دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: جوجه رنگی

  1. #1
    همکار تالار مدیریت
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    نوشته ها
    366
    ارسال تشکر
    3,895
    دریافت تشکر: 2,320
    قدرت امتیاز دهی
    3553
    Array
    Ronia's: جدید30

    پیش فرض جوجه رنگی

    شما هم بچه بودین جوجه رنگی می خریدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟






    اینجوری تو دستتون می گرفتین؟؟؟؟؟؟








    یادتون جوجه ادرک گرون تر بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



    گربه های ما که از این محبتا نداشتن؟؟؟؟؟؟؟؟؟



  2. 8 کاربر از پست مفید Ronia سپاس کرده اند .


  3. #2
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    خسته
    نوشته ها
    7,414
    ارسال تشکر
    4,545
    دریافت تشکر: 11,806
    قدرت امتیاز دهی
    83289
    Array

    پیش فرض پاسخ : جوجه رنگی

    من عاشقه این جوجه ها هستم
    ولی خب هر موقع میگیرم بزرگ میشه و اذیتش خیلی زیاد میشه
    .........
    الآن هم یکیشون رو دارم
    از بس اذیت میکنه و میخونه گذاشتمش پشت بام
    قوقولی قوقوش همه جا رو برداشته ولی خب تا حالا همسایه ها اعتراض نکردن
    چو کوروش از اهورا یاد می کرد زمین از عدل او بیداد می کرد
    ترفند امروز......... سایر موضوعات دیجیتالی.......... کلاس فتوشاپ


  4. 5 کاربر از پست مفید vahid5835 سپاس کرده اند .


  5. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مکانیک
    نوشته ها
    1,372
    ارسال تشکر
    3,410
    دریافت تشکر: 5,648
    قدرت امتیاز دهی
    4008
    Array

    پیش فرض پاسخ : جوجه رنگی

    اره یادش بخیر زردشو خیلی دوست دارم حتی بزرگشم کردم جوبه خروش از کار دراومد اما بیشترشون در کوچکی میمیرند وتعداد کمی شون بزرگ می شن

  6. 5 کاربر از پست مفید farhad_jomand سپاس کرده اند .


  7. #4
    دوست آشنا
    نوشته ها
    1,563
    ارسال تشکر
    7,101
    دریافت تشکر: 5,335
    قدرت امتیاز دهی
    24321
    Array
    parnian 80's: جدید85

    پیش فرض پاسخ : جوجه رنگی

    سلااااااااااااااام
    من خیای ااز اینا دوس دارم
    تابستون سه تاشونو خریرم
    نه 5 تا
    یکی سبز یکی نارنجی یکی کرمی یکی زرد یکی صورتی
    سادگی یعنی فکر کنی کسانی که دورت میزنند،به دورت میگردند....
    حماقت یعنی صداقت داشتن با کسی که سیاست دارد....

  8. 5 کاربر از پست مفید parnian 80 سپاس کرده اند .


  9. #5
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    ارشد ژنتیک ،کارشناسی میکروبیولوژی
    نوشته ها
    2,987
    ارسال تشکر
    25,976
    دریافت تشکر: 13,088
    قدرت امتیاز دهی
    24668
    Array
    سونای's: جدید81

    پیش فرض پاسخ : جوجه رنگی

    سلام
    من هم ازون زرد هاش رو میگرفتم... مامانم میگفتن چون رنگی ها خیلی اذیت میشن که رنگشون میکنن...برا همین زرد میگرفتیم تا انقد فکر نکنن رنگی بیشتر فروش میره و رنگشون نکنن...
    جوجه اردک هم داشتم اما دردسرش بیشتره...

    اتفاقا یکی از دوستام قرار بود بهم انگیزه بده برا درس خوندن... اخرش قول داد اگه خوب درس بخونم و ارشد قبول شم... جایزه برام جوجه میگیره.....

    ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
    دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من

  10. 5 کاربر از پست مفید سونای سپاس کرده اند .


  11. #6
    همكار تالار اخبار
    نوشته ها
    2,603
    ارسال تشکر
    11,278
    دریافت تشکر: 11,277
    قدرت امتیاز دهی
    9184
    Array

    پیش فرض پاسخ : جوجه رنگی

    دنیای کودکی من پر از خاطره است از جوجه رنگی

    یادش بخیر دمپایی پاره میدادیم جوجه میگرفتیم، من هر وقت بابا دمپایی میگرفت فقط منتظر بودم پاره شه، البته فقط دمپایی نبودا، کفش کهنه هم قبول میکرد


    وااااااااااااااااااااای هنوز صدای اون آقاهه که تو کوچمون داد میزد و منم با سر و کله میرفتم سمتشون بخیــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــر


    چه قد گریه کردم وقتی هر کدومشون رو از دست میدادم، البته برا من بزرگ میشدن، آخه خوب بهشون میرسیدم


    جوجه اردکم داشتم، با کلی خاطــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــره، یادش بخیر، خونه قبلیمون یه حیاط خیلی بزرگ داشت، بعد بابام برام یه دونه جوجه اردک گرفت، انصافا خیلی بافرهنگ بود
    یادش به خیر هندونه میخوردیم، تو پوستوشو پر از آب میکردم بعد جوجه اردکم تو آبه چه شلوغیا که نمیکرد، اونم هندونه دوس داشت

    یکی از تلخ ترین خاطره هامم مربوط میشه به همین جوجه اردکم، اونم مقصر بابام بود، بهش سپردم که برم آماده شم، اونم با خودمون ببریم بیرون، آب بازی کنه و خوش بگذرونه، بابام طبق معمول حواسش رفت به ماشینش
    بعد گربه اومد ...


    تازه خودمون تو خونمون جوجه کشی راه انداخته بودیم، تا حالا تولد جوجه کوچولوها رو دیدن؟؟

    من دیدم، از تولد بگیر تا بدو بدو کردنشون دنبال مامانی شون، تا من تو حیاط خونه مواظبشون میشدم تا گربه ناقلاهه نخوردشون، تــــــــــــــــــــــــ ا بزرگ شدنشون


    چه قد خاطرات یادم اومد، بخوام بنویسم کلی میشه، الان تو حسرت نگه داشتن یه دونه شون هستم


  12. 4 کاربر از پست مفید saamaaneh سپاس کرده اند .


  13. #7
    همکار تالار مکانیک
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات و انتقال حرارت
    نوشته ها
    1,512
    ارسال تشکر
    9,142
    دریافت تشکر: 6,504
    قدرت امتیاز دهی
    12964
    Array

    پیش فرض پاسخ : جوجه رنگی

    جوجه، رنگیش رو هیچ وقت نخریدم. مامانم میگفت زود میمیرن.البته جوجه هام بیشترشون زود میمردن. من و خواهرم خیلی گریه میکردیم.یه جوجه محلی مشکی داشتم؛با اینکه موش گازش گرفته بود؛ زنده موند.بزرگش کردم؛خیلی قشنگ شده بود. پرهای طلایی و مشکی دور گردنش داشت.چند باری بچه گنجشک پیدا کردم؛ هیچ وقت نتونستم بزرگشون کنم؛ همیشه بعد یه روز میمردن.این اواخر بچه گربه (شیرخوار) هم چند بار روی پشت بوم پیدا کردم؛ میخواستم بزرگشون کنم؛ بعد دوهفته مردن. خیلی داغون شدم.دیگه پشت دستم رو داغ کردم؛ طرف بچه هیچ حیونی نرم.
    ویرایش توسط ab.bb : 1st January 2014 در ساعت 07:31 PM

  14. 3 کاربر از پست مفید ab.bb سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •