دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 11 از 14 نخستنخست ... 234567891011121314 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 136

موضوع: صندلی داغ با حضور خانم shiny7

  1. #101
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    ارشد ژنتیک ،کارشناسی میکروبیولوژی
    نوشته ها
    2,987
    ارسال تشکر
    25,976
    دریافت تشکر: 13,088
    قدرت امتیاز دهی
    24668
    Array
    سونای's: جدید81

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    سلام بر مهشادی خودم
    شرمنده من دیشب قرار بود بیاما!!!! نشد!

    خب تا حالا توی خیابون توو دانشگاه تو جمع شده بیفتی؟؟؟؟ ( جات خالی من توو راه پله دانشگاه افتادم تمام ملت پشت سرم افتادن...) البته تقصیر جلویی من بودا من بی تقصیر بودم جات خیلی خالی بود پدیده عجیبی بود!
    خب اگه افتادی بعدش چیکار کردی؟ مث من خودت خنده رو افتتاح میکنی؟ یا خجالت میکشی؟

    شده موقع پذیرایی از مهمون میوه هارو بریزی؟ یا همچین کار مشابهی؟
    خونه دار هستی یا دست گل به اب میدی؟
    اتاقت همیشه تمیزه؟ یا جوریه که انگاری این جنگنده های کاک مهدی ازونور رد شدن؟

    اگه مهمون بیاد مامانت اینا نباشن! چیکار میکنی؟ میشینی کنار مهمونا درو دیوارو نگاه میکنن؟ یا بلدی یه مهمونی رو بچرخونی؟
    شده خونه کسی بری مهمونی و کمک کنی بزنی ظرفشونو بشکونی؟؟؟؟؟؟؟
    اگه آره .........
    اووووم !!!هیچی پشیمون شدم! اگه اره دیگه حالت پرسیدن نداره خودم میدونم چه حالی شدی خب بعدی
    تا حالا توو کلاس چرت زدی؟ استاد دیدن؟ چی گفتن؟
    تا حالا شده تو بارون باشی و چتر داشته باشی بعدش بارون تموم شه! چتره هنو بالا سرت باشه!؟ یا ازون بدتر با اون چتر باز بری داخل پاساژ ؟ یا داخل سالن دانشگاه؟
    ازین سوتی ها دادی یا نه!
    آهان درکل ادمی هستی که زیاد سوتی میده؟ یا کم؟
    بزرگترین سوتی که دادی؟
    آخرین سوتی که دادی کی و چی بود؟
    خب دیگه فعلا همینا
    تا بعد ایشالله بازم میام

    ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
    دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من

  2. 5 کاربر از پست مفید سونای سپاس کرده اند .


  3. #102
    همکار تالار مد و لباس اسلامی
    رشته تحصیلی
    علوم انسانی
    نوشته ها
    187
    ارسال تشکر
    1,319
    دریافت تشکر: 1,049
    قدرت امتیاز دهی
    10828
    Array
    banooye irani's: جدید27

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    سلام به مهشاد گل گلا.
    تمام سوالات با تقدیم یه شاخه گل به گل گلا.تا اینجا همه سوالاتو سعی کردم با دقت بخونم .دیشب احساس کردم نحوه سوالات رو عوض کنم یه جرقه ای به ذهنم رسید که به این شیوه سوال کنم .

    شرکت کننده عزیز ایا اماده ای؟
    جواب سوالات لطفا بله یا خیر باشه و کوتاه اگر توضیح خواستم میگم.

    تا حالا چند بار سرما خوردی؟
    بدترین مریضیت رو نام ببر.
    تا حالا جراحی شدی؟
    چندبار ؟علتشو بگو.
    ازبیماریها چقدر اطلاعات داری؟
    میدونی علل ابریزش بینی چیه؟
    میدونی علت تراخم چشم چیه؟
    میدونی ما چندتا گوش داریم؟
    چرا به لاله گوش نمیگن لادن گوش؟
    از الزایمر چی میدونی؟
    چکار کنیم به این درد دچار نشیم؟
    چه ورزشی برای کاربرایی که میشینن و سوال طرح میکنن داری تا خستگی از تنشون بیرون بره؟
    برای خودت چه ورزشی پیشنهاد داری تا برای سولات بعدی خودتو اماده کنی؟
    چرا خیلی ها ورزشو دوست ندارن ولی دوست دارن کسی اونارو ماساژ بده؟
    کف پای صاف چرا منجر به معافی پسرا میشه؟
    عقل سالم کجاست ؟لطفا درست بگو.
    چکاپ یعنی چی؟
    چندبار این کارو کردی؟
    از جواب چکاپ چی دست گیرت شد؟
    چرا جواب چکاپ با علائم اختصاریه ؟
    از این علائم چی میدونی؟
    نام این علائم برای کدام بیماریه؟.t g s - h c g - l d l - l d h-

    خوب گل گلا به این سوالا جواب بد تا به مرحله بعدی سوالات وارد شیم.
    فقط خدا

  4. 4 کاربر از پست مفید banooye irani سپاس کرده اند .


  5. #103
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    DVM
    نوشته ها
    1,829
    ارسال تشکر
    20,723
    دریافت تشکر: 12,331
    قدرت امتیاز دهی
    18939
    Array
    رضوس's: شاد3

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    سلام سلام
    خودت میدونی دیگه من به این سادگیا قانع نمیشم
    چرا اینقد صندلی داغت زود تموم شد؟؟؟؟
    همش تقصیر ای فاطیماست
    یه چنتا نکته بگم اول:
    یوسین بولت قهرمان دو 100 متر و شکننده رکورد اون تو المپیک لندن بود
    رشته ریاضی یا فیزیک هم تو خیابون با یکی از دوستام بودم بعد حرف کنکور میزدیم یه آقایی از من پرسید شما رشتت ریاضه یا فیزیک
    جملت منو تحت تاثیر قرار داد چون ذات پلید منو شناختی
    اون ادامه جملاتت واقعا منو تحت تاثیر قرار داد
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــ
    بازم یه سری اسم نظرت رو بگو:
    داریوش فرهنگ
    غلامحسین یوسفی
    کورش کبیر
    ارستو(شایدم طو ولی نه همون تو نمیدونم تو یا طو دیگه)
    بیل گیتس
    علی کریمی
    لنین
    آلفرد هیچکاک
    ناتانائیل
    صادق هدایت
    علی صادقی
    لیلا حاتمی
    فرهاد ضریف
    حسن روحانی
    نلسون ماندلا
    اسکندر مقدونی
    آنجلینا جولی
    معصومه ابتکار
    رضا شاه
    قائم مقام فراهانی
    رامبد جوان
    ملکه الیزابت
    ابراهیم امیدی
    حمیرا
    مرلین مونرو
    حسین رضازاده
    بر و بچه های خنده بازار
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ
    حالا این مکان ها نظرت رو میطلبن:
    آتلانتیس
    تهران
    پاسارگاد
    کوشک
    فندرسک
    لندن(شهره)
    ملبورن
    مشهد
    شمس العماره
    ارگ کریم خان
    کیش
    آزادشهر
    قونیه
    سردشت
    نیریز
    قمصر
    درود
    شاندیز
    فردوس
    ونیز
    ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ
    خب بریم سراغ سوال
    بزرگترین سوتی زندگیت؟؟؟؟
    تاحالا شده سوتی خیلی بزرگی بدی کسی حواسش نباشه؟؟؟اگه آره کی؟؟؟؟؟؟کجا؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟
    اسم بچتو چی میزاری؟؟؟؟
    داستان نویس خوبی هستی؟؟؟؟
    رویا پرداز چی؟؟؟
    بزرگترین رویایی که بهش رسیدی چی بود؟؟؟
    بزرگترین رویایی که بهش نرسیدی؟؟؟؟
    تا حالا چیزی ساختی؟؟؟
    چی شد که اینجوری شد؟؟؟؟
    تا حالا شده از زندگی نا امید بشی؟؟؟؟؟چیکار کردی؟؟؟؟
    با چنتا از بچه های سایت خیلی دوستی؟؟؟
    اگه بخوای به یه نفر یه خبر بد بدی چجوری میگی؟؟؟؟
    بزرگترین ترس زندگیت چیه؟؟؟؟
    از چه حیوونی میترسی؟؟؟؟
    حیوون خونگی داری؟؟؟؟
    بازم سوال بپرسم؟؟؟؟؟
    واقعا؟؟؟
    به قول مونا نمیدانم میآییم که بروییم یا میرویم که بیاییم ولی خب من رفتم
    خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
    زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود

  6. 4 کاربر از پست مفید رضوس سپاس کرده اند .


  7. #104
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    سلام

    خوبی عزیزم ؟

    چندتا سوال :

    - دوست داری وقتی ناراحتی و دلت گرفته کی پیشت باشه ؟

    - چه جمله ای بیشتر بهت آرامش میده ؟

    - به چه نوع فیلمایی بیشتر علاقه داری ؟

    - فکر میکنی در آینده به چه موفقیتهایی میرسی ؟

    - نگاهت نسبت به خواهر و برادر چطوریه ؟ دوست داشتی خواهر داشتی یا برادر ؟

    - فکر میکنی در آینده چندتا بچه داشته باشی ؟

    - فرد خاصی رو تو زندگیت الگو قرار میدی ؟ چه کسی ؟


    ممنون......موفق باشی

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  8. 3 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  9. #105
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29795
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    نقل قول نوشته اصلی توسط سونای69 نمایش پست ها
    عشق و محبت و وفا رو زیاد تر میکنم و نفرت و غرور و خودخواهی رو حذف می کنم!

    خب یه سوال اون موقع دیگه عشق و محبت و وفا معنی داره؟

    بله که داره!!من همه بدی ها رو که حذف نکردم!!فقط این 3 تا رو!عشق و محبت و وفا بازم معنی میده!
    با این سوالا فکر میکنی تو هم بچه ها رو شناختی؟
    نه چون من دارم کند و کاو میشم نه بچه ها!!
    البتهشاید...25% باعث شناخت بیشتر بشه!
    الان نظرت راجب به من عوض شده؟
    آره!!فهمیدم که درس خون نیستی!!
    الان چی؟
    آره یه کم بهتر شد!
    الان؟
    نه خراب شد برگردونش!!
    تا الان کسی رو سرکار گذاشتی؟
    آره همین الان دیگه!
    سرکارت گذاشتن؟
    گاهی...
    حقوقش خوب بود؟
    نه کفاف نمیداد !!
    آهان یه چیز دیگه...نه اصلا دیر جواب نمیدی ...
    خب خدااااااروشکر!!
    متوجه شدی که سوال ندارم
    آره شدیدا!!
    من فعلا برم
    زودی دوباره میام.
    بیا بیا!

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  10. 3 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


  11. #106
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29795
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    نقل قول نوشته اصلی توسط آن شرلی نمایش پست ها
    سلامی دوباره
    سلام به روی ماهت
    اول اینکه من اصلا هم موهام قرمز نیست
    عزیز دلم من شوخی کردم چرا ناراحت شدی؟
    بعد هم اینکه امیدوارم نسوخته باشید و همچنین ذهن شریف از خطر ترکیدن مصون باشه!


    نه ذهنم نترکیده ولی نمی دونم چرا انقدر زود داره تموم میشه صندلی داغم!!؟؟


    آمیــــــــــن

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  12. 2 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


  13. #107
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29795
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    نقل قول نوشته اصلی توسط *FATIMA* نمایش پست ها
    سلامى مجدد
    خوبى ؟! مهشاد جونم ! ميگما درجه صندليت الان چقدره ؟!
    سلام...والله فکر کنم الان حوالی 57 درجه باشه!
    مهشاد جونم ! حالا من يه سؤالى رو اشتباهى نوشتم ، حالا شما چرا چشم پوشى نكردى ؟!
    کدوم سواله؟حالا گریه نکن بابا!
    تا حالا هرچى پرسيدم مربوط به دور و اطراف بود حالا ميخوام مربوط به خودت باشه ! خودتو آماده كن
    بريم به زمان طفوليت ( حتماً زياد برات خاطره گفتن ازش نه )
    کمی تا قسمتی!
    عكسات از چند سالگيت به بعده ؟!
    از همون روز اول تو بیمارستان من عکس دارم تو بغل مامان و مامان بزرگ خدابیامرزم و حتی پرستار!!
    در ١ سالگى تولد برات گرفته بودند ؟!
    اوووووووووووووه چه تولدی هم بود!!!!!کل فامیل از چپ و راست اومده بودن!!!کیک تولدمم اسم خودم بود منتها نقطه هاشو برعکس گذاشته بودن!!!!!!!
    كى دندونات شروع كرد به دراومدن ؟!
    یک روز مونده به تولد یک سالگیم!!
    چند سالگى شروع كردى به راه رفتن ؟
    فکر میکنن(مادر جانو میگم!!) 7 ماهگی و بعد عملم بود!
    اول چهار دست و پا رفتى يا همون اول با دو تا پات راه رفتى ؟!
    نه بابا چهار دست و پا.
    اولين كلمه اى كه از دهنت خارج شد ؟
    دد!!!!!
    مامانى بودى يا بابايى ؟
    بچگی هام بابایی ولی الان برعکس!

    وابسته بودى ازونا كه همش بايد مامان يا باباش كنارش باشه يا نه مامان ميتونست يه چند ساعتى شما رو به ديگرى بسپاره و بره ؟
    نه می تونست بسپاره بره!
    مهد رفتى ؟ اگه آره از چند سالگيت ؟ يادته اصلاً ؟ تعريف ميكنى ؟
    آره 6 سالگی رفتم مهدکودک.اسمشم مهد کودک آفتاب بود.بله که یادمه یه روز صبح از خواب پاشدیم بابا گفت پاشید بریم مهشادو بنویسیم مهد!
    انقدر ذوق کردم که نگو!!!!!!رفتیم تو انقدر خوشگل بود!!!وارد که میشدی یه سالن داشت با یه سن که مال نمایش بود..4 تا هم اتاق داشت...یکی مال نهارخوری...یکی مال بچه های 2-3 ساله یکی هم مال پیش دبستانی ها...یکی هم اتاق مدیر.
    جینگیل جینگیلی بود انقدر خوشگل بود که نگو!!

    خوش غذا بودى يا بد غذا ؟
    نه عادی بودم با غذا مشکلی نداشتم!
    خوش خواب بودى. يا بد خواب ؟
    خوش حوااااااااب!!!
    خوش دارو بودى يا بد دارو ؟
    ها؟؟
    نه بابا داروخور نبودم!
    از آمپول ميترسيدى ؟
    اووهووم!
    شيرين زبونيت چى بود يعنى چيكار ميكردى تا دل بقيه رو بدست بيارى بغلت كنن ؟
    بلد نبودم قرآن بخونم ولی ادای قرآن خوندنو درمیاوردم!!
    با زبون بچگی به آتیش پاره می گفتم آبیشاره!!...قرطی بودم بچگیام!!
    توپولو بودى يا لاغر يا چاق ؟
    توپولو.
    معمولاً از چه بازى لذت ميبردى ؟
    عروسک بازی...و بازی با مامان و بابام!!
    همــــــــــــــــــــه عروسکامو میچیندم رو پله های خونمون به ماما و بابا میگفتم مثلا اینجا مغازست بیاید خرید کنید از من!!اسم بازیمم فروشی بازی بود!!!!! بعد میومدن خرید میخواستن پول بدن با زبون بچگی می گفتم هـــــــــــه نـــــــــــــــه!!!!!شما پول نباید بدید که!!!من باید بهتون پول بدم!!!بهشون پول میدادم جنسم میدادم میرفتن!!!!!!

    ازين بچه شرا بودى يا آروم و سر به زير ؟
    نه شیطون بودم ولی اذیت نمی کردم!!
    به وسايل برقى هم علاقه داشتى ؟
    نه!
    دل و روده اسباب بازيات رو بيرون ميريختى يا سالم نگهش ميداشتى ؟
    سالم نگهشون میداشتم!
    وقتى يه جايى خوش ميگذشت گريه ميكردى كه إلا مامان ميخوام اينجا بمونم ؟
    اووهووم!!!..........
    از كى بيشتر حساب ميبردى ؟
    بابام!
    برنامه كارتون دوست داشتى يا آهنگ ( به قول بچه هاى خودم نا نأى ) ؟
    جفتشم دوست داشتم!!
    وسيله هم ميشكوندى ؟
    نه ولی یکی دوبار دیگه طبیعیه دیگه!!!!
    آب بازى دوست داشتى ؟ ( يه پسر خاله دارم از آب ميترسه ) ؟
    نه من عاشق آب بازی بودم و هستم!!!میریم شمال ها منو از صبح بذار تو دریا خیس بخورم تا شب!!!!!!انقدر کیف میده!!!!
    حرف گوش كن بودى ؟
    آره بابا مظلوم بودم!!!مــــــــاه بودم!!!!!..........
    اگه مهد نرفتى پس حتماً پيش دبستانى رفتى ديگه ؟ حالا ديگه كلاس اول رفتى حتماً ؟
    گفتم که رفتم!!
    نه کلاس اول نرفتم من یهویی جهشی رفتم دانشگاه!!!!!!!!

    روز اول ورود به دبستان چگونه بود ؟ راستش رو بگيا ؟ گريه كردى يا قشنگ رفتى پيش بچه هاى هم سن و سالت ؟
    قشــــــــــنگ رفتم پیش بچه ها!ککم هم نگزید!!!!
    بهت يادگارى چى دادن ؟ معلمت چگونه خودش رو معرفى كرد ؟
    گل و یه سری خرت و پرت که یادم نمیاد...
    والله معرفی کردن معلممو اصلا یادم نیست ولی بعدشو یادمه که کتابمونو باز کردیم اون عکسارو که اولای کتاب بود(یادته؟)اونارو بخونیم...یه عکس درخت بود خانوم معلممون(یادش بخیر اسمشون خانوم قالاری بود...خدا سلامت نگهشون داره) پرسید این چیه همه گفتن درخت!من گفتم چنار!!!همه برگشتن منو نگاه کردن که چرا گفتم چنار؟؟!!!خانوم معلممون انقدر ذوق کرد گفت آفرین این یه نوع درخته که اسمش چناره!

    معلمت خوب بود ؟ ميشه اونو از عامل هاى ترقيت معرفى كرد ؟
    خیلی خوب بود!!!خـــــــــــیلی!!!!!همه عاشقش بودن!عامل ترقی هم بله چون بهم انگیزه درس خوندن میداد...ولی خیلی ها ازش میترسیدن!!
    آيا سريع دوست پيدا كردى ؟ چگونه ؟
    آره خیلی راحت....تو صف مدرسه با هم دوست شدیم!
    تختتون رو يادته چجورى بود ؟
    گچی!!....سبز....بزرگ......هــــــ ـــــــــــــــی
    شما هم ازين مبصرا داشتين كه خوب و بد مينوشت ؟
    من خودم از اول دبستان تا پنجم همش مبصر بودم!!!!!یک جیغای بنفشی میکشیدم طفلی بچه ها قشنگ فکر می کردن تو پادگانن!!!!!
    ٥شنبه ها تعطيل بودين ؟
    نه والله!!!بچه های الان خیلی خوش میگذرونن به خدا!!!!

    ازين بچه ها بودى كه تكليفش رو سريع تا ميرسيد خونه مينوشت يا اينكه اول كارتون بعد درس ؟
    نه اول مخشامو مینوشتم بعد کارتون تماشا میکردم!(یادمه دیکته که مامان بهم میگفت اگه 19و75 هم میشدم جیـــــــغ....گریه.....فغاااا ن که مامانم یه کلمه دیگه بگه جای اون بنویسم که غلط نداشته باشم 20 بشم!!!!!!!!!!!)
    اصلاً ذوق اينو داشتى كه ميرى مدرسه ؟
    اووووووووف از یه ماه قبل مدرسه کیف و جامدادی و جوراب و کفش و مداد و....همه رو آماده کرده بودم!!!!!شب قبلشم تا صبح نخوابیدم!!!!
    شعر ميرم مدرسه رو ميخوندى ؟
    نه!
    يادته چه كارتونايى پخش ميشد ؟
    تام و جری...پسر شجاع...جودی ابت...آنشرلی...هایدی.....(فاطــ ـــــــــــــی خانووووووووم.......دلم تنگ شد چرا پرسیدی آخــــــــــــــه؟؟؟؟؟)
    وقتى ميخواستى برى به كلاس دوم با در نظر گرفتن اين نكته كه معلمت تغيير ميكرد چه احساسى داشتى ؟
    خیلی ناراحت بودم ولی بعدش دیدم معلم دومم هم خیلی ماهه دیگه عادت کردم...در ضمن معلم کلاس اولمم درست کلاس بغلیمون بود هر روز میدیدمش!
    شعرات رو چجورى حفظ ميكردى ؟
    انقدر میخوندم تا حفظ بشم....یه مدتم صدای خودمو ضبط میکردم گوش میدادم یاد میگرفتم!!!
    تو درسات كى كمكت ميكرد ؟
    مامان!
    كى ديكته ميگفت بهت ؟ راستى نمره هاى ديكتت چطور بود ؟
    مامان بیشتر...بابا هم گاهی...گفتم دیگه اوضاع چطور بود!!!
    مشقات رو فقط با مداد سياه مينوشتى يا با قرمز و سياه ؟
    دفتر من گل گلی بود همش نقاشی اینور اونورش داشت!!!الانم همین طوریم جزوه های دانشگامو با یه جامدادی پر از خودکار استدلر رنگی می نویسم!!!!!همه تو نخ جزوه های منن!!!!!منم که نمـــــــــــــــی دم!!!!!!
    بچه مرتبى بودى ؟
    بله بابا!
    راستى شما هم مبصر شدى ؟
    سابقه دارم شدید!!!!!
    جريمه هم ميشدى ؟
    نه شکر خدا!!
    رفتيم كلاس سوم ( جشن تكليف و جدول ضرب و ... )
    جشن تكليفت رو يادته ؟! جانمازت رو نگه داشتى ؟ برامون يه خاطره از جشن تكليفت ميگى ؟
    هووووم.....جشن تکلیف ما تو یه مدرسه دیگه برگزار شد...منم یه شعر باید می خوندم...چادرم از این جلو بسته ها بود منم باید حین شعر خوندن دستامو هی باز و بسته میکردم....حالا هی این چادره گیر میکرد به من مگه میذاشت کامو بکنم؟؟!!!همش تا ته شعر درگیر این چادره بودم!!!
    جدول ضرب رو چجورى حفظ كردى ؟ شما هم جدول ضرب رو شيرين ميدونستى ؟
    جدولو 10 بار باید از روش می نوشتیم.بعدم سر کلاس معلم ازمون انقدر پرسید تا یاد گرفتیم.شیرین بود بله!
    روزه كله گنجشكى ميگرفتى ؟
    آره 3-4 بار.
    دبستان تموم شد رفتيم راهنمايى ( يه دوستى داشتم ميگفت آخه چجورى دلشون مياد تمام خاطرات در اينجا رو رها كنيم بريم يه مدرسه ديگه ، گريه اى ميكرد بيا و ببين)
    راستى كلاس پنجم براتون جشن فارغ التحصيلى گرفتن ؟
    دقیق یادم نیست ولی....فکر می کنم آره گرفتن...آره آره خونه یکی از دوستام گرفتن...خونه همون دوست صمیمیم که میگم اسمش پگاهه!!
    اولين روز رفتن به راهنمايى ؟
    خیلی خوب بود چون رفته بودم راهنمایی غیر انتفاعی حس خوبی بود!!
    به خانواده نميگفتى من بزرگ شدم ؟
    نه!
    به قول أكثر خانواده ها راهنمايى خيلى دوران بديه ! چرا به نظرت ؟ شما هم همين عقيده رو دارى ؟
    بله چون خیلی از بچه ها تو این سن شرایط روحیشون در حال تغییره...واسه خودنمایی و اینکه به قول شما بگن ما بزرگ شدیم ممکنه دست به خیلی کارا بزنن!...یه سری چیزا رو میبینن و می فهمن که قبلا تو این خطا نبودن!از هم تاثیر شدیدی میگرن و اگه دوست ناباب داشته باشن دیگه واویلا!!!!!!!!
    دوران راهنمايى براى شما چگونه بود ؟ اصلاً اين دوران رو دوست داشتى ؟ دوست دارى بازم برى اون دوران ؟
    برای من خیلی خوب بود!اکیپ 12 نفری ما همون زمان شکل گرفت!!خیلی زیاد به هم وابسته بودیم و شدیدا هم با هم رقابت درسی داشتیم!!
    بله خیلی.

    اون زمان براى چه كارى يا رشته اى در آينده نقشه ميكشيدى ؟
    برای مهندسی...زیاد تو فکر اینکه مهندسی چی باشه نبودم!البته دوست داشتم ژنتیک هم بخونم!
    در اون زمان طراحيت خوب بود ؟
    آره!من طراحی رو به این شکل از یکی از دوستام که توی همین اکیپ بود و اسمشم مائده هست یاد گرفتم.
    اون کارش بی نظیره!!!خیلی فوق العاده می کشه بدون اینکه حتی کلاس بره!!!الان داره همدان فیزیک می خونه...

    اگه به اون زمان برگردى به عنوان يك نوجوان چه حرفى براى نوجوان ها دارى ؟
    با فشارای روحی زمان خودتون کلنجار نرید!بهشون بی محلی کنید تا بگذره!!این حالات روحی طوری هستن که اگه خیلی روشون حساس بشی از پا در میارنت!!
    ببينم اون موقع هم معلم هاتو اذيت هم ميكردى ؟
    نه!
    تو كارهاى فرهنگى مدرسه شركت ميكردى ؟ اگه آره چه فعاليتى ؟
    بله تو نمایش و ترتیب دادن برنامه های جشن بیشتر...و تزئینات دهه فجر و روز معلم و...و البته عضو شورای مدرسه هم بودم چند بار.
    تو چه درسى نمره اول بودى و تو چه درسى نمره آخر ؟
    زبان اول و ریاضی آخر!
    بريم سروقت دبيرستان
    علايقى كه تو راهنمايى داشتى تو دبيرستان تغيير كرد ؟
    یکم بله!مثلا ریاضی رو بهش علاقه مند شدم و همینم باعث شد برم رشته ریاضی!تو راهنمایی از ریاضی متنفر بودم!!!
    رشتت تو دييرستان چى بود ؟ ازون لحاظ ميپرسم چون از دو طريق ميشه برق خوند ؟
    ریاضی.
    تو كوچه فوتبال بازى ميكردى ؟
    بچه تر که بودم آره ولی بعد ها نه!!
    باز در چه درسى نمره اول بودى و در چه درسى نمره آخر ؟
    باز هم زبان و کلا درسای عمومی اول و ریاضی آخر!!
    ازين كه در پيش دانشگاهى يا چهارم دبيرستان بعضى درسها حذف ميشد چه احساسى داشتى ؟
    از اینکه تاریخ حذف می شد بی نهایت مسرور و شادمان گشتم!!!!!!!
    از دبيرهايى كه در پيشرفتت مؤثر بودند ؟
    دبیرای اول تا سوم دبستان(خانوم ها قالاری...محمدی...یحیوی)...دبیر ریاضی دوم راهنماییم(خانوم چگینی)...دبیر فیزیک و دبیر شیمی دوم و سوم دبیرستانم(خانوم ها آهنچی و شهیدی) ...و دبیرای کنکورم (آقایان سلیمی...قدیمی...لطفی و چنیده)
    يه سؤال خصوصى :
    ازون افرادى بودى كه در اين دوران زود عاشق ميشن يا نه ! راستشو بگيا !؟
    زود عاشق که....عشق نبود وابستگی بهتره بگیم!!
    فعلاً همين
    سرى بعد با سؤالات مربوط به دوران دانشگاه برميگردم
    بیا عزیز دلم حتما!!

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  14. 3 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


  15. #108
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29795
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    نقل قول نوشته اصلی توسط سونای نمایش پست ها
    سلام بر مهشادی خودم
    شرمنده من دیشب قرار بود بیاما!!!! نشد!
    سلام عزیزم!شرمنده واسه چی دشمنت شرمنده!!
    خب تا حالا توی خیابون توو دانشگاه تو جمع شده بیفتی؟؟؟؟ ( جات خالی من توو راه پله دانشگاه افتادم تمام ملت پشت سرم افتادن...)
    واااااااای نه شکر خدا!!!!!
    البته تقصیر جلویی من بودا من بی تقصیر بودم جات خیلی خالی بود پدیده عجیبی بود!
    خب اگه افتادی بعدش چیکار کردی؟ مث من خودت خنده رو افتتاح میکنی؟ یا خجالت میکشی؟
    نیوفتادم ولی اگه بیوفتم خندم میگیره و پامیشم میخندم!!

    شده موقع پذیرایی از مهمون میوه هارو بریزی؟ یا همچین کار مشابهی؟
    شربت ریختم رو مهمون!!!!!!!!!!!
    خونه دار هستی یا دست گل به اب میدی؟
    در حال یادگیری هستم و دسته گل هم...قبلا ها بیشتر ولی الان خیلی کم شده!!
    اتاقت همیشه تمیزه؟ یا جوریه که انگاری این جنگنده های کاک مهدی ازونور رد شدن؟
    نه بابا مرتبم!!
    اگه مهمون بیاد مامانت اینا نباشن! چیکار میکنی؟ میشینی کنار مهمونا درو دیوارو نگاه میکنن؟ یا بلدی یه مهمونی رو بچرخونی؟
    بلدم بچرخونم!مهمون رو نه ها!!سینی چای و میوه و سر بحث باز کردن و یخ مهمونو آب کردنو و...بلدم!
    شده خونه کسی بری مهمونی و کمک کنی بزنی ظرفشونو بشکونی؟؟؟؟؟؟؟
    نه نشده شکر خدا!!!
    اگه آره .........
    اووووم !!!هیچی پشیمون شدم! اگه اره دیگه حالت پرسیدن نداره خودم میدونم چه حالی شدی خب بعدی
    تا حالا توو کلاس چرت زدی؟ استاد دیدن؟ چی گفتن؟
    یه بار تو کلاس کنکور بود...فکر کن شرایط اینطوری بود:چشمام عینکیه...نور کلاسم از این مهابی های فلورسنت بود تو تخته میخورد پدر چشمو درمیاورد!!....زمستو هم بود هوا زود تاریک میشه و هوا گرفته هم هست تاریک و جو خیلی بدی بود!!....
    چشمامو بسته بودم که خستگی چشام دربره...یهو سنگینی سایه ای رو بالا سرم احساس کردم!!!بعد استاد یهویی گفت خانوم شما داری چرت میزنی؟؟
    منم سریع پاشدم استاد از دیدن چشمای سرخ شدم کپ کرد گفت:گریه کردی؟؟(من:)
    منم گفتم نه بابا استاد چشمام درد گرفت بسته بودم گوش میدادم.
    گفت اگه راست میگی چی گفتم؟؟
    منم کم نیاوردم گفتم :استاد گفتید احتمال ریختن تاس یک شیشمه و....
    کل قضیه رو تعریف کردم طفلی گفت:اونایی که خستن برن دست و صورتشونو آب بزنن بیان!

    تا حالا شده تو بارون باشی و چتر داشته باشی بعدش بارون تموم شه! چتره هنو بالا سرت باشه!؟ یا ازون بدتر با اون چتر باز بری داخل پاساژ ؟
    یا داخل سالن دانشگاه؟
    نه!!!!!!!
    ازین سوتی ها دادی یا نه!
    یادم نیست ولی فکر نکنم!
    آهان درکل ادمی هستی که زیاد سوتی میده؟ یا کم؟
    نه زیاد سوتی نمی دم!یکی دوبار سوتی از اونایی که یچی از دهنت درمیره که نباید بگی دادم ولی طرف نفهمیده و خودم و دوستم فقط کلی بعدش خندیدیم و شکر خدا کردیم که نفهمیدن!!!
    بزرگترین سوتی که دادی؟
    قضیه رفتنم به دستشویی آقایون تو دانشگاه...تو یکی از پست ها تعریفش کردم کامل!!
    آخرین سوتی که دادی کی و چی بود؟
    جلوی همکلاسیم(پسر بود)کلمات یه جوری کنار هم چیده شد که تصادفا دو جور میشد ازش برداشت کرد و یه معنیش بد بود!!!از عمد نبود ها ولی خب از دهنم پرید و دیدی که ذهن آقایون هم چطوریه!!!!؟؟ولی شکر که متوجه نشد!!!ترم پیش بود...
    خب دیگه فعلا همینا
    تا بعد ایشالله بازم میام
    به سلامت گلم.
    منتظرم بیایی!

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  16. 4 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


  17. #109
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,534
    ارسال تشکر
    8,328
    دریافت تشکر: 9,716
    قدرت امتیاز دهی
    64605
    Array
    sr hesabi's: جدید38

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    سلام
    خوبید؟؟
    شرمنده ها من دوباره اومدم

    بازم بریم سراغ عکس

    لطفا اولین لطفا اولین چیزی که به نظرتون رسید رو بگید:





















    ویرایش توسط sr hesabi : 29th July 2013 در ساعت 08:57 PM
    شاید ....

  18. 4 کاربر از پست مفید sr hesabi سپاس کرده اند .


  19. #110
    همکار تالار بیماریها
    نوشته ها
    1,534
    ارسال تشکر
    8,328
    دریافت تشکر: 9,716
    قدرت امتیاز دهی
    64605
    Array
    sr hesabi's: جدید38

    پیش فرض پاسخ : صندلی داغ با حضور خانم shiny7

    دوست داشتی کدومش رو داشته باش











    ویرایش توسط sr hesabi : 29th July 2013 در ساعت 08:56 PM
    شاید ....

  20. 4 کاربر از پست مفید sr hesabi سپاس کرده اند .


صفحه 11 از 14 نخستنخست ... 234567891011121314 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. به سبک shiny7*(نظر بدید!)*
    توسط shiny7 در انجمن طراحی لباس
    پاسخ ها: 122
    آخرين نوشته: 19th February 2015, 02:29 AM
  2. داستان: قلب خشک شده(نویسنده:shiny7)
    توسط shiny7 در انجمن داستان های کوتاه
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 21st July 2013, 04:42 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •