Euthanasia از دو كلمه لاتين eu به معني "خوب و شيرين" و thnatos به معني "مرگ" مأخوذ و در معني اتانازيا يا قتل از روي ترحم، مرگ آسان و آرام، مرگ با افتخار همه عنوانهايي است كه همواره بحث هاي مجادله آميز گسترده اي را در جهان طب و حقوق ايجاد كرده و در واقع شامل كساني مي شود كه زمان زيادي تا مرگ آنها باقي نمانده است. بيماران درمان ناپذيري كه دردهاي جانكاه و لاينقطع به سراغ آنها مي رود و هيچ راه و چاره اي هم ندارند، خرج و مخارج داروهاي تسكين دهنده و بستري بودن در بيمارستان براي آنها و اطرافيانشان فوق العاده سنگين است. احساس بيهودگي و سربار ديگران بودن، لحظه اي آرامشان نمي گذارد، احساس اينكه ارزش و مرتبة خود را از دست داده اند، زجرشان مي دهد و اينكه تنها راه نجات خود را در مرگ مي بينند، مرگي كه فاصلة چنداني با آن ندارند. لذا فراهم آوردن موجبات مرگ يا تسريع در مرگ را در لحظات پاياني خود، درخواست مي كنند كه چه بسا بعضي وقتها به خودكشي مي انجامد. اين بحث همواره موافقان و مخالفان زيادي داشته و تلاشهاي بسياري در جهت قانوني كردن آن انجام شده كه موانعي چون موازين ديني و اخلاقي و آداب و رسوم و احتياط بر وضع قانون و ترس از عواقب و سؤاستفاده از آن، باعث رد همه ي اين پيشنهادها گرديده است. امروزه بحث پايان دادن به زندگي بيماراني كه اميد به زنده ماندن آنها وجود ندارد در سراسر جهان بخصوص كشورهاي غربي بسيار مطرح بوده بطوري كه هفته اي نيست كه يك يا دو سمينار در كشورهاي غربي در اين رابطه برگزار نگردد و تا كنون آنچه در اين رابطه مسجل گرديده اين بوده كه موضع كشورهاي تابع نظام حقوق (كامن لا)، عدم حمايت قانوني از اتانازيا مي باشد.
ليكن محاكم قضايي آنها با چشم پوشي از مجرمانه بودن اين عمل با طرق گوناگون و تمسك به شيوه هاي متعدد در مشروعيت بخشيدن به اتانازي ارادي گام برمي دارند در نتيجه مي توان گفت قوه ي مقننه ي اين كشورها از اخلاقيات جامعه بدور مانده است. چرا كه دكترين حقوق نيز بيش از پيش مويدي بر اين شيوه از دادرسي است و تاكنون جنبشهاي مختلفي فعاليت خود را در جهت جرم زدايي از اتانازيا رسماً آغاز نموده اند كه منجر به تأسيس مؤسسات NGO و انجمن هاي بسياري چون انجمن اتانازيا و انجمن خروج (Exit) در انگلستان، انجمن مرگ انساني در سوئيس و انجمن هاي كوچك ديگري در سراسر دنيا گرديده است كه بطور كنترل شده اقدام به اين امر مي كنند و اعضاي آنها را اكثر پزشكان، قضات، وكلا، پرستاران و نويسندگان و فلاسفه و ... تشكيل مي دهند. هم اكنون در كشور هلند و ايالت ارگان آمريكا، قانون مباردت به اتانازيا تصويب گرديده و لذا براي مرتكبين به اين امر هيچ پيگرد قانوني در پي نخواهد بود. متن اين ماده ي واحده به اين ترتيب خواهد بود: " بيماراني كه از درد و عذاب بيماري لاعلاج رنج مي برند مي توانند با اراده و سلامت عقل، خواهان پايان دادن به زندگي دردناك خود باشند و از اين پس پزشكاني كه بنا به درخواست بيماران خود به تزريق مواد مرگ زا به رنج آنها پايان مي دهند، تحت پيگرد قانوني قرار نخواهند گرفت." در كشور سوئيس نيز قوه ي مقننه وارد عمل شده و قتل از روي ترحم را مورد توجه قرار داده و با وضع مقررات قانوني در جهت توجيه و تعديل آن برآمده و اين امر را از دو جهت بهبود بخشيده است: نخست انگيزه مرتكب را در حدود مسئوليت و مجازات مرتكب در نظر گرفته است. و از اين رو كسي كه با انگيزه خير خواهانه و دلسوزي و ترحم و اجابت به درخواست و آرزوي مريض مبني بر رهانيدن او از رنج بسيار از طريق مرگ، مبادرت به اين امر مي ورزد و نسبت به كسي كه با انگيزه، حرص و طمع و انتقام يا حتي عصبانيت مرتكب قتل مي شود شامل مجازات تخفيف يافته تري هستند و در طريق دوم با تأسيس نهاد (قتل از روي تقاضا) يك جرم مجزا و جداگانه اي را براي اتانازيا در نظر گرفته است كه در مقايسه با قتل از روي محكوميت، مجازات سبكتري برخوردار است. از ديدگاه مقررات ايران از آنجا كه قتل از روي ترحم در تقسيم بندي انواع قتل هاي ممنوعه قرار مي گيرد و با توجه به مباني فقهي حقوق اسلامي، قتل عدواني در همه اشكال و صورتهاي آن ممنوع و مجرمانه مي باشد. قاعده ي كلي در شريعت اسلام آن است كه: رضايت و اذن مجني عليه در انجام جرم، باعث مباح شدن جرم نمي گردد و هيچ اثري در مسئوليت كيفري مرتكب نخواهد داشت (مرگ در مواردي كه رضايت موجب سقوط ركني از اركان جرم شود)، همچنين نظر فقهاي عامه و شيعه بر آن است كه اذن و رضايت مجني عليه در قتل باعث اباحه عمل پزشك ( يا هر شخص ديگري كه مبادرت به اتانازيا كرده)، نمي گردد و به هر حال رضايت مجني عليه حرمت عمل را زايل نمي كند و به هيچ وجه در تكوين و عدم تكوين قتل موثر نمي باشد.
---------------------------------------------------------------------
نظر شما در مورد اتانازی چیه؟موافقین یا مخالفین ؟ چرا؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)