واحد پانزر هرمان گورینگ



واحد هرمان گورینگ ، واحدی زرهی و متعلق به لوفت وافه است که در شمال آفریقا ، ایتالیا، سیسیل ، جبهه شرق ایفا نقش کرد.خود هرمان گورینگ (رهبر لوفت وافه یا نیروی هوایی رایش سوم) این واحد را تشکیل داد ، ابتدا تنها متشکل از یک گردان بود اما رفته رفته اندازه آن زیاد گشت و یک واحد پانزر را تشکیل داد.
تشکیل
هنگامی که حزب نازی در سال 1933 ، قدرت را در آلمان بدست گرفت ، آدولف هیتلر هرمان گورینگ (خلبان برجسته جنگ جهانی اول) را ، وزیر پروس در وزارت داخلی کشور کشور کرد. با این کار ، تمامی پلیس های پروس تحت کنترل هرمان گورینگ در آمدند. در فبریه 1933 ، به منظور تشکیل نیروی پلیسی که وفاداری خلل ناپذیری به حزب نازی داشته باشد ، هرمان گورینگ دستور تشکیل گردان پلیس وکه را صادر کرد. نام این گردان ، به فرمانده هرمان گورینگ در جنگ جهانی اول یعنی والتر وکه برمیگردد.گردان ابتدا در همسایگی برلین-کرزبرگ سکنی گزید و به سرعت ، خود را به عنوان یکی از بیرحمترین و وحشیترین نیرو های نازی معرفی کرد.همکاری آن با گشتاپو(پلیس مخفی) ، سبب شد تا در حملات بسیاری به کمنیست ها و سوسیال دموکرات ها دست داشته باشد . همچنین مسئول دستگیری بسیاری از مخالفان نازیسم همین گردان می باشد.در ژانویه 1934 ، فشار هیتلر و هیملر ، گورینگ را مجاب کرد تا کنترل گشتاپو را به اس اس بسپارد. گورینگ برای تقویت گردان خود ، ابتدا آنرا گسترش داد و سپس قانونی وضع کرد مبنی بر اینکه همگی افراد این گردان باید دوره آموزشی ارتشی ببینند. هنگامی که ارنست روهم خیانت خود را آشکار ساخت و قدرت را طلب کرد ، هیتلر به لایب اشتاندارت ( به فرماندهی هیملر) و وکه ( به فرماندهی گورینگ ) دستور داد به میدان وارد شوند. در طول شب دشنه های بلند ، وکه و لایب اشتاندارت بسیاری از سران اس آ را اعدام و این تهدید را در نطفه خفه کردند.
تحت کنترل لوفت وافه – اولین عملیات ها
در 1935 ، فرماندهی لوفت وافه به گورینگ واگذار کردند.او نمیخواست که نیروی های محبوبش را رها کند ، برای همین آنرا به لوفت وافه منتقل و نامش را به "هنگ ژنرال گورینگ" تغییر داد. پس از انتقال به لوفت وافه ، هنگ به عنوان بخشی از لوفت وافه تعلیم دید و مجهز شد. در این زمان ، گردان اول ضد تانک و دسته مهندسان به منظور تعلیم چتربازی با دالگو رفتند.این نیروها پس از آموزش به عنوان واحد اول چترباز(اولین واحد چتربازان رایش سوم) سازماندهی گردیدند. در 1936 ، هنگ دوباره آماده انجام وظیفه بود اما در این موقع ، تمامی سازمان های مخالف یا سرکوب گشتند یا آلمان را ترک کردند ، برای همین این هنگ به محافظت از هرمان گورینگ پرداخت و نیروی ضد هوایی را در مراکز مهم فراهم آورد. هنگامی که اتریش به آلمان پیوست ، این واحد جزو اولین واحد هایی بود که از مرز عبور کرد. به همین ترتیب ، در حمله به چک اسلواکی و تصرف پراگ نیز جزو طلایه داران نیرو های آلمانی به شمار می آید. در تصرف لهستان ، تنها قسمت کوچکی از هنگ به خط مقدم رفتند و بقیه در برلین ماندند تا وظایف اشان(محافظت از گورینگ و هیتلر) را انجام دهند. در تهاجم به دانمارک و نروژ، ستون های هنگ (یک گردان محافظ ، یک دسته موتور سوار و بخشی از قسمت ضد هوایی) ایفا نقش و به خوبی واحد را اثبات کردند. قسمت اصلی ، با نام های هنگ فلک 101 و هنگ فلک 103 به مرز آلمان و هلند رفت.هنگام تصرف فرانسه ، این نیرو در تصرف هلند و بلژیک شرکت کرد. این واحد قلعه با شکوه ایبین-ایمایل را تصرف کردند . بیشتر کسانی که در تصرف این قلعه شریک بودند ، جزو اولین نفرات این واحد در هنگام تشکیل هستند. پس از تسلیم هلند ، واحد به گروه های کوچک تقسیم و میان بقیه واحد های پانزر (که اولین ها در حمله هستند) پخش شد. واحد دوباره خودش را اثبات کرد ، به خصوص بخش ضد هوایی که بیشتر به عنوان بخش ضد تانک استفاده گردید.در حمله به جنگل مرمال ، توپ های فلک 88 میلیمتری تانک های فرانسوی را در فاصله چند یاردی مورد هدف قرار میدادند. در این نبرد ، استقامت واحد زیر آتش دشمن زبانزد همه شد.پس از تسلیم فرانسه ، واحد را در ساحل مستقر کردند ، سپس به پاریس رفت تا نیروی ضد هوایی آنجا را فراهم آورد. پس از مدتی ، در سال 1940 واحد دوباره به برلین بازگشت تا وظایف قبلی خود را انجام دهد.
بارباروسا-شمال آفریقا
در اوایل 1941 ، واحد را موتوریزه کردند و به مناسبت اینکه گورینگ به درجه مارشالی رسید ، نام واحد به "هنگ موتوریزه هرمان گورینگ" تغییر یافت و برای عملیات بارباروسا به شرق رفت.هنگامی که موسولینی حمله نسنجیده خود را به یونان آغاز نمود ، عملیات بارباروسا به تاخیر افتاد و آلمان به بالکان و یونان حمله ور گردید. در همین موقع ، واحد را در مناطق نفت خیز رومانی مسقر کردند تا نیروی ضد هوایی آن مناطق باشد.بارباروسا در 22 جون 1941 آغاز و واحد در این هنگام ، به واحد یازدهم پانزر پیوست.واحد در مناطق رادزیچو،کیِو و بریناسک ایفا نقش و بسیاری از تانک های روسی را با فلک 88 میلیمتری نابود کردند. در پایان 1941 ، واحد متحمل تلفات شده و به منظور استراحت و آماده نبرد شدن ، به آلمان بازگشت.





گردان محافظت هرمان گورینگ تا می 1942 در خط مقدم باقی ماند.در جولای 1942 ، واحد به تیپ تبدیل گشت و نامش به "تیپ هرمان گورینگ" تغییر یافت.در اکتبر 1942 ، واحد در حال اعمال تغییراتی در ساختار خود بود که تصمیمی مبنی بر ارتقا تیپ به یک واحد به نام "واحد هرمان گورینگ " اتخاذ شد.واحد دوشادوش واحد های پانزر هیر خواهد جنگید.گورینگ ترتیب انتقال چندی از افسران بالارتبه هیر به این واحد را داد و به پیاده نظام موتوریزه رسیدگی های لازم را کرد.هنگامی که تشکیل واحد در حال انجام بود ، نبرد دوم العلمین واحد آفریقا را با فرماندهی اروین رومل مجبور به عقب نشینی از مرز های مصر-لیبی به تونس نمود.واحد به طور کامل شکل نگرفته بود که تحت فرماندهی یوزف اشمید و سپاه او به آفریقا رفت تا نیرو های رومل را تقویت کند.اشمید و واحدش همراه واحد هرمان گورینگ و واحد پانزر آفریقا ، تسلیم شدند.با این کار ، واحد تمامی نیروهای جنگی و فرماندهان خود را از دست داد.گورینگ بلافاصله پس از این واقعه دستور تشکیل مجدد واحد را صادر کرد.
واحد پانزر – سیسیل – ایتالیا
تعدادی از نیروهایی که آموزششان تمام گشته یا منتظر انتقال به آفریقا بودند ، برای تشکیل ستون های واحد استفاده شدند. واحد جدید ، واحد پانزر هرمام گورینگ است. در اواسط می ، واحد جدید آماده نبرد و به سیسل منتقل گشت تا حمله پیش بینی شده متحدین را دفع کند .این حمله در 10 جولای 1943 رخ داد و واحد هرمان گورینگ برای دفاع از جزیره آنجا قرار داشت. حمله هوایی سنگین متحدین و برتری دریایی آنها واحد های آلمانی را مجبور به عقب نشینی به مسینا نمود.در عملیات لهرگنگ ، تخلیه نیرو های آلمانی از جزیره سیسیل ، واحد هرمان گورینگ آخرین واحدی بود که جزیره را ترک کرد.در 9 سپتامبر 1943 ، متفقین از طریق سالرنو به خاک ایتالیا حمله ور شدند. واحد که در منطقه سالرنو قرار داشت ، به میدان جنگ رفت.هنگامی که مقاومت آلمان نتیجه و متفقین خسارات فراوانی دادند ، واحد چند زندانی جنگی را در خط ولترنو-ترمولی اعدام نمود.پس از حفظ کردن موقعیت تا جایی که ممکن داشت ، به خط گوستاو و از آنجا برای استراحت و تجدید قوا به آلمان رفت.
نبرد برای نجات هنر
همچنانکه متحدین از سمت شمال به پیشروی میپرداختند ( به طرف صومعه مونته کازینو) ، بخش کارگاه واحد تحت فرماندهی جلیوس شلیگل ، به راهبان پیشنهاد خارج کردن آثار هنری صومعه را داد. راهبان نیز قبول و وسایل نقلیه واحد ، آثار هنری کمیابی از جمله نقاشی های داوینچی ، تیتیان ، رافائل و باقی مانده های بندیک قدیس را حمل کردند. این آثار هنری را به واتیکان سپردند (با این کار ، خطر زوال این آثار هنری در نبرد مونته کازینو از بین رفت).گورینگ به خاطر شهرتش در جمع آوری آثار هنری ، دسته ای از پلیس های ارتشی اس اس را فرستاد تا شلیگل را اعدام کنند.به لطف مداخله راهبان و فرمانده واحد ، شلیگل از حکم اعدامش فرار کرد. راهبان برای تشکل از شلیگل ، جشن بزرگی را ترتیب و با یک تذهیب از او قدردانی شد.پس از جنگ ،بریتانیا شلیگل را به جرم های غارتگری و جنایات جنگی دستگیر کرد اما با مداخله فیلد مارشال هرولد الکساندر ، رها گردید.هنگامی که متحدین در فبریه 1944 در آنزیو پیاده شدند ، واحد به سرعت به آنجا رفت و مقابل واحد های معروف آنها(از جمله شیاطین سیاه یا اولین واحد ویژه) جنگید.
انتقال به شرق
در آپریل 1944 ، واحد از خط مقدم خارج و نامش به اولین واحد چتر بازان "هرمان گورینگ" تغییر نام داد.این تغییر نام ، تغییری در سازماندهی واحد ایجاد نکرد ، با اینحال ، در این مدت خارج بودن از خط مقدم ، واحد مجهز تر شده و نیروهای تازه نفس دریافت نمود ، زیرا به مدت 8 ماه پی در پی در خط مقدم قرار داشت. تصمیمات مبنی بر انتقال واحد به فرانسه برای جلوگیری از حمله متحدین گرفته شد.حمله متحدین به رم در 12 می ، تمامی نقشه ها را کنسل و واحد را دوباره به ایتالیا بازگرداند.واحد نیروی های متحدین را تا تخلیه کامل رم از نیروهای آلمانی متوقف ساخت ، سپس خود در 4 جون به عقب رفت و پایتخت نیز در همان روز به تسخیر متحدین در آمد.در 15 جون دستوری مبنی به عقب نشینی و آماده انتقال شدن به شرق به واحد رسید.در این مدت ، بسیاری از ارشد ها از واحد رفتند تا به واحد دوم چتر بازان "هرمان گورینگ " بپیوندند.خواهر این واحد در رادوم به دنیا آمد.همچنین بسیاری از تدارکات و افسران ستاد نیز از واحد حذف شدند.واحد در اواخر جولای به ویستلا رسید و دوشادوش واحد 5ام اس اس "وایکینگ" و واحد 19ام پانزر برای رود وستلا جنگید.در طول نبرد سنگین ، واحد همراه وایکینگ ، تقریبا لشگر سوم زرهی روسیه را نابود کردند.با ظهور جنبش "ارتش ملی لهستان" ، ارتش روسیه نیز متوقف گردید(احتمالا استالین دستور داده تا این جنبش شکست خورد).صلح نسبی موجود در ویستلا توسط ارتش ملی شکست و ارتش ملی ، تنها در مقابل آلمان(از آگوست تا سپتامبر) مقاومت میکرد. واحد در سرکوب این شورش ، از مردم همین شهر به عنوان زره انسانی استفاده کرد.
پروس شرقی – شکست
در اکتبر سال 1944 ، واحد پانزر هرمان گورینگ همراه خواهرش ، پانزر گندیر (اصطلاحی در ارتش آلمان به معنای پیاده نظام سنگین) هرمان گورینگ به پروس شرقی رفت تا لشگر شمال را از محاصره شوروی برهاند.این دو واحد با مقاومتی سنگین در گرامبین روبه رو گردید و هنگامی که روس ها در اواخر نوامبر دست از مقاومت برداشتند ، واحد شروع به ساختن مواضع دفاعی نمود.حمله عظیم شوروی به وستلا-اودر ، واحد های هرمان گورینگ و لشگر چهارم را در هیلگنلبیل به دام انداخت.در فبریه ، واحد زبده هیر یعنی گوسدوچلاند ، به آنها پیوست.با وجود چند تلاش ناموفق ، واحد باز هم باید از طریق دریا به پمرنیا میرفت.هنگامی که از دریا به زمین برگشتند ، به سرعت به خط اودر – نیسه رفته و به واحد براندنبرگ پیوست.باقی مانده واحد هرمان گورینگ در آپریل به زیلیسیا رفت . نبرد سنگین کم کم آنها را به سمت زاکسن راند.در 22 آپریل ، واحد چتربازان هرمان گورینگ یکی از 2 واحدی بود که به قلب لشگر دوم لهستان و لشگر 52 ام شوروی حمله کرد و تعدادی از قطار های تدارکات آنها را نابود ساخت. در اوایل می ، واحد بین زاکسن و درسدن در محاصره بود. افراد بسیار تلاش نمودند تا خط محاصره را بشکنند و خود را به جبهه غرب برسانند ، زیرا میخواستند به آمریکایی ها تسلیم شوند و آمریکایی ها نیز در الب توقف کرده بودند.بعضی از افراد به سمت غرب فرار کردند اما قسمت اعظم واحد در 8 می 1945 به روس ها تسلیم شدند.به چشم روس ها مردان لوفت وافه همراه اس اس و پلیس که تسلیم شدند، جانی جنگی و مسئول جنایات جنگی جبهه شرقی هستند و بسیاری از آنها از گولاگ به خانه برنگشتند.