. سحر، انجام امور خارق عادت از طریق دعا، افسون و طلسم می‌باشد. سحر كفر به خداست و تصرف و دست یازیدن در عالم بر خلاف وضع عادی آن می‌باشد. سحر مایة شر بوده، شوم‌ترین منابع فساد در اجتماع بشری است. منشاء سحر ابلیس می‌باشد و از این طریق نیز به سایر شیاطین(انسی و جنی) منتقل شده است. كسانی كه از سحر و جادو استفاده می‌كنند با شیاطین در ارتباط هستند. امروزه وجود و تأثیرات سحر، طلسم و امثال آن از دیدگاه دین و علم اثبات شده است ولی دین رفتن به سمت این امور و استفاده از آن را شدیداً نهی می‌كند. مبین آن اینكه حضرت علی(علیه‌السلام)ـ امام عارف و آگاه به علوم غیب ـ می‌فرمایند:«هر كه چیزی از جادو بیاموزد، كم یا زیاد، كافر است.» موضوع دیگر از این مقولات نجوم می‌باشد، كه از دو دیدگاه قابل بررسی است. اول علم نجوم كه توسط دانشمندان فیزیك، ریاضی و ستاره‌شناسان و به صورت علمی و یا روشهای تجربی مورد نقد و بررسی است. دوم علم نجوم كه بیشتر توسط طالع‌بینان و با روشهای متافیزیك برای كشف امور پنهانی مورد استفاده می‌باشد. ظاهراً حالت اول بلامانع و حالت دوم محل اشكال است. در حالت دوم می‌توان به سه صورت به موضوع نظر داشت. اول اعتقاد به تأثیر حركات كواكب در موجودات و عالم هستی كه تحریم شده است، دوم اعتقاد به خدای سبحان به عنوان تنها مؤثر در عالم هستی كه اندیشه‌ای بسیار عالی است، سوم اعتقاد به اینكه ارتباط حركات كواكب با حوادث و رخدادها از نوع ارتباط كاشف و مكشوف است كه این دیدگاه اشكال ندارد(تحریم نشده ولی تأیید نیز نشده است). خلاصة كلام آنكه اگر انسان، ستارگان و كواكب و حركات آنها را عامل مؤثر بر سرنوشت بداند(و یگانه قدرت مؤثر بر هستی را از یاد برد) و از این طریق پیشگویی كند، راه را خطا رفته و از سبیل الی‌الله خارج شده است. در پاورقی صفحة 6235 كتاب گرانقدر“میزان الحكمه” به نقـل از مبحث تنجیم كتاب مكاسب آمده است:«پیشگویی كردن از روی اوضاع كواكب و حركات آنها اشكال ندارد، به این معنا كه كسی، با مشاهدة وضع معینی در ستارگان مانند نزدیكی و دوری و مقابله و اقتران میان دو ستاره، به صورت گمان و تخمین حكم به وقوع فلان حادثه در آینده بكند… و بلكه علی‌الظاهر، پیشگویی كردن به صورت قطع و جزم نیز اشكالی ندارد…» سحر و طلسم علی‌رغم وجود و تأثیرات غیر قابل انكار آن، قابل ابطال است. ابطال سحر و طلسم از طرق مختلف امكان پذیر است. احتمالاً تنها كار مجاز در امور سحر و طلسم نیز ابطال آن به قصد كمك به خلق با نیت رضای حق تعالی می‌باشد. بهترین شیوه برای ابطـال طلسمات، توكـل به خداوند قهـار و جبار و پناه بردن به اقیانوس بی‌كران رحمت او، قرآن كریم می‌باشد، چرا كه«و ننزل من القرآن ما هو شفاءٌ و رحمه للمؤمنین». برای جلو گیری از تأثیرات سحر و طلسم قرائت قرآن كریم بخصوص سوره‌های كافرون، اخلاص، فلق و ناس بسیار مؤثر است. بخصوص تلاوت سوره‌های فلق و ناس در ابطال تأثیرات سحر و طلسم بی‌نهایت مفید می‌باشد. جای بسی تأمل و تعمق است كه انسان می‌تواند آن همه توان و نیروهای خارق‌العادة خود را(كه موهبتی الهی است) در راه شناخت حق تعالی صرف كند و جزو سالكان طریق الی‌الله قرار گیرد، با این حال چگونه با استفاده‌های منفی از توانمندیهای خود جزو سالكان در طریق الی شیطان می‌شود؟! (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم)
    نوشته شده توسط علی رضا ولی نژاد
    http://manvkhoda.mihanblog.com/post/category/16








    به ساحل افتاده:
    سیری در اندیشه‌های متافیزیك از دیدگاه اسلام

    متافیزیك و طلسم(منابع حدیث)

    نویسنده: دكتر مطلّب برازنده
    [/color]
    امام علی(علیه‌السلام): هركه‌چیزی ‌از جادو بیاموزد، كم ‌یا زیاد، كافر است ‌و پایان ‌عهد او با پروردگارش ‌باشد و كیفرش ‌آن ‌است ‌كه ‌كشته ‌شود مگر توبه ‌كند. میزان الحكمه، ص2413،ح8333

    امام علی
    (علیه‌السلام): چشم‌زخم ‌و طلسم ‌و جادو و فال ‌نیك ‌زدن ‌واقعیت ‌دارد، اما فال ‌بد زدن ‌و سرایت(بدی) واقعیت ‌ندارد. میزان الحكمه، ص2413،ح8334

    امام علی
    (علیه‌السلام): منجم‌مانند كاهن ‌است ‌و كاهن‌مانند جادوگر و جادوگر مانند كافر و كافر در آتش ‌است. میزان الحكمه، ص2413،ح8335

    زنی خدمت رسول خدا
    (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسل ) آمد و عرض كرد: ای‌رسول ‌خدا! شوهری ‌دارم ‌كه ‌با من‌تند است ‌و من ‌كاری ‌كرده‌ام(جادو و جنبل) كه‌با من‌مهربان ‌شود؟ رسول ‌خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم) فرمودند: وای‌بر تو! دینت‌را تیره ‌كردی! نفرین‌فرشتگان ‌نیك ‌بر تو باد این‌جمله ‌را سه ‌بار فرمودند:«نفرین ‌فرشتگان ‌آسمان ‌بر تو باد! نفرین‌فرشتگان ‌زمین‌بر تو باد.» میزان الحكمه، ص2413،ح8336

    امام علی
    (علیه‌السلام): چشم‌زخم‌، دعا و افسون، جادو و فال ‌خوب ‌زدن ‌حقیقت ‌دارد، اما فال ‌بد و واگیری ‌حقیقت ‌ندارد. میزان الحكمه، ص4491،ح15586

    پیامبر خدا
    (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسل ): ـ فال ‌بد زدن‌، شرك ‌است. ـ از ما نیست ‌كسیكه ‌فال ‌بد زند یا برایش ‌فال ‌بد زده ‌شود(به ‌فال ‌بد ‌دیگران ‌نسبت ‌به‌خود اعتقاد داشته ‌باشد)، پیشگویی ‌كند یا برایش‌پیشگویی ‌شود، جادو كند یا برایش ‌جادو شود(به ‌پیشگو و جادوگر مراجعه ‌كند) ـ كفارة ‌فال ‌بد توكل ‌است.‌ میزان الحكمه، ص3345،ح11336،11339و11346


    امام صادق(علیه‌السلام): تأثیر فال ‌بد به‌خودت ‌بستگی ‌دارد: اگر آن ‌را آسان ‌بگیری‌آسان ‌می‌شود. اگر سخت‌بگیری ‌سخت‌می‌شود و اگر آن‌را به ‌چیزی‌نگیری ‌چیزی ‌نخواهد بود. میزان الحكمه، ص3345،ح11345

    امام صادق
    (علیه‌السلام): در پاسخ ‌به ‌سؤال ‌محمدبن‌یحیی‌خثعمی ‌كه‌پرسید: آیا علم ‌نجوم ‌حقیقت ‌دارد؟ ( فرمودند: ) آری، او می‌گوید: عرض ‌كردم: آیا روی ‌زمین ‌كسی ‌است ‌كه ‌علوم ‌نجوم ‌بداند؟ فرمودند: آری، در روی ‌زمین ‌كسانی ‌هستند كه ‌علم ‌نجوم ‌بدانند. میزان الحكمه، ص6235،ح20017

    امام صادق
    (علیه‌السلام): در پاسخ ‌به ‌سؤال ‌از علم ‌نجوم: آن ‌علمی ‌از علوم‌پیامبران ‌است. راوی ‌می‌گوید: عرض ‌كردم: آیا علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌ال لام) آن ‌را می‌دانست؟ فرمودند: او عالمترین ‌مردم ‌به ‌این ‌علم ‌بود. میزان الحكمه، ص6235،ح20018

    امام علی
    (علیه‌السلام): هر قرآن‌دانی‌، اگر شمه‌ای ‌از دانش‌نجوم ‌بداند. بر ایمان ‌و یقین ‌او افزوده ‌می‌شود. حضرت ‌سپس‌این ‌آیه ‌را تلاوت ‌كردند:«همانا درگردش‌شب ‌و روز» میزان الحكمه، ص6235،ح20020

    امام صادق

    (علیه‌السلام به‌امام ‌صادق(علیه‌السلام) عرض‌شد: در بین ‌مردم ‌چنین ‌شهرت ‌دارد كه‌پرداختن ‌به‌علم ‌نجوم‌حرام ‌است ‌و به ‌دین ‌انسان ‌آسیب‌می‌رساند. حضرت‌فرمودند: چنان ‌نیست ‌كه ‌می‌گویند، به ‌دینت ‌آسیب‌نمی‌رساند. سپس‌فرمودند: شما به‌موضوعی ‌می‌پردازید كه ‌زیاد آن ‌دست‌نیافتنی ‌و اندك ‌آن ‌هم ‌كارآیی ‌ندارد. میزان الحكمه، ص6235،ح20021
    نوشته شده توسط علی رضا ولی نژاد
    منبع سايت : http://manvkhoda.mihanblog.com/post/category/16

    کنترل
    آفت تفکر تعصب
    است
    سخن مولا: اللجاجه تسلی الرای
    تعصب و لجاجت تدبیر را باطل میکند.

    افسوس بر دیاری که در آن گنبد های طلا
    باشد و در ان دیار مردم فقیر و گرسنه باشند
    در آن دیار ظلم خیمه زده و جهل بر عقل چیره
    شده است.غریبه
    حسین(ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود
    اما افسوس که به جای افکارش زخم های تنش را نشانمان دادند و تنها درد او رابی آبی معرفی کردند.شریعتی

  4. کاربرانی که از پست مفید غریبه سپاس کرده اند.


  5. #3
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    ادبيات
    نوشته ها
    2
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 4
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع قرانی در موردسحر و جادو..

    باسلام و عرض خسته نباشيد
    بسيار خوشحال شدم كه ديدم هنوز هم هستند كسانيكه گامها يي زيبا و سرشار سرسبزي برداشته و نجواهاي غريبانه مظلومين و دلخستگان را ميشنوند .
    برشما باد موفقيت و شادكامي .
    مولا ياراتان باد

  6. 2 کاربر از پست مفید م-درويش سپاس کرده اند .


  7. #4
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    ادبيات
    نوشته ها
    2
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 4
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع قرانی در موردسحر و جادو..

    اين بخش نيز بسيار عالي - پربار - و مفيد بود.
    سعي كنيد بيشتر شود و در زمينه هاي ديگر هم مطالبي آورده شود

  8. 2 کاربر از پست مفید م-درويش سپاس کرده اند .


  9. #5
    کاربر اخراج شده
    نوشته ها
    500
    ارسال تشکر
    595
    دریافت تشکر: 650
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع قرانی در موردسحر و جادو..

    بسم الله الرحمن الرحیم

    زمانی که ابلیس از دستور خداوند اطاعت نکرد چند خواسته از خداوند متعال داشت که به یکی از آن ها اشاره خواهم کرد.

    ابلیس لعین به عرض کرد کتابی برای من قرار ده.
    خداوند متعال فرمود:وشم(خالکوبی و کتاب های سحر و جادو)

    اولین کسی که سحر و جادو را به انسان آموخت شیطان ملعون بود.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سایتهای معتبر در زمینه فن آوری اطلاعات
    توسط engeneer_19 در انجمن مباحث فناوری اطلاعات
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 14th September 2013, 01:17 AM
  2. مقاله: همسويي راهبردهاي کسب و کار با فناوري اطلاعات
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th August 2009, 10:54 AM
  3. مقاله: فناوری اطلاعات (it) چیست؟
    توسط engeneer_19 در انجمن مباحث فناوری اطلاعات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th August 2009, 01:47 AM
  4. مقاله: آشنایی با مفاهیم انباره های داده (DatawareHouse)
    توسط Admin در انجمن بخش مقالات نرم افزار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th January 2009, 05:40 AM
  5. خبر: امنيت فضاي تبادل اطلاعات
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار وب و اینترنت
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th September 2008, 03:49 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •