دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: آموزش ماها يوگا ( بررسي براي يافتن خويش )

  1. #1
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Arrow آموزش ماها يوگا ( بررسي براي يافتن خويش )

    آموزش ماها يوگا ( بررسي براي يافتن خويش )

    --------------------------------------------------------------------------------

    توجه : تمرينات ماهايوگا علي رغم تشابه اسمي با يوگا دو بحث كاملا جداگانه هستند.
    در صورتي كه اين مطلب در سايت قرار بگيرد از آن تاريخ به بعد هر هفته يك بخش از كتاب ((من كه هستم؟)) از سري تعليمات گورو ((شري باگاوان رامانا ماهاريشي)) مربوط به بررسي و تمرين براي رسيدن به روشن بيني مطلق را در بخش متافيزيك خواهيم داشت.
    تلاش زياد بشر تا كنون صرف دانستن مطالبي در خارج از وجود خويش شده است.
    تحقيقات بسيار و انتشارات بي نهايتي درباره آفرينش،تكامل،طبيعت،جهان،م رگ،ستاره ها،ماه و غيره انجام گرفته است.تمدنهاي بسيار و با شكوهي آمده و رفته اند ، ولي بشر همچنان در سردرگمي و عدم آگاهي در مورد خويشتن باقي مانده است.چرا؟
    در حالي كه بشر در تلاش هايش براي غلبه بر طبيعت ، مسائل تاريخي ، جغرافيايي و نجومي به پيشرفت هاي بسيار چشمگيري نائل شده است ، هنوز نميداندكه خود او واقعا كيست و چيست؟
    تكنيك ((من كيستم؟))طراح اين سوال نهايي است
    توجه : تمرينات ماهايوگا علي رغم تشابه اسمي با يوگا دو بحث كاملا جداگانه هستند.
    توفيق بيداري:
    ((ماهاريشي)) يكي از شناخته شده ترين و محترم ترين سيج هاي هند است كه از يازده سالگي تجربه سامادي را داشته و در هفده سالگي به روشن بيني رسيده است.
    ماهاريشي زندگي اش را در بازشناسي ارزش سكوت ، سكوت تابان در كوه مقدس آروناچالا در جنوب هند سپري كرد.هزاران نفر از جويندگان حقيقت و معنويت ، از طريق و راه او به درجات بالاتر آگاهي و بسياري نيز به روشن بيني رسيده اند.اكنون نيز روزانه صدها نفر از سراسر هند و اقصا نقاط جهان به ديدار ((اشرام)) او مي آيند ، تا از برنامه غني كه هر روزه صبح و عصر در اشرام او برگزار ميشود و از سكوت بي نظير آن مكان مقدس ، براي رسيدن به درجات بالاتر آگاهي برخوردار شوند.
    زيبايي تعاليم ماهاريشي در سادگي و قابل فهم بودن اين تعاليم براي مردم عادي است.هر كلمه او حقيقتي را كه هر فرد در زندگي روزمره خود تجربه ميكند ، جلوه گر مي سازد.او ميگويد همانگونه كه حقايق مربوط به گرسنگي ، خواب و رويا را همه تجربه مي كنند ، حقيقت وجود نيز بايد در دسترس همگان در هر زمان ، مكان و شرايطي قرار بگيرد.
    او ميگويد: حقيقت يعني واقعيت موجود ، نه چيز ايده آل و تخيلي. حقيقتي كه درون هر انسان موجود است ((نور آگاهي)) است و هيچكس نميتواند ادعا كند كه اين حقيقت را نميداند. حتي انكار اين حقيقت ، نشاندهنده وجود آنست.
    خداوند بشر را تصويري از خويش خلق نمود و اين نشانده آن است كه وجود بشر الهي است ، ذات الهي بشر فنا ناپذير است و فقط ممكن است مدتي با غبار جهالت پوشانده شود ، ولي ميتوان اين ذات الهي را از زير غبار بيرون آورد و با نور آن دنيا آن را روشن كرد. ماهاريشي بر خلاف ساير فلاسفه علاقه اي به قبول يا رد تئوري ها نداشت.هنگامي كه سوالي مطرح ميشد بجاي جواب لفظي ، سوال كننده را به عمق سوال و ترديدش راهنمايي ميكرد.
    *اگر چنين سوالي مطرح ميشد:آيا تولد دوباره اي وجود دارد؟
    جواب او به اين صورت بود: سوال كننده كيست؟ چه كسي ميخواهد در باره تولد دوباره بداند؟
    *چرا درد و رنج در دنيا وجود دارد؟
    اين سوال را در خوابتان مطرح كنيد.
    ماهاريشي نمي خواست تا به اين روش از پاسخ دادن طفره برود ، بلكه ميخواست تا به اين وسيله توجه سوال كننده را از متن به جواب واقعي كه ((خود سوال كننده)) است معطوف دارد.
    *هنگامي كه يك فرد بسيار ترديد ميكرد و شك داشت ماهاريشي به او ميگفت: در مورد شك كننده بايد ترديد داشت.
    شك كننده منشا تمام شك هاست ، اگر شك كننده روشن شود ، شك ها نيز بر طرف خواهند شد.
    *براي چه كسي شك وجود دارد؟ سوال كننده كيست؟
    تلاش زياد بشر تا كنون صرف دانستن مطالبي در خارج از وجود خويش شده است.تحقيقات بسيار و انتشارات بي نهايتي در باره آفرينش،تكامل،طبيعت،جهان،م رگ،ستاره ها،ماه و غيره انجام گرفته است.تمدنهاي بسيار و با شكوهي آمده و رفته اند ، ولي بشر همچنان در سردرگمي و عدم آگاهي در مورد خويشتن باقي مانده است.چرا؟
    در حالي كه بشر در تلاش هايش براي غلبه بر طبيعت ، مسائل تاريخي ، جفرافيايي و نجومي به پيشرفت هاي بسيار چشمگيري نائل شده است ، هنوز نميداندكه خود او واقعا كيست و چيست؟
    تكنيك ((من كيستم؟))طراح اين سوال نهايي است.
    مهمترين سوال او اينست كه واقعيت دروني انسان چيست؟
    نوشته ها ميگويند كه واقعيت دروني انسان (( سات ، چيت ، آناندا ، سوآرو پا)) به معني((آگاهي ، دانش ، و شادي)) است و او با خداوند در وحدت و يگانگي مي باشد.اين تعريف فوق العاده است ولي آيا بشر آنرا درك ميند؟
    ماهاريشي روي منشا مساله ميرود و توجه را روي منشا تمام تجربيات ، كه ((تجربه كننده))است ميگذارد.او ميگويد : طبيعت واقعي بشر شادي است ، هر انساني بدون استثتا و به طور آگاهانه يا نا آگاهانه به دنبال شادي است.
    بشر همواره خواهان شادي مطلق و جاودان ، مبرا از هر نوع رنگ ناشادي است.شادي غريزه واقعي بشر است و تلاش او براي كسب شادي ، تلاش نا آگاهانه ي او براي يافتن واقعيت خويش است.خواسته و آرزوي بشر براي شادي نشان دهنده هميشگي بودن شادي در خود او (خود بزرگ يا خويشتن خويش) مي باشد. در غير اينصورت چنين خواسته اي را به طور مداوم نداشت.
    اگر سردرد طبيعي بشر بود ، هيچكس براي رهايي از آن تلاش نميكرد ، ولي هركس كه مبتلا به سردرد مي شود ، نهايت تلاشش را براي خلاصي از آن انجام ميدهد.زيرا تجربه لحظات بدون سردرد را نيز داشته است.
    بشر تنها به دنبال چيزهاي طبيعي است ، شادي در طبيعت انسان است و به اين جهت او به دنبال شادي است .
    آموزش ما بر اين اصل استوار است:
    *من جسم نيستم * من ذهن نيستم * زمان و مكان براي من محدوديتي ندارد * من ماوراء زمان و مكان هستم * من هميشه و در همه جا هستم *
    ما آگاهي مطلق و بي حد و مرز هستيم ، ما در حد كمال و كاملا آزاد هستيم و از حقيقت و آزادي مجزا نمي باشيم.
    وجود ما هم اكنون همان چيزي است كه همواره به دنبال آن گشته ايم و ديگران بدنبال آن هستند.
    راهنمايي هاي ماهريشي براي رسيدن به اين اصول بسيار ساده و لذتبخش است.
    *كاملا آرام ، مطلقا آرام باشيد ، خود را خواهيد يافت .
    توفيق روش ماهاريشي در سراسر جهان طنين انداز شده است.كساني كه زندگي خود را وقف يافتن خويش ، آرامش و حقيقت كرده اند ، از مواهب اين روش برخوردار گشته اند .
    ((شري پونچا)) مرد خانواده اي از پنجاب غربي كه بدنبال يافتن حقيقت خدا و روشن بيني است به سراسر هند ، مهد دانش ودائي سفر كرده است. وي بالاخره در سال 1944 گمشده خويش را در حضور ((شري باگاوان را مانا ماهاريشي)) و در سكوت او مي يابد. از آن پس پونجا كه وي را ((پاپاجي)) لقب داده اند ، هر روز زندگي اش را وقف رساندن پيام استاد ماهاريشي (پيام آزادي او)به دنيا كرده است.
    در سال 1990 ((گانگاجي)) معلم خويش ((پاپاجي)) را در كناره رود مقدس گنگ در هندوستان ملاقات نمود . در اين ملاقات رضايت حقيقي كه در سراسر زندگي به دنبال آن مي گشت و براي كسب آن تلاش مي نمود برايش آشكار گرديد. با تاييد روشن بيني او پاپاجي از وي خواست تا اين رسالت براي غرب انجام دهد.
    از آن پس گانگاجي اين رسالت را با مهارت و صبر بسيار به انجام رسانيد و پيام ماهاريشي را به گوش دنيا مي رساند.
    ((ست سانگ))هاي گانگاجي همه هفته از تلوزيون هاي امريكا ، اروپا و استراليا پخش مي شود.خود او نيز مرتبا در سفر به دور دنيا است و با بر پاداشتن ست سانگ ، اين پيام را حضورا در سراسر جهان پخش مي نمايد.

  2. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


  3. #2
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Arrow آموزش ماهايوگا ( تكنيك من كه هستم؟ ) قسمت 2

    آموزش ماهايوگا ( تكنيك من كه هستم؟ ) قسمت 2

    --------------------------------------------------------------------------------

    گرفتار در گرداب تولد و مرگ ، با طي تناسخ و رفتن از گونه اي به گونه ي ديگر ، از ميان 8.400.000 گونه مختلف زيستي ، يكي به صورت آدمي اشرف مخلوقات تكوين مي يابد.
    با اين حال انسان هنوز قريضه ديرينه و قوي حيواني را حفظ كرده و نميتواند خوب را از بد بازشناسد.انسان اوليه بر اثر درد و رنج بالاخره ، قدرت مطلق را ميشتاسد و براي رهايي از دردهايش شروع به نيايش به دگاه خداوند ميكند.رحمت خداوند شامل او ميشود ، زيرا خداوند انسانهايي را كه به او روي آورده اند مايوس و نا اميد بر نمي گرداند.
    به اين ترتيب اعتقاد به خداوند در او شكل مي گيرد و سپس طبق عادت ، حتي زماني كه دردي در وجود ندارد ، خداوند را نيايش مي كند.به اين ترتيب راه اخلاص پي ريزي مي شود.بعد ها براي بر آورده شدن خواسته هاي دنيوي و يا رفتن به بهشت ، عبادت و پرستش به خدا را انجام ميدهد. غافل از اينكه هدف از تولد انسان ، رهايي از حلقه مرگ و زندگي ميباشد.
    در ابتدا عبادت را به صورت انجام ((پوجا)) و سپس با خواندن آهنگ هاي مذهبي آغاز ميكند. در ابتدا عبادت را با فاصله و سپس بطور مكرر و دائم انجام مي دهد ؛ همچنين به ذكر و تكرار نام هاي مقدس خداوند مي پردازد تا دائما خداوند را به خاطر داشته باشد.
    اگر اين اعمال با اخلاص فراوان و فقط در راه خدا انجام شود ، موجب خشنودي خداوند شده ، او را به سوي رستگاري هدايت خواهد كرد . در ريبهو گيتا آمده است: فقط كساني كه با عبادت و اخلاص زياد ، شامل رحمت (( لرد شيوا )) گرديده اند ، به آگاهي وحدت ميرسند.
    در (( پانچاداسي دايانا ديپيكا )) آمده است كه : فقط كساني كه در چند زندگي قبل ، اعمالشان در جهت رضاي خدا بوده است ، به پختگي لازم جهت انجام تمرينات ماهايوگا رسيده اند.
    (( بهاگاواد گيتا )) بر روي اعمالي كه براي رضاي خدا و بدون توجه به نفع شخصي انجام ميشود ، بسيار تكيه مي كند و آن را راه رسيدن به (( جنانا )) و سپس رهايي ميداند.
    ماهاريشي در قطعه سوم از (( اوپادسا سارا )) مي گويد : اعمالي كه براي نفع شخصي نيستند و در راه رضاي خدا انجام ميشوند ، راه انتخابي فرد را تصحيح ميكنند و فرد را به سوي رهايي رهنمون مي شوند.
    در حاليكه انگيزه قبلي فرد رفتن به بهشت يا تولد بهتري در زندگي بعدي بوده است ، كسي كه نتيجه كارهايش ( ميوه اعمالش ) را به خداوند تسليم مي كند و هيچ چيزي را براي خود نمي گذارد ، به طور خود به خود به سوي (( جنانا مارگا )) رانده ميشود. همينكه فرد كاري را براي رضاي خدا انجام ميدهد ، اين عادت در او ايجاد ميشود و حتي كارها ، تكاليف و وظايف روزانه اش را نيز با فكر خدمت به خدا انجام مي دهد.
    حتي مراقبت از خانواده و كارهاي معيشتي خويش را نيز با فكر خدمت به خدا انجام مي دهد . به اين ترتيب كم كم وابستگي هاي اضافي نسبت به خانواده ، دوستان ، و… نيز از بين خواهند رفت .سپس حتي اينطور فكر خواهد كرد : تا كنون چندين بار زندگي كرده ام و در هر زندگي پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، همسر و فرزنداني داشته ام ؛ آيا اكنون بايد نگران آنها هستم؟ بنا بر اين همين آرامش و عدم نگراني برايش در همين زندگي پيش مي آيد و همه چيز را به خداوند مي سپارد.
    اين عدم وابستگي موجب رشد معنوي او به سوي رهايي از خواسته هاي اضافي ( ويرا گيا ) و افزايش خواسته براي رهايي مي گردد.

  4. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


  5. #3
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Arrow آموزش ماهايوگا ( تكنيك من كه هستم؟ ) قسمت 3

    آموزش ماهايوگا ( تكنيك من كه هستم؟ ) قسمت 3

    --------------------------------------------------------------------------------

    فصل اول كتاب ماهايوگا :
    اين فصل شامل 23 قسمت فلسفي و عملي است كه در هر بار ارسال 5 بخش از آن را ترجمه ميكنم.
    1-جنانا يوگا
    2-هفت مرحله ي جنانا يوگا براي رسيدن به روشن بيني
    3-گورو
    4-نعمت و توفيق
    5-عبادت و ستايش خداوند

    1-جنانا يوگا
    در جنانا يوگا 2 بخش وجود دارد:
    1-((دايانا مارگا)) : اين بخش در مورد مديتيشن بر روي يكي از ((ماهاواكياها)) ، (من خود بزرگ هستم ) ميباشد.
    2-ويچارا مارگا : ماهاريشي اين را ماهايوگا مي نامد ، ماهايوگا مستقيم ترين راه براي تمركز ذهن و از بين بردن افكار اضافي و رسيدن به آرامش مطلق است.
    ماهاريشي تمام طرح ماهايوگا را در (( بررسي در خويش )) به صورت زير خلاصه ميكند:
    اگر تكنيك بررسي براي يافتن خويش بطور منظم و پيوسته اي انجام شود ، معدوم شدن ذهن حاصل مي شود و معدوم شدن ذهن نتيجه تمام كوشش هاست . افرادي كه در اين مرحله قرار دارند ، هرگز از اين موقعيت منحرف نمي شوند . اين حالت ساكن ماندن ، (( مونا )) ميباشد . تمام تمرين ها ( ساداناها ) براي تمركز ذهن ميباشند ، زيرا فكر كردن ، خواستن ، نفرت داشتن و … همه اشكال مختلف تغيير شكل ذهن هستند و حالت طبيعي خود بزرگ ( ذهن خالص ) نمي باشند.
    تنها مرحله ثابت و تغيير ناپذير ذهن ، حالت طبيعي ذهن ميباشد و تا زماني كه اين مرحله ساكن بودن ذهن كاملا تثبيت نشده باشد ، ضروري است تا 2 قسمت مهم و اساسي زير را طي تمرين ( سادانا ) رعايت نماييم:
    1) قطع نكردن ار تباط با خود بزرگ.
    2) عدم آلودگي ذهن با افكار.

    2-هفت مرحله جنانا يوگا براي رسيدن به روشن بيني
    در جنانا يوگا هفت مرحله ( هندي = بهوميكا) به شرح زير وجود دارد:
    1-((سوبچا)) : اين مرحله شامل عدم وابستگي به زن و فرزندان ؛ خواسته براي رهايي (هندي = موموك شوتوا ) و خواسته اي كه در فرد بيدار ميشود : (( آيا من بايد در جهالت باقي بمانم؟…من بايد ((جنانا شاسترا )) را مطالعه كنم و در جستجوي مجاورت با كسي كه به روشن بيني رسيده است باشم . ))
    2-((وي چارانا )) : اين مرحله شامل زندگي در مجاورت فردي كه به روشن بيني رسيده است و مطالعه ي دائم و جدي ((جنانا شاسترا ها )) ميباشد.
    3-(( تانو مانازي )) : اين مرحله شامل اعتقاد كامل به متون و تعليمات كسي كه به روشن بيني رسيده است و انجام تمرين ( سادانا ) يا مديتيشن مي باشد كه موجب نازك شدن ذهن ( ايگو ، منيت ، نفس اماره ) و ضعيف شدن آرزو براي تملك بر اشياء و اشخاص ميباشد.
    4-(( ساتواپاتي )) : در اين مرحله فرد نسبت به آنچه كه توسط حواس 5 گانه قابل لمس است ، بي تفاوت ميگردد. با تمرين سه مرحله فوق ، ذهن تصفيه ، خالص ، پخته و رسيده ميشود. و روي قلب ثابت ميگردد. ( محل آتما ).
    5- ((آزام شاكتي )) : در نتيجه تمرين 4 مرحله فوق ، ذهن خالص شده و بر روي قلب متمركز ميشود كه خلوص ( ساتواگونا ) را به دنبال خواهد داشت .
    6-(( پادار تابهاوانا )) : بر اثر تمرين 5 و رسيدن به خلوص ، فرد چنان تحت تاثير آتمان ( قلب ) قرار ميگيرد كه از هر چيز دروني و بيروني كه در اطرافش ميگذرد بي خبر است و فقط كارهايي را كه برايش پيش مي آيد انجام ميدهد .
    ( توضيح اضافي : امداد و راهنمايي از غيب كه توسط حواس 5 گانه قابل لمس نيست . )
    7- (( توريا )) : با تمرين 6 مرحله ي فوق ، به مدت طولاني ، فرد به طور ثابتي در (( آلتمان )) ، سكني ميگزيند و دنيا براي او مفهوم متفاوتي خواهد داشت.

    3- گورو
    (( خدا )) ، (( گورو )) و (( خود دروني )) ، همه يكي هستند. زيرا خداوند در درون هر انسان زنده اي هست .
    ( توجه : اگر من ماهاريشي را گورو خطاب ميكنم به حساب كفر و الحاد منظور نكنيد ، گورو در واقع كسي است كه ارتباطش با خداوند به بالاترين حد رسيده و من از وي براي رسيدن به درجات آگاهي كمك مي گيرم . )
    توضيح اضافي:
    در تمام متون مذهبي هندو ذكر شده است كه وجود گورو ، ضروري است و معمولا هيچ كس نميتواند بدون كمك (( جنانا گورو )) ، تمرين هاي (( جنانا يوگا )) را آغاز كند و اين امر در كتاب مقدس و مورد احترام هندي ها (( بهاگاواد گيتا )) فصل 4 قسمت 34 تصريح شده است.
    در ضمن اگر دوستاني از ساير اديان علاقمند باشند ميتوانم نمونه هايي از كتب : قرآن ، اوستا ، انجيل و زبور نيز در مورد نياز به گورو ذكر كنم . ( در مورد كتاب تورات و متن آن به دلايل شخصي هيچگونه اطلاعاتي ندارم . )
    (( شري باگاوان رامانا ماهاريشي )) ، در تكنيك ماهايوگا در ضمينه بررسي براي يافتن خويش مي گويد : در نتيجه اعمال غير خودخواهانه و در راه رضاي خدايي كه فرد در چندين زندگي گذشته انجام داده است ، ذهنش خالص مي شود و در نتيجه بعنوان سالك ، با (( گورو ))ي خويش برخورد مي كند و از او دستورات لازم ( هندي = اوپادسا ) را دريافت ميكند و در نتيجه تمرين مرتب ، لاينقطع ، زياد و به مدت طولاني به (( رهايي )) ميرسد .
    گاه در مورد تعداد كمي از سالكان با جديت چنين اتفاق مي افتد كه آنها راهنمايي هاي لازم را از طريق دلشان توسط ((گورو)) دريافت مي كنند و تمرين را با اعتقاد و خلوص تمام انجام مي دهند.
    داستان هايي در اين مورد وجود دارد از جمله داستان زير:
    (( درنا چاريا )) ، استاد تير اندازي ((آرجونا )) ( آرجونا = قهرمان كتاب مقدس بهاگاواد گيتا ) در ذهن شخصي به نام (( اكالاويا )) ظاهر شد تا اكالاويا را به عنوان مريد خود بپذيرد و به او تير اندازي ياد دهد . اكالاويا بدون اينكه خود را ببازد ، تصويري از درنا چاريا را در جنگل و در نزديكي محل زندگي خود ساخت و هر روز اين تصوير را با خلوص بسيار و به مانند اينكه واقعا در مقابل گوروي خود قرار گرفته است ، ستايش مي كرد و در مقابل اين تصوير به تمرين تير اندازي ميپرداخت ، به حدي كه در اين زمينه بسيار ماهر شد و مي توانست با آرجونا برابري كند .
    يكروز هنگامي كه آرجونا و درناچاريا در جنگل راه مي رفتند و سگ آرجونا در پي آنها مي آمد ، بجايي از جنگل رسيدند كه اكالاويا مشغول تيراندازي بود . اكالاويا سگ را نشانه گرفت ؛ تير چهره ي سگ را سوراخ كرد و در قسمت عقب سگ متوقف شد . سگ تيرخوره به طرف صاحبش آرجونا دويد و آرجونا با ديدن سگش در اين وضعيت از درناچاريا پرسيد ؛ شما اين فرم تير اندازي را فقط به من ياد داديد و گفته اي كه آنرا به هيچكس ديگر نياموخته ايد ؛ اكنون ميبينيد كه فرد ديگري همين تكنيك را دارد .
    درناچاريا به او گفت : بيا برويم و ببينيم كه او كيست ؟
    وقتي آنها به اكالاويا رسيدند ، او در مقابل گورو كه اكنون حضورا در مقابل او ايستاده بود با هراس بسيار به خاك افتاد . وقتي درناچاريا از او سوال كرد كه اين نحوه تير اندازي را چه كسي به او آموخته است ؟ وي انگشت اشاره را به سوي درناچاريا برگرداند و گفت : شما . گورو جوابي نداد و چون او را رقيبي براي آرجونا مي ديد ، از اكالاويا سوال نمود ؛ هديه تو براي استاد چيست ؟
    اكالاويا پاسخ داد : من آماده ام تا هرچه را كه از من بخواهيد به حضورتان تقديم كنم ، درناچاريا از او انگشت شست دست راستش را درخواست كرد و اكالاويا بدون هيچگونه درنگ و ترديد كارد شكاري خود را بيرون كشيد ، انگشت شست دست راست خود را بريد و با تواضع بسيار به حضور استاد تقديم نمود . با توجه به اينكه انگشت شست دست راست براي تيراندازي او بسيار ضروري ميباشد ، اين داستان بخوبي درجه اعتقاد و خلوص نسبت به گورو را نشان مي دهد كه بدون آن پژوهنده نمي تواند به چنان درجه عالي برسد .
    در (( پورانا ))هاي مختلف و در داستان هاي متفاوت از مقدسين گفته ميشود كه وقتي سالك به پختگي لازم ميرسد ، خداوند وسيله اي را فراهم ميكند تا او با گورويش ملاقات نمايد و حتي يك كلمه اتفاقي از دهان استاد ، براي او بسيار با ارزش و گرانقيمت و راهنماست و بر روي آن كار خواهد كرد تا به درجه رهايي برسد .
    هنگامي كه مقدس (( تايو مانا وار )) ، به پختگي لازم رسيد ، گورويي در مقابل او ظاهر گرديد و براي مدت كوتاهي با او بود . در زماني كه آنها با هم بودند ، تعليمي از طرف استاد به او داده نشد . زماني كه استاد ميخواست او را ترك كند ، وي مصرانه از استاد راهنمايي خواست . استاد به او گفت ؛ ساكت باش . سالك اين جمله را به عنوان تمرين ( اوپادسا ) تلقي نمود و ساكت بودن را به مفهوم آرام و ساكت نمودن ذهن تلقي كرد . هركس ديگري ممكن بود اين جمله را به مفهوم تنفر استاد در مقابل اصرار وي تلقي نمايد ، ولي براي ذهن پخته ي تايوماناوار اين جمله به شكل ديگري عمل كرد ، او اين جمله را به عنوان دستورالعمل واقعي ( اوپادسا ) تلقي نمود و آرام نمودن ذهن را به طور مرتبي تمرين كرد ، تا بصورت فردي بسيار برجسته در زمينه روحانيت در آمد .
    همچنين برخي از روح هاي پخته و رسيده اي كه دستور العمل اوپادساهاي لازم را در زندگي هاي قبلي خود دريافت داشته اند و تمرين ساداناي خود را در زندگي قبلي نيمه تمام گذاشته اند ، از همان مقطع و بدون احتياج به كمك ، گوروي شخصي شروع خواهند كرد و به رهايي خواهند رسيد .
    و كساني كه در زندگي هاي قبلي به پختگي هاي لازم رسيده اند تا بتوانند به خود دروني خويش به عنوان گورو بنگرند و از آنجا دستورات و راهنمايي هاي لازم را دريافت نمايند ، به گوروي خارجي احتياجي ندارند و از ابتدا به خود بزرگ دروني خويش ، به عنوان گورو مينگرند . در ضمن تمرين سادانا و در سكوت عميق آگاهي ، در جايي كه فكر وجود ندارد صداي دروني با آنها سخن گفته و آنها را راهنمايي مي كند . اين امر در مورد سالكان پخته اي كه تماسشان با گوروي شخصي به هر دليل قطع شده است ، نيز اتفاق مي افتد و بر اين اساس چنين اشخاص پيشرفته اي بدنبال جستجو براي گوروي جديد نمي روند و دستورات لازم را از درون خويش دريافت مي نمايند.
    شري باگاوان در اين زمينه و در پاسخ به فرد امريكايي كه از اشرام او ديدن مي كرد چنين گفت :
    سوال : ممكن است مرا راهنمايي كنيد و پيامي بدهيد تا بدانم چگونه و چه چيزي ميتواند در غيبت شما و در زماني كه از شما دور هستم به من كمك نمايد ؟
    جواب : آنطوري كه فكر مي كنيد گورو ، در خارج از شما نيست ؛ او در درون شما و در واقع خود بزرگ شماست . اين حقيقت را تشخيص دهيد و در درون خود به جستجوي آن بپردازيد ؛ گورو را در آنجا خواهيد يافت ، سپس تماس دائمي با گورو خواهيد داشت ، پيغام هميشه در آنجا هست و گوروي دروني هرگز ساكت نمي باشد و هرگز شما را رها نميكند . شما نيز نميتوانيد از گوروي دروني دور شويد.
    در تكنيك ماهايوگا و با پيشرفت در تمرين سادانا ، فرد به طور طبيعي عادت نگاه كردن به خود بزرگ دروني به عنوان گورو ، را پرورش خواهد داد و اگر عبادتي را انجام ميدهد ، هميشه بسوي خود بزرگ دروني خواهد بود و تفكيكي بين خدا ، گورو و خود بزرگ دروني ، قائل نيست. زيرا توجه او بسوي خدايي خواهد بود كه در درون او و هر موجود زنده اي يافت ميشود .

    4- نعمت و توفيق :
    لطف ، رحمت و كرم خداوند چيست ؟
    ماهاريشي در اين زمينه گفته اند : لطف ، رحمت و كرم جزء خصوصيات و از كارهاي خداوند است ؛ هميشه وجود دارد و حتي براي يك لحظه هم قطع نمي گردد ؛ مانند انوار خورشيد است كه از خصوصيات خورشيد ميباشد و براي يك لحظه هم پخش اين انوار متوقف نمي شود .
    ولي دريافت لطف ، رحمت و كرم خداوند ، بستگي به گيرندگي و آمادگي فرد براي پذيرش دارد .
    ? چه چيزي باعث گيرندگي و پذيرش فرد براي دريافت لطف ، رحمت و كرم خداوند ميشود ؟
    - ذهن صاف و خالص شده ( سودها چيتان )
    ? چگونه ذهن خالص و تصفيه ميشود ؟
    - به طرق مختلف :
    -*خدمت كردن به انسانها
    -*مهر ورزيدن صادقانه و بدون چشم داشت به انسانها
    -*احساس همدردي با انسانها و در نتيجه انجام كارهاي خير ، بدون چشم داشت به هيچگونه پاداش
    -*تغذيه سالم ، ساده و گياهي ؛ استفاده از شير و لبنيات ، امساك و پرهيز از خوردن گوشت بخصوص گوشت قرمز
    -* استحمام روزانه ، نظافت روزانه بدن و البسه
    -* انجام حركات بدني ، ورزش ، پياده روي ، يوگا
    -* ماساژ بدن
    -*انجام تمرين هاي تنفسي پراناياما
    -*استفاده از هواي پاك و سالم خارج از شهر و كوهستان ، لااقل در تعطيلات .
    -*عبادت خداوند
    -*خواندن اذكار مذهبي
    -*تكرار و ذكر نام هاي مقدس
    -*مديتيشن و يوگا
    -* استحمام در آب هاي مقدس
    -* اقامت در اماكن مقدس
    -*بودن در حضور افرادي كه به روشن بيني رسيده اند
    همانطور كه شاگردان مدرسه با اتمام هر كلاس براي رفتن به كلاس بالاتر آماده ميشوند ؛ به همين ترتيب نيز با انجام هر يك از كارهاي گفته شده در ليست فوق ، ذهن متدرجا خاص و تصفيه شده ، براي رفتن به مرحله بالاتري از تكامل و انجام كارهاي ديگر ليست آماده مي گردد.
    لطف ، رحمت و كرم خداوند ، باعث هدايت و كمك فرد براي شروع و پايان هرمرحله و رفتن به مرحله بالاتر خواهد بود و وقتي فرد در انجام اين دستورات جدي باشد ، لطف ، رحمت و كرم خداوند نيز سريعتر تظاهر ميكند . با افزايش اخلاص ، تكرار و ذكر نام هاي مقدس ( مانتراها ) و مديتيشن ، آمادگي فرد براي پذيرش الطاف خداوند بيشتر و بيشتر ميشود .
    فرد دريافت اين الطاف را تجربه ميكند و هر چيز خوب از مادي يا معنوي را سايه اي لطف خداوند ميبيند . اين تجربه ، به نوبه خويش موجب تسليم مطلق در برابر ذات پروردگار ميشود و هر نوع فكر آگاهانه اي را براي نقشه كشيدن دفع مي كند ، زيرا كاملا به بزرگي و مهرباني و لطف خداوند ايمان آورده است و ميداند كه خداوند مانند مادري مهربان از كليه منافع او مراقبت خواهد كرد .

    5- عبادت و ستايش خداوند:
    مومنين دودسته اند :
    1-(( ساگونا اوپاساكا )) : مومنيني كه خداوند را به صورت فرم و شكل مشخصي ميبينند و ستايش مي كنند ؛ ستايش آنها (( آنيا باكتي )) خوانده ميشود ، يعني ستايش به خدايي كه در خارج از وجود فرد است .
    2-(( نيرگونا اوپاساكا )) : مومنيني كه خداوند را بدون فرم و شكل مشخصي ميبينند و ستايش مي كنند ؛ ستايش آنها (( ان انيا باكتي )) خوانده ميشود ، يعني عبادت در مقابل خدايي كه در خارج از وجود فرد نيست .
    عبادت فرم اول ، قبل از عبادت فرم دوم اتفاق مي افتد ؛ زيرا در عبادت فرم اول فرد آمادگي و پختگي لازم را ندارد تا خداوند را در درون خود ببيند و تجربه كند . تكرار مرتب ستايش و نيايش به درگاه خداوند و تكرار مرتب مانترا هاي مربوط به جلوه اي كه مومن براي خدا برگزيده است ، موجب پيشرفت فرد از مرحله اول ، به مرحله دوم ميشود .
    در فلسفه هندي ، ستايش و نيايش خداوند معمولا به فرم اول و با ستايش در مقابل جلوه هاي مختلف خداوند آغاز ميشود و براي هريك از اين جلوه ها ، معابد مختلفي وجود دارد و مجسمه هايي از آن جلوه هاي خاص خداوند را در اين معابد قرار داده اند . اين جلوه ها از زمان هاي دور براي هندي ها آشنا بوده اند .
    از جمله اين معابد : تيروپاتي ، پالاني ، مادوري ، چيدام بارام ، رامش و ارام در جنوب هند ؛ تعدادا زياد ديگري از اين معابد نيز در ساير مناطق هند هستند كه در سراسر سال ، تعدادا زيادي از مومنين را از سراسر هند و ساير نقاط جهان به خود جلب ميكند . با پيشرفت در ستايش خداوند به فرم اول ، زماني فرا ميرسد كه فرد پختگي لازم را به دست مي آورد و به طور خود به خودي به مرحله دوم ميرود و به ستايش خداوند دروني ، كه بدون فرم و شكل خاصي است ميپردازد . با رشد در ستايش خداوند دروني از طريق مديتيشن ، ارتباط با خداوند دروني محكمتر مي شود ؛ از اين به بعد هر كاري كه انجام ميدهد ، به كاملترين نحو و نيز به صورت عبادت انجام ميشود .
    لرد كريشنا مي گويد : من در خدمت به رفاه و آسايش كساني هستم كه من را به عنوان خداي دروني خويش ستايش مي كنند ( بهاگاوادگيتا فصل 9 قسمت 22 ) . اگر چه معني عميقتري براي آن موجود است ، ولي اين تفسير در اينجا كافي مي باشد . در فرم دوم و پيشرفته از نيايش ، اگر نيايش كننده بكوشد تا در دعاهايش چيزي را براي خود و عزيزانش بخواهد ، در تلاش موفق نخواهد شد ، زيرا ذهنش در سكوت خواهد ماند و موفق نخواهد شد كه حتي يك كلمه از دعا را در ذهنش تنظيم نمايد .
    با تكرار اين تجربه براي چندين بار ، دعايش به اين صورت شكل خواهد يافت : خدايا راضي هستم به رضاي تو ، خداوندا مرا آن ده كه آن به .

  6. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


  7. #4
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Arrow آموزش ماهايوگا (تکنيک من که هستم؟)قسمت 4

    آموزش ماهايوگا (تکنيک من که هستم؟)قسمت 4

    --------------------------------------------------------------------------------

    اين قسمت از ترجمه مربوط به معرفي اذكار مقدس و توضيحاتي پيرامون آنهاست . و همچنين توضيح خواب و تفسير منطقي ارتباط خواب با رهايي و رسيدن به روشن بيني است .
    جلوه هاي خداوند در دانش ودائي هند و مانترا هاي مربوط به آن :
    *لرد گنش :
    اين جلوه از خداوند را به صورت سر فيل نشان مي دهد كه علامت قدرت ، صبر و بردباري خداوند است .اين جلوه از خداوند ، برطرف كننده موانع و بخشنده موفقيت ها است .

    ? راما و كريشنا :
    را ما و كريشنا ، دو جلوه از شناخته ترين و محبوبترين جلوه هاي خداوند در اعتقادات هندي هستند . هندي ها معتقدند كه اين دو جلوه خداوند ، براي راهنمايي بشر و كمك به او براي رهايي جاوداني مي باشند .

    ? جلوه هاي سه گانه خداوند در دانش ودائي :
    شيوا ، برهما ، ويشنو :
    ** شيوا جلوه اي از خداوند است كه ناظر بر نيروهاي مخرب ميباشد . هندي ها معتقدند كه در پايان هر عصري دنيا تجزيه ميشود ؛ به اين ترتيب كه كهنه از بين ميرود و راه را براي نو باز مي نمايد .
    انرژي شيوا موجب ميشود كه قسمت هاي ضعيف از بين بروند و راه را براي رشد مثبت ها هموار سازد . يوگي ها اين جلوه از خداوند را ستايش مي كنند .
    ** برهما جلوه اي از خداوند است كه مسوليت خلقت را بر عهده دارد .
    ** ويشنو جلوه اي خداوند است كه مسول نگهداري جهان ، حفظ آرامش و نظم در جهان ميباشد . هاري نام ديگر ويشنو است . افرادي كه مسوليت هايي را در حكمراني جهان دارند ، به اين جلوه از خداوند گرايش پيدا مي كنند . نارايانا نيز نام ديگري براي ويشنو است . باگاوان نيز كلمه اي به معني لرد و براي اشاره به ويشنو مي باشد .

    ? مادر دورگا :
    نشان دهنده جلوه مادر گونه الهي است . ذات الهي فاقد كيفيت و بدون حد و مرز است ؛ در عين حال محل تجمع تماي كيفيات و حد پايان مرز نيكي هاست .
    در حالي كه جنبه هاي مذكر بسيار مهم هستند با اين همه بايستي توسط جنبه هاي مونث تعديل گردند ، مذكر و مونث مانند دو روي يك سكه هستند . بر اساس اعتقادات هندو ، براي شكل گرفتن اين جلوه از خداوند ، آگاهي برهما ، شيوا و ويشنو به هم پيوسته اند . مادر دورگا را سوار بر پلنگي نشان ميدهند كه هشت بازو دارد و در دستهايش گل و اسلحه را براي احسان و محافظت از بشر حمل مي نمايد .

    ? مادر ماها لاكشمي :
    لاكشمي جلوه اي از احسان و نيكي خداوند است و همانند ويشنو ، براي حفاظت و نگهداري از سه جهان مي باشد . اين جلوه از خداوند ، ثروت و فراواني مادي و معنوي را به بشر ارزاني ميدارد . اين جلوه ي خداوند به صورت زن زيبايي كه بر روي گل نيلوفر آبي ايستاده است نشان داده ميشود . بازو هاي لاكشمي گشاده است و بيانگر بخشندگي بي حد خداوند است.

    ? مادر ساراسواتي :
    اين جلوه از خداوند ، عقل و دانش را به بشر ارزاني ميدارد . كساني كه در زمينه هنر هاي خلاق و متنوع فعال هستند ، اين جلوه از ذات الهي را ستايش مي كنند .

    ? مادر كالي :
    اين جلوه از خداوند مسول تخريب و نابود سازي كيفيت هاي منفي در جهان فاني است .
    ** ماها كالي يكي از وحشت انگيز ترين جلوه هاي الهي است و نشاندهنده خشم خداوند است كه بر اثر اعمال منفي انگيخته مي شود .

    ? هانومان :
    هانومان جلوه اي از كمال در اخلاص ميباشد هانومان بزرگترين و بدون منيت ترين سرسپرده گان لرد راما است . در آيين هندو ، هانومان به عنوان نيمه الهي محسوب ميشود . وي داراي قدرت و شهامت زيادي است .

    ? گايا تري مانترا :
    ستايش در مقابل خداوندي كه جهان را آفريده است و شايسته عبادت ميباشد . خداوندي كه مظهر دانش و نور ، و از ميان برنده گناه و جهالت است ؛ باشد كه بزرگي او موجب روشن بيني ما گردد .

    6- ذكر تكرار مانترا ها :
    ? هر مانترا قدرت فوق العاده اي دارد . مانترا توده اي از انرژي تابان است و با ايجاد تغييرات فكري ، موجب تغيير شكل ذهن ميشود .
    ? بر اثر تكرار مانترا ، ارتعاشات موزوني ايجاد ميشود كه موجب تنظيم ارتعاشات ناپايدار 5 لايه ( ناشي از فشار افكار روزانه ) ميگردد . تكرار مانترا تمايلات طبيعي فكر را تنظيم كرده و به افزايش تمركز ذهن كمك كرده ، روح را قوي ميسازد .
    ? مانترا ها دعاهايي به زبان سانسكريت هستند . تكرار مانترا ها موجب ميشود تا ارتعاشات حاصل ، از سطح كلام به سطح ذهن و رسيده ، از مرحله تلپاتي بگذرد و به سطح خالص انرژي فكري برسد .
    از بين تمام زبان هاي موجود و رايج در دنيا ، زبان سانسكريت از بقيه به زبان تلپاتي نزديكتر است ، زيرا نزديكي زيادي با 50 صداي اوليه در تلپاتي دارد . ( توضيح اضافي : زبان تلپاتي از 80 حرف خالص و مشترك در بين تمام گونه هاي بشر تشكيل شده كه حدود 50 حرف آن به صورت كلامي هستند ، حروفي مانند : ددي ، ماما ، دد ، ات و … كه عموما در بين نوزادان رواج دارند . از آنجايي كه بحث ما به تلپاتي مربوط نميشود از توضيح بيشتر خود داري ميكنم . )
    50 حرف اوليه مستقيم ترين راه براي ايجاد تلپاتي و رسيدن به تجربيات ماورايي هستند .
    در راه معنويت ، خواه از طريق اخلاص يا از راه جنانا ، قدرت تكرار مانترا و كمكي كه اين تكرار براي پيشرفت به سالك مينمايد ، بسيار زياد است و هيچ سالكي نمتواند پيشرفتش را بدون كمك آن عملي سازد . در همه مذاهب ، اعم از مسيحي ، بوديسم ، اسلام ، هندو و ساير اديان گفته شده است كه از شمارش دانه هاي تسبيح حتي در حال راه رفتن ، استفاده شود تا تكرار ذكر قطع نگردد .

    چند نمونه از داستان هاي در مورد اثرات ذكر گفته اند به شرح زير است :
    ? وال ميكي كه ((برهمن)) بود ، به صورت دزدي قطاع الطريق و آدمكش بي رحمي در آمد ، (( سيج نارادا )) ، بر او ظاهر شد و از او خواست تا راما ناما ، را به عنوان ذكر مانتراي خود برگزيند و آنرا تكرار نمايد . باتوجه به اينكه وال ميكي ، در زندگي روزمره خود جاني ، دزد و بزهكار بود ، حاضر نبود كلمه راما كه در اعتقاد هندو به معني خدا است را بر زبان آورد با توجه به اينكه كلمه مورد استفاده او مارا مارا ، به معني بكش - بكش بود ، سيج نارادا ، از او خواست تا كلمه مارا را تكرار نمايد . از آنجايي كه مارا بر اثر تكرار زياد و پشت سر هم ، به راما تبديل ميشود .
    وال ميكي دزد در انجام اين ذكر بسيار جدي بود و در نتيجه تكرار اين ذكر به درجه اشراق رسيد و يكي از سيج هاي بزرگ و شاعر بسيار معروفي شد كه نوشته اصلي كتاب معروف رامايانا كه از معروفترين آثار هندوست ، از وي ميباشد .

    ? تاياگا برهمن موسيقي دان و مقدس از جنوب هند كه در سال 1759 به دنيا آمده است ذكرش مانتراي راما بود و آن را به دفعات بسيار زيادي تكرار مينمود ؛ در نتيجه به صورت شاعر و موسيقيدان در آمد . وي درويش بسيار مورد احترامي بود كه در خيابان ها ميگشت و آوازهاي مربوط به راما را ميخواند و منحصرا بر اثر ذكر و تكرار مانترايش به درجه اشراق رسيد .
    خداوند براي نشان دادن بزرگي او به دنيا چنين پيش آورد كه او جسد مرده اي را كه در مقابل آن بستگانش به شيون و زاري مشغول بودند ، لمس كرد و مرده به زندگي بازگشت .اين اتفاق هنگام زيارت او از تيروپاتي اتفاق افتاد .
    ? سو آمي رامادا ، از كانهان گاد بر اثر ذكر و تكرار مانتراي راما ناما ، به درجه اشراق رسيد .

    ? تكرار نام ديتي ، به مدت يكساعت در صبح و يكساعت در شب و به مدت چند ماه ، موجب ميشود كه فرد به آن عادت كند و آنرا به صورت ناخود آگاه در هنگام كار و در مواقع مختلف تكرار نمايد . بعد ها فرد جلوه اي از خداوند را ميبيند و به اين ترتيب بيشتر تشويق ميشود تا مانترا را تكرار نمايد و بر اثر تكرار ، شروع به شنيدن صداهايي ميكند و ذهنش تدريجا به سوي منشا ( قلب ) معطوف ميشود ؛ به اين ترتيب از راه اخلاص به راه جنانا كشانده ميشود .
    در حدود سال 1946 خانم و آقاي خانا از منطقه كامپور همراه با فرزندان خود به مدت سه ماه در نزديكي اشرام ماهاريشي اقامت گزيدند و هر روز صبح و شام به هال مي آمدند . در هنگام بازگشت ، خانم خانا از شري باگاوان سوال نمود كه باتوجه به مسوليت هاي خانوادگي و فرزنداني كه دارد ، چه نوع تمريني را براي پيشرفت معنوي خود انجام دهد ؟
    شري باگاوان فرمودند ؛ مرتبا ، حتي در هنگام كار تكرار كن : من ، من ، من و بروشور مربوط (( به من كه هستم ؟ )) را روزي يكبار بخوان ، همين كافي است .
    تكرار مانتراي من در طي انجام كارها افكار را از ذهن دور نگه ميدارد . در زمان فراغت و بي كاري تكرار آن موجب ميشود تا ذهن به طور ناخود آگاه به منشا من ، جايي كه استراحت گاه ذهن و منشا آن است كشانده شود . بنابراين ذهن تدريجا و به مرور زمان از ميان رفته و ارتباط مستقيم با منشا من حاصل ميگردد . در ابتدا وقتي مطلب مربوط به من كه هستم ؟ خوانده ميشود ، فرد برداشتي سطحي از آن پيدا ميكند ، با تكرار در خواندن مطلب ، پيشرفت در مديتيشن حاصل ميشود و فرد به تدريج از نظر معنوي شكوفا شده و به درك عميق از خود ميرسد و در تمرين هايش نيز پيشرفت قابل توجهي مي نمايد .

    ? در مورد نحوه تكرار مانترا ، (( سوآمي رامادا )) ميگويد : تكرار مانترا نمي بايستي فقط از زبان باشد بلكه ذره ذره وجود انسان بايد اين مانترا را باور داشته و تكرار نمايد.

    7- خواب

    خواب چيست ؟
    خواب مرحله اي است كه هر روز با ميل به آن پناه ميبريم . خواب مرحله اي است كه در آن فكر وجود ندارد ، شيئي وجود ندارد ، دنياي و اختلافي وجود ندارد .
    خواب حالت طبيعي شادي است . هر انساني دوستدار خوابيدن است و خود را با شادي براي خوابيدن آماده ميسازد ، زيرا در خواب تجربه شادي خالص را خواهد داشت . شايد به همين دليل است كه اگر كسي را از خواب بيدار نماييم وي را بر آشفته خواهيم ديد و اگر كودكي را از خواب بيدار نماييم ، عكس العملش گريستن باشد . خواب بدون رويا يا خواب عميق ، را ((شادي خدايان)) ناميده اند .
    خواب عميق ، تجربه ((هستي خالص)) است .چنين خوابي نشاندهنده دو چيز ميباشد ؛
    ? عدم آگاهي از جهان نسبي ، كه حاصل عدم دانش نسبي از اشياء ميباشد .
    ? شادي ناشي از خواب عميق ، كه حاصل عدم وجود افكار جوشان ميباشد .
    در خواب عميق بشر از هر نوع مالكيتي مبرا است ، حتي از وجود جسم خود نيز بي خبر است و از اين عدم آگاهي نه تنها ناراضي نيست ، بلكه كاملا خوشحال و راضي هم ميباشد . نتيجه اينكه ؛ شادي در ذات بشر است ، همه در آرزوي خواب عميق هستند .
    خواب عميق مرحله عدم دوگانگي است ، خواب عميق نشاندهنده فراموشي همه ختلافات است و اين فراموشي به تنهايي موجب شادي است . اگر كمي دقت كنيد خواهيد فهيد كه چگونه انسانها با حوصله و دقت فراوان بستر خود را مهيا مي كنند تا اين شادي را كسب نمايند ، بستر راحت ، بالش هاي نرم ، محيط آرام و… همه نشاندهنده خواسته بشر براي خواب عميق و رهايي از حالت بيداري است .
    براي انسان معمولي همه زندگي مرحله بيداري است و كليه فعاليت او در آن خلاصه ميشود . وي خواب را نتيجه طبيعي بيداري طولاني و فشار ناشي از آن ميداند ، همچنين خواب را (( مرحله تيرگي ذهن )) ميداند ، در مرحله بيداري ، فرد از جسم خويش آگاه است و از اين طريق تسليم افكار ، اشياء و رسيدن به هدف هايي ميشود . اين تسليم نفس شدن او را گرفتار فعاليت هايي ميكند ، زيرا اعضا 5 گانه حسي با بيرون در تماسند . اين ارتباط بين آگاهي نسبي در مرحله بيداري و آگاهي خالص مربوط به هستي واقعي ، انسان را وابسته به مرحله بيداري مي سازد .
    انسان معمولي به اشتباه تصور ميكند كه در حالت بيداري كاملا از خود آگاه و در حالت خواب كاملا از خود بي خبر است . ماهاريشي در اين مورد به روشني ميگويد : رويا مخلوطي از تجربه بيداري ( جاگرات ) و خواب ( سوشو پتي ) ميباشد . رويا بر اثر تاثيرات ( ساماس كاراي ) دوران اتفاق مي افتد و جز اينكه در حالت بيداري تجربه اي از سطوح درشت و در رويا تجربه اي از سطوح ظريف را داريم ، تفاوت آنچناني بين بيداري و رويا موجود نيست .
    در حالت بيداري ، فكر مربوط به من وجود دارد ؛ من اين چنين هستم ، من آدم خوبي هستم ، اين تشخيص خود به عنوان من يا جسم در خواب وجود ندارد ، بنا بر اين در خواب چيزي به نام من وجود ندارد و درست قبل از بيدار شدن ، فكر و باور مربوط به من ظاهر ميشود ؛ حتي احساس مربوط به وجود جسم نيز فقط بعد از فكر مربوط به من پديدار ميگردد.

    اختلافات اساسي بين بيداري و خواب :
    ? وجود فكر مربوط به من ، در بيداري و عدم اين فكر ، در خواب ميباشد .
    ? فكر در مورد من تمام دانش اشياء را نيز در بر ميگيرد كه اين فكر در خواب وجود ندارد .
    آيا مفهوم آن اينست كه ما در هنگام خواب وجود نداريم ؟ يا در هنگام خواب مرده ايم ؟
    مطلقا خير . زيرا پس از بيداري از خواب عميق ، همه مي گويند ؛ از خواب شب قبل بسيار لذت بردم و فرد احساس طراوت و شادابي بسياري دارد .
    تجربه خواب و بيداري هر روز براي هركسي تكرار ميشود ، در بيداري ، چشم ظاهري فرد مورد استفاده قرار ميگيرد كه با آن تنها اشياء را ميبيند . در مرحله خواب ، چشم دروني عمل ميكند و فقط اين چشم قادر است حقيقت جاوداني كه در آفرينش موجوداست را بررسي نمايد .

    اگر بتوانيم آگاهي زمان بيداري و شادي زمان خواب را با هم داشته باشيم ، به حقيقت هستي رسيده ايم . ماهاريشي اين را به ما آموزش مي دهد :
    ? در مرحله بيداري ؛ بدن نام ها و اشكال درشت را مشاهده ميكند.
    ? در خواب ؛ جسمي كه بر اثر ذهن به وجود آمده ، تراوشات ذهن و نام ها واشكال مربوط به آن را مشاهده ميكند .
    ? در خواب عميق ؛ تشخيص هويت دادن با جسم از بين ميرود و مشاهدات توسط چشم سوم صورت ميگيرند . همين تجربه مربوط به خواب عميق را در حالت (( ترانس سن )) مشاهده ميكنيم كه فرد تجربه حقيقت نهايي را خواهد داشت كه با همه چيز در موافقت و همسويي خواهد داشت .
    ? در خواب معمولي ؛ فكر وجود ندارد ، آگاهي نيز مطرح نيست .
    ? در بيدار خوابي ؛ فقط آگاهي خالص وجود دارد و فكري وجود ندا رد ؛ به همين دليل آنرا بيداري در عين خواب ناميده اند . مفهوم ديگر آن اينست ؛ خوابي كه مملو از آگاهي است .
    ? چگونه ميتوان اين تجربه ي بيداري در عين خواب را كسب نمود ؟ در خواب با خويشتن خويش ، در وحدت و يگانگي هستيم . با فكر من ، كه دانش اشياء و ذهن را بهمراه دارد از خواب بيدار ميشويم ، پس ذهن حالت بيداري را اداره ميكند . شادي بي پايان خواب ، در حالت بيداري از بين ميرود ؛ زيرا ذهن آشكار شده و فكر من آغاز ميشود . ذهن و (( منيت )) موجود در بيداري ، مانع از ادامه شادي كه در خواب وجود دارد ميشوند. اگر بتوانيم ذهن و منيت را كنار بزنيم ، شادي خواب را بيداري بدست خواهيم آورد .
    ماهاريشي در اين مورد ميگويد : فكر من ، وسيله اي است كه ميتواند ما را به منشا وجودمان متصل نمايد ، زيرا فقط من ، واقعيت وجود و هستي مارا ميشناسد .
    ماهاريشي ميگويد : همانطور كه سگي صاحبش را بو ميكشد و پيدا ميكند ، فكر من هم ما را به خويش خواهد رساند و سوال من كه هستم ؟ مانند كليدي است كه براي يافتن خويش بكار خواهيم برد . سوال من كه هستم ؟ ديوار بين مرحله بيداري و خواب را مي شكند و فرد را وارد مرحله بيداري در عين خواب كه حالت واقعي وجود ما است مينمايد .

    مرحله بيدار خوابي حالتي است كه پر از دانش ميباشد ، در اين مرحله فعاليت به صورت خود به خود و كامل انجام ميشود ، زيرا در اين مرحله جهان آفرينش ، من ، ميباشد نه جسم ما .
    فكر كردن در اين مرحله توسط قلب خورشيد انجام ميشود نه توسط ذهن ماه . اين مرحله ي بيدار خوابي ، آگاهي مطلق است كه مثل نوري جاويد براي هميشه در درون قلب ميدرخشد . ماهاريشي قلب را مركز درخشش نور قرار داده است ؛ در طي سه مرحله بيداري رويا و خواب ، فقط قلب به تنهايي ميدرخشد . در حالي كه در خواب ، درخشش اين نور به صورت پنهان و ناخود آگاه است ؛ اين نور در مرحله بيداري بازتابي محدود و ناچيز دارد ، مانند نور مهتاب . در اينجا يكي از توضيحات در مورد احتياج و تاثير بررسي در خويش را ذكر ميكنيم : ماهاريشي ميگويد اين بررسي باعث كشف چيزي در درون شما ( قلب ) ميشود كه در پس ذهن است . اگر اين معما را كشف كنيد ، به پاسخ كليه سوالهايتان رسيده ايد .

    تمام تمرينات براي خلاصي از از اين دو سوال است :
    1- توهم اينكه شما بدن هستيد ؟
    2- توهم اينكه شما ذهن هستيد ؟
    اين دانش كه من كه هستم ، هميشه در عمق وجود دارد ؛ فقط بايستي دو سوال فوق را پاسخ دهيم ، هستي و وجود واقعي ما يعني قلب زمينه اي است براي سه تجربه : خواب ، بيداري و رويا .
    درست مانند پرده سينما ، كه براي زماني تصاويري به نمايش در مي آورد ، پرده سينما هميشه و دائما در آنجا هست و گاهي تصاوير بر روي آن منعكس ميشوند . پرده ياد آور هستي مطلق و ماوراء همه چيز است . ميتوانيد اين واقعيت را (( حالت هستي مطلق )) يا (( خود بزرگ )) بناميد .
    تنها اين حالت ، واقعي ، پايدار و هميشگي است . حالت هاي ، خواب ، فعاليت ، عدم فعاليت ، دانش و جهالت همگي به صورت تجربيات گذرا هستند كه بر روي آن منعكس ميشوند . همانطور كه در تزئينات ، كيفيت كار واقعي است و اشكال و فرم هاي مختلف تزئينات پديده اي ظاهري هستند ، به همين صورت تنها هستي مطلق واقعي است و جسم ، زمان ، مكان و مراحل خواب ، رويا و بيداري جلوه هاي مختلفي از هستي هستند و وجود آنها وابسته به هستي مطلق است و خود به تنهايي وجود خارجي ندارند .
    اگر فردي بتواند اين مطلب را تجربه كند و خود را به صورت آگاهي تشخيص دهد ، به هدف نهايي رسيده است .

  8. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


  9. #5
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Arrow آموزش ماهايوگا (تکنيک من که هستم؟)قسمت 5

    آموزش ماهايوگا (تکنيک من که هستم؟)قسمت 5

    --------------------------------------------------------------------------------

    ((خودبزرگ)) ، كوچكتر از كوچكترين و در عين حال بزرگتر از بزرگترين ، در گوشه قلب هر موجود زنده اي مخفي است . خود بزرگ به بزرگي انگشت شست هر فرد در قلب هر شخصي وجود دارد.
    (( قلب به مانند غنچه نيلوفر آبي است كه به صورت وارونه قرار دارد . نقطه روشني به مانند اتم ، يا به اندازه انتهاي دانه شلتوك در آن وجود دارد. آن نقطه مانند شعله شمع است و سر آن جايگاه ((خود بزرگ )) ميباشد .
    قلب به صورت غنچه نيلوفر آبي است كه جايگاه آن در وسط قفسه سينه ، كمي به طرف چپ ميباشد . تمام نيدي ها ( چاكراها ) از اينجا سرچشمه ميگيرند و كنترل ميشوند . نفس ، فكر ، و آگاهي نيز از اين مكان سرچشمه ميگيرند.
    8- ماها يوگا

    در ماها يوگا فرد احساس ميكند كه از مرحله اوليه كه مرحله يگانگي با خويشتن خويش است خارج گشته است ، و اكنون ميل دارد كه دوباره به حالت اوليه يا طبيعي خويش برگردد.

    * مرحله طبيعي و اوليه انسان چيست ؟
    مرحله بدون وجود تفكر من ، فكر ، و همراه با شادماني . در مدت خواب ، اين تجربه را كسب ميكنيد . در طي خواب ، فكر وجود ندارد و تجربه شادي و رهايي را كسب ميكنيم .

    * وضعيت كنوني ما چگونه است ؟
    اكنون ما در حالت جهالت قرار داريم ( هندي : آجنانا ) ، سرشار از وجود من و تحت هجوم افكار . اين افكار خوشايند و نا خوشايند ، احساس استرس و ناشادماني را ايجاد ميكند ( هندي : سامسارا ) و به آمد و رفت هاي مكرر ( حلقه حياط و مرگ ) منجر ميشود .

    * امواج افكار چه هستند ؟ چگونه ايجاد ميشوند ؟ چگونه بر آنها مسلط شويم ؟
    اين امواج افكار بر اثر (( واسانا )) ها به وجود مي آيند :

    9- واسانا چيست ؟

    وقتي فكري پيش مي آيد و سپس از ذهن خارج ميشود ، اثري از آن در ذهن نا آگاه ما باقي مي ماند . و زماني كه همان فكر مجدادا پيش مي آيد ، اثر دفعه پيش خود را عميقتر ميكند و آگر همان فكر مكررا پيش آيد ، اثر عميقتر و بزرگتر ميشود . تا زماني كه آن فكر جاي محكمي را براي خود پيدا نكرده ، به صورت دعوت نشده هر زماني به سراغ ما آمده و ذهن را مشغول ميكند .
    اين تاثيرات كه در ناخود آگاه ما ثبت ميشود ، نطفه اي را بوجود مي آورد و در زمان مرگ ، عميقا در قلب ما نفوذ ميكند و از بين نمي رود ، آنها به عنوان واسانا ( پو روا سامسكارا يا گرايشات مخفي ) به زندگي بعدي ما منتقل ميشوند و در زمان مساعد خود را نشان ميدهند ، يعني از قلب ما تراوش ميكنند .
    خود بزرگ ، اين واسانا ها را در نزديكي خود ، يعني در قلب ما حفظ و حراست ميكند ، مانند : شخص خسيسي كه شي گرانبهايي را هميشه نزديك خود نگه ميدارد و به هيچوجه از مراقبت آن غافل نميشود .
    وقتي واسانايي از قلب آزاد ميشود و به فعاليت ميپردازد ، با نور مربوط به خود بزرگ همراه است و به فرد احساس فكر كردن دست ميدهد . واسانا از قلب به مغز ميرود و در اين جريان ، فكر تغيير يافته و بزرگ ميشود ، و اين بزرگ شدن تا زماني كه به تنهايي شروع به خودنمايي كند ادامه خواهد داشت . در اين بين ساير واسانا ها در حالت غير فعال هستند .
    وقتي واساناي اصلي مسيرش را طي كرد ، واساناي قوي بعدي كه در قلب به صورت مخفي وجود داشت خود نمايي ميكند ، جريان فوق را ميگذراند و شروع به اشغال ذهن ميكند و به همين ترتيب واسانا ها يكي يكي ظاهر ميشوند . در مورد تاثيرات فكر و ذهن ، بايد اشاره نمود كه اين تاثيرات شخصيت فرد را شكل ميدهند .
    اگر غالب اين افكار راجع به خدا و مهرباني نسبت به همنوع باشند ، فرد متدين و نيكوكار جلوه خواهد كرد و موجب ارتقاء مقام فرد ميشود و تدريجا پختگي و آمادگي فرد براي انجام تكاليف الهي را به دنبال خواهد داشت و وي را در زمينه معنويت به درجات بالايي ميرساند .
    با بالا رفتن سن اگر فرد مراقب افكار خود نباشد و اجازه دهد كه افكار ناخوشايند با روش قديمي خود پيشرفت نمايند ، شخص قرباني افكار خويش خواهد شد و انسانها از وي فرار خواهند كرد . اين دسته از افراد حتي در زمان حياتشان ، زندگي جهنمي و حقيرانه اي را ميگذرانند . اگر اين سامسكاراهاي بد به زندگي بعدي منتقل شوند ، تنها راه نجات اين است كه لطف خداوند شامل حال شخص شود و كودك را در خانواده و محيطي كه رشد معنوي را در او فراهم ميكنند قرار دهد . ( بهاگاواد گيتا قسمت 16 )
    تنها راه ساده براي رهايي از اين گرايشهاي نا مطلوب در اين زندگي ، تكرار دائم مانترا و ذكر دائم پروردگار است . به اين ترتيب به مرور زمان گرايشات منفي در ذهن انسان معدوم ميشوند و دريچه هاي حافظه طولاني مدت باز ميشوند . ( در اين هنگام حافظه موقت ازميان ميرود و آموخته هاي انسان به صورت دائمي و بدون فراموشي در مغز او ثبت ميشوند. )
    در مرحله بيداري ( تاميل : جاگرات ) ، وقتي كه فرد تنبل ، بيكاره ، هوسران و عياش ميشود ، فكرش هرگز تنبل و كند نميشود . فكر دائما و به صورت پيوسته مشغول واسانا هاي گوناگوني است .
    اگر بخواهيم ذهن و واسانا را تشبيه كنيم شباهت آنها به آسياب و گندم است :
    ذهن سنگ آسيابي است كه دائما ميچرخد و واسانا ها دانه هاي گندم هستند كه ذهن را مشغول نگه ميدارند ، اگر دانه نباشد آسياب هم متوفق ميشود و به همين صورت اگر واسانايي وجود نداشته باشد ، طبيعتا ذهن مشغوليتي نخواهد داشت .
    در قسمت ششم از (( آروناچالا آشتاكا )) ( قطعات هشتگانه آروناچالا) ، ماهاريشي با اشاره به قلب چنين ميگويد :
    (( تو خودت هستي ، موجودي كه از هميشه از وجود خويش به عنوان خود بزرگ و درخشان ، در قلب آگاه است . در تو قدرت مرموزي وجود دارد كه آن قدرت بدون هيچ است . ))
    بنابراين واسانا ها كه در طي مديتيشن ، به صورت افكار زائد در ذهن فرد ظاهر ميشوند ، مزاحم مديتيشن خواهند بود و تا زماني كه واساناها وجود دارند و كاملا از بين نرفته اند ، نميتوان به خويابي رسيد .
    راه رهايي چيست ؟
    تنها راه رهايي از واساناها تمركز بر چيزي است كه فاقد واسانا باشد ، قلب تنها چيزي است كه ميتواند واسانا ها را ازبين ببرد.هدف جويندگان حقيقت ، بايد خارج كردن افكار زائد از قلب و آزاد كردن آن باشد . به صورتي كه هيچ انعكاسي نور آگاهي را نپوشاند . و اين كار تنها با جستجوي منشاء ((ايگو)) امكانپذير است . ( ايگو مكاني است كه آگاهي مطلق در آنجاست ، مكاني در قلب و مملو از آگاهي ماوراء تصور بشر ) .
    هنگامي كه به ايگو دست پيدا كنيد به حالت اوليه بشر ، حالت بدوي ، حالت آگاهي مطلق و در كنترل گرفتن روح خواهيد رسيد ، حالتي كه به گفته بسياري از اساتيد حالت خلوص ابدي نام دارد .
    در مكان ديگري ماهاريشي در مورد نحوه رهايي چنين گفته است :
    بهمان صورت كه آبي كه در ظرفي وجود دارد ، نور عظيم خورشيد را در حدود ظرف منعكس ميكند ، به همين صورت واساناها نيز زمينه انعكاسي هستند كه نور عظيم آگاهي را كه از قلب بر مي آيد ، ميگيرند و منعكس ميكنند ، اين فرايند ذهن را بوجود مي آورد . با توجه به انعكاس ها ، تنها فردي كه به روشن بيني نرسيده باشد دچار گمراهي ميشود و اشتباها تصور ميكند كه موجود محدودي ميباشد و اين درحالي است كه افراد روشن بين ميدانند كه هيچ محدوديتي ندارند .
    روش (( من كه هستم ؟ )) ، ذهن را زير و رو ميكند و به منشا ((من)) ، ميرود ، واساناها معدوم ميشوند و به علت نبودن زمينه انعكاسي و عدم انعكاس افكار ذهن و تفكر در نور وحدت كه قلب ميباشد ادغام ميشوند . شايد به اين دليل است كه (( جيوا يا خود كوچك )) را آگاهي انعكاسي مينامند . ( خود كچك حالتي از آگاهي است كه معمولا ما قبل از روشن بيني آنرا به عنوان خود ميشناسيم ) .

    قسمت 276 از (( ويوكا چودماني )) ميگويد :
    به نسبتي كه فكر و ذهن جذب قلب ميشوند ، واساناها معدوم ميگردند. مديتيشن و تمركز روي خود بزرگ ، به نحوي كه عوامل خارجي مخل آن نشوند ، ضروري است تا گرايشات غريزي ذهن كهموجب تولد و مرگ هاي متعدد ميشوند گسسته شود و تا زماني كه خود بزرگ به صورت طبيعي و بدون تمركز كردن جريان يابد ، بايستي مديتيشن را ادامه داد . به اين ترتيب است كه واساناها از بين ميروند .

    (( ماندوكيا اوپا ني شاد )) ، چنين ميگويد :
    ذهن را روي قسمت اصلي قلب يا همان جايي كه آخرين صداي كلمه ((مادر)) ، كه طنينش را در ذهن باقي ميگذارد متمركز كنيد و بدون فكر باقي بمانيد ، اين راهي است براي تمركز ذهن بر روي قلب .

    در بهاگاواد گيتا فصل 6 ، قسمت 25-26 آمده است :
    با عزم ثابت بتدريج ذهن را روي خود بزرگ ثابت نماييد و سكون ذهن را تجربه كنيد، بعد از آن بدون تفكر باقي بمانيد و هر زمان كه ذهن شروع به فعاليت نمود ، توجه آنرا به خود بزرگ برگردانيد و ((خويش)) باقي بمانيد .
    ماهاريشي در مورد تكرار مانترا ها چنين گفته است : زماني كه مانترا تكرار ميشود ، اگر با دقت پيگيري نماييد كه صداي مانترا از كجا سرچشمه ميگيرد ، ذهن جذب آنجا ميشود . به اين حالت تاپا ميگويند .
    همانگونه كه هواي درون هر ظرفي با هواي محيط پيرامون آن متفاوت نيست ، ماهيت خود بزرگ موجود در قلب نيز با ماهيت خداي مطلق ، ذات لايتناهي پروردگار و روح يكي ميباشد .

    10-مكان خود بزرگ

    ((خودبزرگ)) ، كوچكتر از كوچكترين و در عين حال بزرگتر از بزرگترين ، در گوشه قلب هر موجود زنده اي مخفي است . خود بزرگ به بزرگي انگشت شست هر فرد در قلب هر شخصي وجود دارد.
    (( قلب به مانند غنچه نيلوفر آبي است كه به صورت وارونه قرار دارد . نقطه روشني به مانند اتم ، يا به اندازه انتهاي دانه شلتوك در آن وجود دارد. آن نقطه مانند شعله شمع است و سر آن جايگاه ((خود بزرگ )) ميباشد .
    قلب به صورت غنچه نيلوفر آبي است كه جايگاه آن در وسط قفسه سينه ، كمي به طرف چپ ميباشد . تمام نيدي ها ( چاكراها ) از اينجا سرچشمه ميگيرند و كنترل ميشوند . نفس ، فكر ، و آگاهي نيز از اين مكان سرچشمه ميگيرند.

    11-مشخص كردن جاي قلب براي مديتيشن

    از آنجايي كه نفس از قلب سرچشمه ميگيرد ، براي مشخص كردن جاي قلب به منظور انجام مديتيشن :
    1- چشم ها را ببنديد و براي چند ثانيه حركات تنفس را كنترل كنيد .
    2- دقت كنيد كه نفس از كجا وارد قلب ميشود و از كجا برميخيزد .
    3- جايي كه نفس در آن فرو ميرود و از آنجا بر ميخيزد را به عنوان محل قلب در نظر بگيريد .
    بعضي از افراد توجه را روي جمجمه و برخي ديگر تمركز را روي منطقه بين دو ابرو (چاكراي ششم ) قرار ميدهند. ولي ماهاريشي تنها توجه را معطوف به قلب مينمايد ، چرا كه معتقد است تنها قلب (چاكراي چهارم) ميتواند واساناها را از بين ببرد و موجب رهايي ذهن شود .

    12- تمركز

    طبيعت ذهن سرگردان بودن است و توسط واساناها به هرطرف رانده ميشود .
    چگونه ميتوان ذهن را در طول تمرين بر روي قلب متمركز نمود ؟
    از دوران قديم كنترل تنفس را در اين مورد توصيه كرده اند . ماهاريشي در اين مورد ميگويد : از آنجايي كه منشاء تنفس و ذهن يكي است ، كنترل تنفس موجب كنترل خود به خود ذهن ميشود . در طي مراحل حبس تنفس ، اگر ذهن را روي قلب ثابت نگه داريم ، بتدريج ذهن از بين ميرود ، تا جايي كه ذهن به طرف درون رفته و بر روي قلب ثابت ميشود و پذيرشي را براي واسانا نخواهد داشت و در نهايت اثرات واساناها را از بين ميبرد .
    ماهاريش در مورد رياضت كشيدن چنين ميگويد :
    رياضت راه مناسبي نيست ، در آوردن ذهن به صورت شرطي با روزه طولاني ، غش ، رنج مادي و... راه غلطي براي رسيدن به آگاهي است ، چرا كه پس از قطع شدن هر يك از موارد فوق ، ذهن دوباره به حالت ابتدايي باز ميگردد و شروع به فعاليت ميكند . در حالي كه تكنيك من كه هستم ؟ ذهن را بدون هيچگونه رياضتي معدوم ميكند .

    13-كنترل تنفس

    براي بدست آوردن تمركز ، از روش هاي مختلفي استفاده ميشود . ماهاريشي در اين مورد ميگويد (( پراناياما )) ضرورت چنداني ندارد.
    در مورد كنترل تنفس ، بعنوان روش كمكي براي تمركز ، روش كنترل از خارج براي افرادي مناسب است كه قدرت كافي براي كنترل ذهن را ندارند . بهترين راه براي كنترل ذهن ، معاشرت و زندگي در مجاورت افرادي است كه به روشن بيني رسيده اند . در صورتي كه اين كار ميسر نباشد ميتوانيد از روش كنترل تنفس استفاده كنيد .
    با زندگي كردن در مجاورت افرادي كه به روشن بيني رسيده اند ، اين افراد زمينه را براي كنترل ذهن فراهم ميكنند ، هرچند اين قدرت آماده سازي ذهن براي شخص به وضوح قابل درك نباشد . اگر شخصي مانترا ها را به صورت مداوم تكرار كند ، ديگر نياز چنداني به كنترل تنفس نخواهد داشت .

    14- تمرين

    وقتي فردي مي كوشد تا ذهن را آرام كند ، و شروع به مديتيشن ميكند ، امواج افكار بيش از پيش هجوم مي آورند تا زمينه صاف و بدون فكر را اشغال كنند . به محض اينكه فرد متوجه شد كه در حال تفكر است ، بدون اينكه جذب اين افكار شود اين سوال را مطرح ميكند :
    1- (( اين افكار براي چه كسي آمده اند ؟ )) جواب اين است )) براي من )).
    2- ((من كه هستم ؟ )) . با اين سوال و باتوجه به مديتيشن فرد بر روي قلب ، شخص به درون قلب فرو ميرود و منشا (( من )) را جستجو ميكند .
    در مورد هر فكر دو قسمت بالا را اجراكنيد ، طي مدت كوتاهي خواهيد توانست افكار ناخواسته را از ذهن برانيد .

    در ابتدا تمرين را به مدت 20 دقيقه انجام دهيد و بعد زمان آنرا تا 1 ساعت افزايش دهيد . ( در اين مورد در آينده توضيح بيشتري خواهم داد . ) تمرين را در محل و زمان مشخصي انجام دهيد . زيرا نشستن در مكان و زمان خاص در يك مكان مشخص موجب ميشود ذهن بصورت خود به خود مديتيشن را آغاز كند .

  10. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


  11. #6
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Arrow آموزش ماهايوگا (تکنيک من که هستم؟)قسمت 6

    آموزش ماهايوگا (تکنيک من که هستم؟)قسمت 6

    --------------------------------------------------------------------------------

    قصد دارم تا در اين ارسال به دليل اينكه بخش هاي فلسفي ماهايوگا از گستردگي فراواني برخوردار هستند ، تنها به ذكر و توضيح بخش هاي مهمتر بپردازم . در ارسال بعد روش انجام تكنيك ((من كه هستم؟)) را مورد بررسي قرار خواهم داد .

    15-فرورفتن در قلب

    بهمان صورتي كه يك غواص در درون چاه فرو ميرود و به جستجو براي يافتن شيء ميپردازد ، به همان صورت نيز بايد كه فرد با نگه داشتن زبان ( سخن ) ، و نفس ، عميقا در خود فرو رود تا محلي كه ايگو ( نفس اماره يا خود سركش ) از آن منشا ميگيرد را بيابد.
    در حالي كه سخن نگفتن ضرورت دارد ، مبتديان ميتوانند براي جلوگيري از پراكندگي ذهنشان سوال (( من كه هستم ؟ )) را تكرار نمايند . اما در صورتي كه فرد بتواند در عمق قلب فرو رود به اين سوال نيازي ندارد . در اين تمرين ، در حالي كه ذهن در جستجو براي يافتن منشا نفس ميباشد و به صورت پيوسته در در قلب مشغول بكار است ، روي قلب متمركز ميشود و قادر به سرگردان شدن نيست ؛ در نتيجه هدف يعني تمركز ذهن حاصل ميشود .

    مزيت ماها يوگا نسبت به روش هاي يوگا :
    در انجام يوگا ضروري است كه فرد از قبل بعضي از برتري هاي معنوي را در خود پرورش دهد، و اين درحالي است كه انجام ماها يوگا خود به خود اين برتري ها را افزايش ميدهد .
    در ماها يوگا تمرين باعث روشن شدن تئوري ميگردد در حالي كه در يوگا تئوري راهنماي تمرين ميباشد .

    16- فاصله بين افكار

    نكته قابل توجه اين است كه با انجام تمرينات به تدريج از فعاليت ذهن كاسته ميشود ، يعني ؛ اگر در گذشته در مدت 1 دقيقه تعداد 8 فكر جزئي از ذهن عبور ميكرد ، بعد از انجام تمرين در 1 دقيقه تنها افكاري از ذهن عبور ميكنند كه اهميت داشته باشند . با انجام مكرر تمرين ، لحظات ناب بدون فكر يا آگاهي مطلق را درك خواهيد كرد .

    17-واساناها و سكس

    واساناي سكس ، يك واساناي اكتسابي است كه بر اثر تولد هاي مكرر پرورش يافته و بصورت غريزه شكل گرفته است . لذت ناشي از آن و تفكر در مورد سكس باعث افزايش قدرت واساناي آن ميشود . اين واسانا در همه وجود دارد ، مگر افرادي كه با تمرينات گوناگون آنرا ضعيف كرده باشند .
    كساني كه در حال پيشرفت معنوي هستند از اين واسانا پرهيز داده ميوند ؛ گرچه ممكن است غلبه كامل بر آن بسيار دشوار باشد ، ولي بسياري معتقدند با ياد خدا بودن و رد كردن افكار مربوط به سكس ميتواند كمك بسياري كند . با اينهمه اكثر مردم در مقابل آن ضعيف هستند و مشكلات زيادي را از نتايج آن متحمل ميشوند .

    18- آرام كردن و سكون ذهن

    بعد از كم شدن فعاليت ذهن بايد آنرا ساكن كرد . آرام كردن ذهن تنها راه براي رسيدن به روشن بيني است . در بوديسم نيز براي رسيدن به رهايي تاكيد زيادي بر تمركز و آرام سازي ذهن شده است .
    ((قرآن : توكلت علي الله ، الله مع الصابرين )).
    ((انجيل : آرام باشيد و بدانيد كه من خدا هستم )).
    در ايتدا آرام كردن ذهن كار بسيار دشواري خواهد بود چرا كه افكار هجوم مي آورند تا فضاي آزاد و بدون فكر را اشغال كنند ، اما پس از مدتي اينكار بسيار لذتبخش خواهد شد . ماهاريشي ميگويد :
    هنگامي كه افكار حمله ور شدند از خود بپرسيد : اين افكار براي كيست ؟ من كيستم ؟

    19- صداي دروني

    همانگونه كه فكر ميكنيد به همان صورت صداي دروني را ميشنويد . در ابتدا شنيدن صداي دروني فقط با تمركز امكانپذير است ، اما با تمرين و تمركز به تدريج صداي دروني به راحتي با شما گفتگو خواهد كرد و شما را راهنمايي ميكند .
    (( مهاتماگاندي )) در اين زمينه ميگويد :
    سراسر فعاليت هاي سياسي من سرشار از امدادهاي غيبي بود ، صدايي كه هرگز اشتباه در آن وجود نداشت ، آيا ممكن است فعاليتي كه خداوند راهنماي آن است با شكست روبرو شود ؟

    به اين ترتيب قسمت فلسفي ماها يوگا به پايان ميرسد . در ارسال هاي بعدي شيوه انجام تكنيك من كه هستم ؟ را آموزش خواهم داد .
    به اميد موفقيت روزافزون تمام كساني كه بدنبال رهايي و آزادي تفكر هستند .

  12. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


  13. #7
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Arrow تكنيك ماهايوگا (7)بخش آخر

    تكنيك ماهايوگا (7)بخش آخر

    --------------------------------------------------------------------------------

    نحوه ي انجام تكنيك :
    اگر سحرخيز هستيد، بهتر است حدود 4 صبح بيدار شويد. در غير اينصورت بعد از بيدار شدن از خواب و قبل از صرف صبحانه تمرين را انجام دهيد.
    پس از شستشوي بدن يا استحمام، به حالت تكريم در مقابل تصويري از «گورو»ي خود بنشينيد.
    چون اين تكنيك متعلّق به «شري رامانا ماهاريشي» است مي توانيد او را به عنوان «گورو»ي خود انتخاب كنيد ؛ در غير اينصورت مي توانيد «گورو»ي دروني يا «گورو»ي ديگري را انتخاب كنيد.
    از «گورو»ي خود بخواهيد تا شما را در «مِديتِيشِن»تان راهنما باشد.
    جهت نشستن تان به سمت شمال يا شرق باشد.

    مرحلة (1) : در وضعيّت راحتي بنشينيد و با چشمهاي بسته و بمدّت چند دقيقه، حركات تنفّس تان را تحت نظر بگيريد و مشاهده نمائيد كه در طيّ تنفّس، نفس از كدام نقطه به درون سينه فرو مي رود و خارج مي شود. اين نقطه محلّ قلب است و آن را به عنوان محلّ مديتيشن در نظر بگيريد.
    معمولاً اين نقطه در وسط قفسة سينه، بين دو برجستگي سينه، بين دو برجستگي سينه، و مختصري به سمت راست مي باشد.

    مرحلة (2) : با چشم هاي بسته و با چشم دروني يا چشم ذهن كه روي قلب متمركز شده است، بدون وقفه و با زبان خاصّ خودتان تكرار نمائيد : «من كه هستم؟»
    در ابتدا اين تمرين را حدّاقل بمدّت 15 دقيقه انجام دهيد.
    تدريجاً به اين مدّت بيافزائيد تا آن را به يك ساعت برسانيد.
    قبل از پايان مدّت به هيچ دليل و بهانه اي از جايتان بلند نشويد.
    توجّه كنيد كه تكرار مانترا مرتبّاً ادامه يابد.
    تمرين را بهمين صورت، در بعد از ظهر (غروب) هم تكرار نمائيد.
    استراحت بعد از مديتيشن :
    در صورتيكه 15 يا 20 دقيقه تمرين كرده ايد، بمدّت 5 تا 10 دقيقه استراحت نمائيد.
    در صورتي كه يك ساعت تمرين كرده ايد، 15 تا 20 دقيقه استراحت كنيد.
    در صورتي كه در طيّ تمرين خيلي عميق شده ايد، مدّت استراحت را طولاني تر كنيد.
    در طيّ استراحت بهتر است كه بطور طاق باز دراز بكشيد و روي خود را با پتوي گرمي بپوشانيد. ممكن است كه در طيّ استراحت بخواب رويد كه براي آزاد شدن خستيگهاي عميق بسيار خوب مي باشد.

    مرحلة (3) : پس از چند ماه، وقتي كه بخوبي در مرحلة (2)، پيشرفت كرده و جا افتاده ايد، اين مرحله را شروع نمائيد.
    با چشم هاي بسته و بعد از بيرون كردن سريع نفس از سينه و بدون كشيدن نفس جديد، نفس را هر چه طولاني تر و بدون فشار به بيرون از سينه بفرستيد (اين عمل را كومبهاكاي خارجي KumbhakaExternal مي گويند).
    در اين ضمن و در تمام مدّت سؤال «من كه هستم؟»، را تكرار نمائيد.
    سپس تنفّس را به روال معمولي ادامه دهيد (كشيدن نفس به درون سينه و در پي آن عمل بازدم،) و يك دقيقه ذهن را استرحت دهيد.
    در تمام مدّت فوق، چشم ذهنتان را روي قلب ثابت نگهداريد. (محلّ قلب را قبلاً مشخّص كرده ايد).
    تمرين فوق (كومبهاكاي خارجي)، را 5 بار صبح و 5 بار عصر تكرار نمائيد و بتدريج تعداد آن را افزايش دهيد، تا به 20 بار برسانيد.
    پس از 5 تا 20 بار تمرين فوق، تمرين را مشابه مرحلة (2)، براي مدّتي كه انتخاب كرده ايد ادامه دهيد.
    وقتي در طيّ تمرين افكاري مزاحم شما مي شوند، كه خواهند شد، به دنبال افكار نرويد، بلكه بلافاصله اين سؤال را زا خود بنمائيد :
    افكرها براي چه كسي آمده اند؟» و جداب خواهد بود : «براي من».
    سپس سؤال نمائيد : «من كه هستم؟»
    و تمرين را به گونه اي كه در مرحلة (2)، گفته شده است ادامه دهيد.
    در تمام مدّت، ذهن را روي قلب ثابت نگهداريد و «كومبهاكاي خارجي» را طبق آنچه كه در بالا ذكر شد، انجام دهيد.
    مهمّ ترين قسمت تمرين ثابت نگه داشتن ذهن روي قلب است.
    اگر تعداد زيادي فكر در طيّ تمرين برايتان پيش آمد بي حوصله نشويد، بلكه افكار را به روشي كه در بالا توضيح داده شده است از بين ببريد.
    در هر بار تمرين سعي كنيد به تمرين هاي گذشتة خود نگاهي بيندازيد و دريابيد كه افكار در اين بار بيشتر مزاحم تمرين شما دشه اند يا كمتر؟ و سعي كنيد كه علّت آن را روشن نمائيد.
    در بيشتر موارد، نوع غذائي كه مصرف كرده ايد، اثر قابل توجّهي را بر روي پيدايش افكار زيادي و زائد دارد.
    از مصرف تخم مرغ، گوشت و سبزيجاتي از قبيل پياز ـ پيازچه ـ تره ـ سير ـ تربچه ـ قارچ ـ پسته شام احتراز شود.
    در مصرف گوجه فرنگي، سيب زميني، بادمجان، امساك شود. كولادار (پپسي كولاـ كوكاكولا ...) و نيز از مصرف داروهاي خواب آور كاملاً اجتناب شود.
    از آشاميدن مشروبات الكلي و كشيدن سيگار، جدّاً خودداري شود.
    از مصرف غذاهاي شب مانده، كنسروها، غذاهاي يخ زده، غذاهاي تخمير شده (بخاطر نوع تخمير)، احتراز شود.
    لبنيّات از قبيل شير، پنير سنّتي ايران، ماست، دوغ ...، غذاهاي مفيدي هستند و پروتئين و كلسيم بدن را نيز تأمين مي كنند.
    آشاميدن شيرخالص گاو بصورت گرم، براي شام كمك بسيار خوبي براي مديتيشن در شب مي باشد.
    تكرار روزانه و مرتّب تمرين و سؤال «من كه هستم؟» ؛ همچنين انجام تمرين قبل از خواب، موجب مي شود كه در طيّ خواب نيز سؤال بطور اتوماتيك تكرار شود و تمرين ادامه يابد و اين موجب خواهد شد كه تمرين خوبي در صبح داشته باشيد.
    كساني كه مايل به انجام تمرين در صبح زود هستند، بهتر است به شام سبكتر با حجم كمتري قانع باشند.

    مرحلة (4) : وقتي كه كاملاً در مرحلة (3)، جا افتاديد، بكوشيد تا در طيّ «كومبهاكا(1)»ي خارجي، توجّه را روي قلب بگذاريد (پيدا كردن محلّ قلب را در قسمت مربوط به مرحلة (1) توضيح داده ايم).
    به آهستگي هوا را از سينه خارج كنيد و جريان بيرون راندن هوا از سينه را تحت نظر قرار دهيد.
    توجّهتان را روي قلب بگذاريد و بداخل قلب فرو رويد.
    در حاليكه توجّهتان روي قلب است، ذهناً سؤال كنيد «من كه هستم؟».
    در نظر مجسّم كنيد كه به درون چاهي قرو مي رويد، تا شيئي را كه در آن انداخته ايد جستجو و پيدا نمائيد.
    با حبس كردن نفس، با چشم ذهن به پيدا كردن منشأ ايگُو (نفس منيّت)، در درون قلب ادامه دهيد ؛ بهمان گونه كه براي پيدا كردن شيئي كوچكي در اطاق تاريكي به جستجو مي پردازيد و به كمك كشيدن انگشتانتان بر روي زمين، در جستجوي آن شئي هستيد.
    باقيماندة نفس را از ريه بيرون دهيد و جستجو را همچنان دنبال كنيد. و در تمام مدّت، در حاليكه توجّهتان روي قلب است، ذهناً تكرار كنيد : «من كه هستم؟». با اين مفهوم كه من (ايگُو)، از كجا سرچشمه مي گيرد.
    معمولاً 20 تا 30 ثانيه براي «كومبهاكا»ي خارجي كافي است ؛ ولي كساني كه به تمرين «پراناياما» عادت دارند، مي توانند نفس را براي مدّت طولاني تري حبس كنند ؛ ولي حبس كردن نفس مي بايستي بدون فشار باشد.
    كشف خواهيد كرد كه اينگونه ثابت نگداشتن ذهن بر روي قلب، همراه با «كومبهاكا»ي خارجي به شما تمركز مي دهد، بطوريكه هرگونه صداي خارجي در اين ضمن، بخصوص در طيّ مراحل مقدّماتي موجب تكان شديد و ناگهاني بدن مي شود كه تأئيدي است بر وجود تمركز.
    اين تمرين بعد از مدّتي ممكن است پيشرفت نمايد و ذهن را براي جستجو بدون هيچ نوع تلاشي آماده نمايد.
    مرحلة چهارم، مرحلة تمرين اساسي «ماها يوگا» است ؛ زيرا «واسانا»هاي كوچكتري را كه در ابتدا جنجالي و مزاحم بودند و سدّ راه «مديتيشن» مي شدند ريشه كن مي سازد.
    همچنين مرحلة چهارم موجب كاسته شدناز فعاليّت ذهن مي شود.
    ضروري است تا فرد چندين سال به تمرين مرحلة (4)، بپردازد تا از منافع كامل آن برخوردار گردد. حتّي زماني كه مراحل بعدي تمرين مي شوند، اگر بهر دليلي ذهن بسيار آشفته باشد، انجام چند دقيقه تمرين مرحلة (4)، موجب برقراري آرامش خواهد شد.

    آرامش و سكون ذهن
    بعد از حدود ده سال و شايد كمتر، از تمرين ماها يوگا و با پيشرفت در تمرين، زماني فرا مي رسد كه بر اثر كاسته شدن از فعاليّت ذهن، احتمالاً انجام تمرين دشوار مي باشد. در اين مرحله لازم است به تمرين هاي زير كه بمنظور «آرام كردن و سكون ذهن»، است بپردازيد :
    مرحلة (5) : در حاليكه نفس را از سينه به بيرون مي فرستيد، بسادگي و براي يكبار بگوئيد : «آرام باش». و ضمن «كومبهاكا»ي خارجي، در حاليكه ذهن را روي قلب ثابت نگاهداشته ايد، سعي كنيد كه بدون فكر باقي بمانيد و رد ضمن حبس و نگه داشتن نفس نيز از هر نوع فعاليّت ذهني خودداري نمائيد.

    مرحلة (6) : وقتي باندازة كافي در مرحلة (5)، جا افتاديد، سعي كنيد كه بدون حبس و نگه داشتن نفس و بدون هيچ نوع تمرين ذهني، بطور معمول بدون فكر باقي بمانيد.
    وقتي باين مرحله رسيديد، دقّت كنيد كه در طيّ تمرين خوابتان نبرد، زيرا در مرحلة بيداري، زماني كه فكري وجود ندارد، غالباً خواب فرا مي رسد.
    آگاهي را با نگه داشتن ذهن روي قلب حفظ كنيد.
    «آتما ويچارا»ي واقعي فقط از اينجا شروع مي شود ؛ زماني كه روي قلب ثابت شده ايد و فاقد امواج ذهني مي باشيد.
    باقي ماندن در اين حالت، موجب خاموشي ذهن و معدوم شدن «واسانا»ها مي شود.
    مراحل (4) تا (6)، مربوط به «تانوماناسي» (مرحلة سوّم از مراحل هفتگانة «جنانايُوگا» مي باشد). (به قسمت دوّم مراجعه نمائيد).

    مرحلة (7) : وقتي كاملاً در مرحلة (6)، مستقر شده و جا افتاده ايد، بطور معمولي در «بدون فكر» بودن باقي بمانيد ؛ در حاليكه ذهن روي قلب يا هيچ تكيه گاه ديگري ثابت نشده است.
    آرامش عميق و بمدّت طولاني، احتمالاً موجب تجربة آگاهي خالص مي شود كه منظور نهائي را به دنبال خواهد داشت.
    آرامش عميق و بمدّت طولاني، احتمالاً موجب تجرية آگاهي خالص مي شود كه منظور نهائي را به دنبال خواهد داشت.
    فرد مي تواند «سامادي(1)» و خواب را بطريق زير از هم تفكيك نمايد :
    در «سامادي»، سر بصورت مستقيم باقي مي ماند و فرد بطور مبهمي از صداهاي خارج مطلّع است. در عين حال آگاهي توأم با آرامش ذهن وجود دارد.
    در خواب تجربيّات فوق وجود ندارد.

    مهدي رحيمي گل سفيدي و مولف كتاب آموزش ماها يوگا

  14. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آموزشی: آموزش گام به گام شناي كرال سينه
    توسط SysT3M در انجمن ورزش های آبی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th October 2014, 08:44 AM
  2. معرفی: معرفی سایتهای علمی و كاربردی و مختلف
    توسط Admin در انجمن معرفی سایتها و وبلاگها
    پاسخ ها: 27
    آخرين نوشته: 15th April 2010, 10:00 PM
  3. آموزشی: آموزش ساخت تصویر متحرک
    توسط diamonds55 در انجمن انیمیشن
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th September 2008, 12:42 AM
  4. خبر: /گزارش خبرنگار ايسنا از سفر‌١٠ روزه به كرواسي/‌
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار سیاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th September 2008, 02:07 PM
  5. مقدمانی بر آموزش dreamweaver
    توسط Admin در انجمن طراحی CMS
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th September 2008, 06:50 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •