تنهایی
چه واقعیت تلخی است
تا زمانیکه نهال سبز است
بر دیدگان عینک گذارند آدمک ها
می دواند دو دیدۀ خود را
بر رهگزران جادۀ تلخ زندگانی
آیند آدمک ها زِ هر سو گاه گاهی
که گیرند
برگ سبزی
سایه ای
خواب و خیالی
دریغا افسوس ای کاش
که بینند نهال هستش رو به خزانی