دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 46

موضوع: اشعار طنز

  1. #11
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    درس

    از صفرمن تا بیست تو راهی به جز تقدیر نیست
    دلخوش به استادم مکن حذف اضطراري دیر نیست

    من غایبم یا در سکوت تو حاضري در گفتگو
    من غافلم از استاد ودرس تو می نویسی موبه مو

    با جزوه وفرمول بیا تا پاس کنیم یک واحدي
    چیزي نخواندن بهتر از یک شب تلاش بیخودي

    با عشق در دانشکده جایی براي درس نیست
    البته ترم هفت وهشت جایی براي ترس نیست

    دانشجو گر عاشق شود بی پرده مشروط میشود
    چیزي شبیه اب هویج با کوفته مخلوط میشود


    توحید محمدی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  2. 4 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  3. #12
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    مترو تاخیر کرد و شاعر ماند!


    خواب دیدم که سیل و توفان شد
    شاعري شهردار تهران شد

    شاعر از گربه ها نمی ترسید
    شاعر احساس گربه را فهمید

    دایه ي موش هاي تهران شد
    شاعرك(!) مالک خیابان شد

    چه هوایی،چه بوي گیرایی
    به به چه جوي زیبایی » : گفت

    جوي تهران ترانه خوان دارد
    چه کم از جوي مولیان دارد؟!

    جوي ها جملگی یکی بشوند
    « همه تقدیم رودکی بشوند

    « مژده اي دل که یار می آید »
    مترو از هر کنار می آید!

    مترو مثل فرشته ظاهر شد
    همه ي زندگی شاعر شد

    از لب و زلف و خال مترو نوشت
    شعر در وصف حال مترو نوشت

    گونه مترو را مجسم کرد
    وصف ابروي مترو را هم کرد

    روي دیوار شهر با لبخند
    نصف شب عکس مترو را می کند!

    عاقبت دیر کرد و شاعر ماند
    مترو تاخیر کرد و شاعر ماند

    تا کمی رو به راه شد حالش
    مترو می رفت و او به دنبالش!

    دست و پایشکرخت و سست شد و
    بی خیال مقام و پست شد و...!

    با تمام وجود همت کرد
    طفلکی تا که بود خدمت کرد

    تیشه در دست پله برقی ساخت
    مثل فرهاد زندگی را باخت

    شعرهاي روان و ساده نوشت
    برپل عابر پیاده نوشت:

    « خط نوشتم که خر کند خنده »
    یادگاري براي آینده!


    توحید محمدی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  4. 3 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  5. #13
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    پیرمرد

    تعجب می کند یارم ز رفتاري که من دارم
    تصور می کند دیوانه ام یاري که من دارم

    نه او، هر کس دگر باشد تعجب می کند طبعاً
    ز رفتار عجیب و نابهنجاري که من دارم

    همه گویند رفتارم عجیبو نابهنجار است
    و گاهی مایه شرم است اطواري که من دارم

    خودم یکبار رفتار خودم را بررسی کردم
    ولی دیدم که معقول است رفتاري که من دارم

    و دیشب دست آخر گفتمش با صد زبان بازي:
    خودت -یارا!- مرض داري و پنداري که من دارم

    همیشه فکر می کردي که من از خویش شک دارم
    کنون دیدي بی علت نیست اصراري که من دارم؟

    چه خواهی گفت اگر روزي درآري سر ز افکارم؟
    که رفتارم شده مشتق ز افکاري که من دارم

    کسی دیگر مرا کی می تواند کنترل کردن؟
    نباشد دست کس -غیر تو- افساري که من دارم

    برایم آبرو نگذاشتی، بی آبرو! شرمی
    کنون نقل محافل هاست آماري که من دارم

    نه پولم می دهد، نه احترامم پاس می دارد
    طلبکار است خود گویی بدهکاري که من دارم

    تمام سالمندان از پرستار جوان گویند
    ولی صد سال سن دارد پرستاري که من دارم



    توحید محمدی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  6. 3 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  7. #14
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    گفتم غم تو دارم

    "گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سر آید"
    گفتم که ماه من شو ، گفتا که چاله دارد

    "گفتم زمان عشرت دیدي که چون سرآمد"
    گفتا به ساعت ما ، عشرت ادامه دارد

    "گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز"
    گفتا "وفا" شوهر کرد ، سیزده تا بچه دارد

    "گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد"
    گفت تا انقلاب مهدي ، نهضت ادامه دارد

    "گفتم که بوي زلفت گمراه عالمم کرد"
    گفت "جی پی اس" نداري ؟ کز ما نشانه دارد؟

    "گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد"
    گفتا که "فن کوئل" هم باد است و خانه دارد

    "گفتم بزن به تیرم تا پیشتو بمیرم"
    گفتا که هفت تیر من شیش تا گلوله دارد



    توحید محمدی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  8. 3 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  9. #15
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    آي دانشمند!

    هفته پیش جنب باغ ارم
    سیبی افتاد صاف توي سرم!

    بعد از آن ماجرا کسی یک بند
    می زند داد: آي دانشمند!

    باز مانده است چون در دیزي
    بی حیا پس تو هم بگو چیزي!

    نیست لازم به دوزي و کلکی
    تئوري طرح کن تو هی الکی!

    بعد یک هفته چشم بسته ندید
    می شوي شکل نخبه هاي جدید!

    غیر مجري با نبوغ نود
    به خدا هیچ کس نمی فهمد!

    می شوي موجبات فخر وطن
    فرض کن جاذبه نبود اصلاً!

    تو که شب تا به صبح بیداري
    از نیوتون چه چیز کم د اري؟!

    من هم از گفته اش کمی آره
    با خودم گفتم اي همه کاره!

    باورم شد که نیستم همچین...
    شده ام فیلسوف بعد از این!

    خواب دیدم درخت ها شمع اند
    فیلسوفان به دور من جمع اند!

    رفته بودیم پیش اقلیدس
    من و فارابی و ارشمیدس!

    روي مان تا به روي هم شد وا
    توي ویلاي ماخ شد دعوا!

    لاجرم بعد بحث هاي غلط
    همه تسلیم من شدند فقط!

    با گوتنبرگ رفته بودم پیست
    به گمانم حدود ساعت بیست!

    بی جهت زنگ زد یهو بقراط
    که کجا رفته اي تو با سقراط؟!

    فارادي را حوالی تجریش
    کاشتم عصر جمعه هفته پیش!

    آري البته با چنین ترفند
    می شود شد شبانه دانشمند


    توحید محمدی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  10. 2 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  11. #16
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    فشار کاري!

    مرد باید به فکر کارش باشه
    فکر زمستون و بهارش باشه

    مرد دیگه فرصتشو نداره
    تو زندگی فکر نگارش باشه

    مرد باید مناسبات شغلیش
    جاي زنش دار و ندارش باشه

    حتی زمانی که میآد به خونه
    بازم یه دنیا کار بارش باشه

    فکر اجاره خونه باشه حتی
    موقعی که زنش کنارش باشه

    وقتی که دست زنشو میگیره
    به جاي اینکه محو یارش باشه

    باید به فکر چاره اي براي
    رئیس و فحش آبدارش باشه!

    مرد باید زیر فشار کاري
    جاي زنش به فکر خوارش باشه(!)

    باید بره سراغ شیفت هفتم
    گرچه زنش به انتظارش باشه

    « ندارم و نمیشه » مرد باید
    همیشه جمله ي قصارش باشه


    توحید محمدی
    ویرایش توسط م.محسن : 16th August 2013 در ساعت 02:29 PM
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  12. 2 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  13. #17
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    پدر شعر

    شاعري بال و پر نمی خواهد
    شعر گفتن هنر نمی خواهد!

    بعد سی سال رنج، فردوسی
    لوح تقدیر اگر نمی خواهد!

    بدهید اش به آدمی قانع
    که از آن بیشتر نمی خواهد!

    شعر دوران ما نظر کرده است
    شاعر از هر نظر نمی خواهد!

    چند وقت است حضرت خیام
    کوزه از کوزه گر نمی خواهد!

    خواهر من فروغ سهم اش را
    از حقوق بشر نمی خواهد!

    شرح دیوان سوزنی دیگر
    گوشه اي پشتدر نمی خواهد!

    مرد بیچاره عاشق است اما
    مرد بیچاره شر نمی خواهد!

    سوزنش پیش یک نفر گیر است
    جز همان یک نفر نمی خواهد!

    « پسر نوح با بدان بنشست »
    ارث بابا مگر نمی خواهد؟!

    رودکی جان! بخواب ما هستیم
    شعر دیگر پدر نمی خواهد!



    توحید محمدی
    ویرایش توسط م.محسن : 16th August 2013 در ساعت 02:29 PM
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  14. 4 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  15. #18
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    طنز ریاضی

    شاعر این مثنوي دیوانه نیست
    با ریاضی خوانده ها بیگانه نیست

    روز و شب خواب ریاضی دیده ام
    خواب خطهاي موازي دیده ام

    کاش در دنیا نشان از غم نبود
    صفر صفرم اینقدر مبهم نبود

    حال ،بشنو اندکی از رشته ام
    مثل یک زالو به خونش تشنه ام

    در ریاضی چهره اي شاداب نیست
    هشتترمی ،در انجا باب نیست

    بچه ها پیوسته دشنامش دهند
    گوش خود اما به فرمانش دهند

    اي ریاضی ،اي ریاضی چیستی؟
    می بري هردم به تیغت،کیستی ؟

    تا که اسمت بر زبان سبز شد
    کل مغزم پیچهایش هرز شد

    از میان سیزده دانشکده زیر ده ،
    گویی میانگینش زده

    از ریاضی گشته خر باهوشتر
    کرده کمتر راه خود را بر وتر

    قضیه اي را می برد دائم به کار
    قضیه اي در هندسه، نامش حمار

    می زنم فریاد لبریز از یقین
    اي فغان از دست استوکس وگرین

    ان ریاضی یک،به زحمت پاس شد
    نمره ام ده شد ولی سر طاس شد

    صنعتی من زلف ومویی داشتم
    بین یاران ابروئی داشتم

    می زدم فرق وسط ،گهگا ه رپ
    می شدم پشت تریبونهاي گپ

    از چه رو کردي سرم را طاس طاس؟
    اي دریغ ،افتاده ام از اند کلاس

    اي ریاضی خوان شاعر گوش کن
    پنبه غفلت برون از گوش کن

    رشته ها را غرق حلاجی مکن
    مسخره بر برق و نساجی مکن

    مثل این جادو گران پیر زن
    اینقدر چون غربتی ها غر نزن

    چون بهشتی بوده گر در اسمان
    برزمین شد صنعتی در اصفهان

    شعر من لبریز از رمز بود
    هر چه در بالا سرودم طنز بود

    خنده بر هر درد بی درمان دواست
    خنده بسیار هم نوعی بلاست

    اي عزیزان،غصه را باطل کنید
    خنده را در کار خود داخل کنید

    لیلی و مجنون یکدیگر شوید
    بی خیال درس، بازیگر شوید


    توحید محمدی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  16. 3 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  17. #19
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    وصف کالج

    کالجا وصف توگویم،که زخاك وبی نمایی
    بکنم مملکت اگه،که تو نوري وپیامی

    همه جا پول تو جویم،همه از شهریه گویم
    همه آن سوي تو آیم با دوچرخه و دمپایی

    تو زنوري و پیامی،تو رفیق بانکهایی
    توشکافنده فرقی،تودهنده جزایی

    نتوان مزد تو دادن،چونکه در جیب نگنجد
    نتوان درس تو خواندن،که تو در مغز نیایی

    همه نوري وپیامی،همه پولی و کلاسی
    همه نمره وخفایی،همه درس وامتحانی

    همه علمی تو ندانی،همه عیبی تو نپوشی
    همه پولی تو بکاهی،همه مدرك تو بکاهی

    لب و دندان(((پیامی)))،همه پایان تو پوید
    تا که با کارشناسی،بودش روي رهایی


    توحید محمدی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  18. 3 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


  19. #20
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29855
    Array

    پیش فرض پاسخ : اشعار طنز

    لیلی و مجنون 2

    پیامک زد شبی لیلی به مجنون
    که هر وقت امدي از خانه بیرون

    بیاور مدرك تحصیلی ات را
    گواهی نامه ي پی اچ دي ات را

    پدر باید ببیند دکترایت
    زمانه بد شده جانم فدایت

    دعا کن مدرکت جعلی نباشد
    زدانشگاه هاوایی نباشد

    وگرنه واي بر احوالت اي مرد
    که بابایم بگیرد حالت اي مرد

    چو مجنون این پیامک خواند وارفت
    به سوي دشت و صحرا کله پا رفت

    اس ام اس زد از انجا سوي لیلی
    که می خواهم تورا قد تریلی

    دلم در دام عشقت بی قرار است
    ولیکن مدرکم بی اعتبار است

    شده از فاکسفورد این دکترا فاکس
    مقصر است در این ماجرا فکس

    چه سنگین است بار این جدایی
    امان از دست این مدرك گرایی


    توحید محمدی
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  20. 3 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •